«حديث موالات» در كنار ساير احاديث نبوي
اگر «حدیث موالات» بیانگر خلافت بلافصل حضرت علی سباشد، با هیچ یک از احادیث صحیح دیگر در مورد خلافت نیز همخوانی و مطابقت پیدا نمیكند. در آن احادیث گاه به اشاره و گاه به طرزی فراتر از اشارهی محض و بسیار هم گویا، خلافت سه خلیفهی اول، مطرح و ثابت شده است. به چند فقره از صریحترین احادیث در این مورد توجه كنید:
حضرت سفینه سمولای [۱۲۰]رسول خدا جگوید:
«هنگامی كه میخواستند مسجد نبوی را بنا نهند، اولین سنگ را رسول خدا جنهاد. دومین را ابوبكر سدرست در كنار آن گذاشت و به همین ترتیب سومینرا عمر و چهارمین را عثمان. رسول خدا جفرمودند: «اینان والیان أمر پس ازمن هستند»» [۱۲۱].
حضرت ابوذر سگوید:
««پس از منظرهای كه خودم مشاهده كردم، هیچگاه از عثمان جز به نیكی یادنمیكنم». آنگاه پس از بیان جزییات آغاز قصه، منظره را چنین شرح داد: «رسولالله جچند سنگریزه در دست گرفت. سنگها در دست ایشان تسبیح گفتندو من خود حنین آنها را میشنیدم. لحظهای بعد آنها را بر زمین نهاد كه فوراً ساكتشدند. مرتبهی دوم آنها را برگرفت و در دست ابوبكر نهاد. در دست او هم تسبیحخواندند و من خود صدای آنها را میشنیدم. باز آنها را بر زمین نهاد و سپس برگرفتو این بار در دست عمر گذاشت. در دست او هم تسبیح گفتند و من صدایشان رامیشنیدم. باز بر زمین نهاد و برداشت و در دست عثمان نهاد. در دست او همتسبیح گفتند و من خود صدای آنها را میشنیدم. او آنها را بر زمین نهاد و ساكتشدند. رسول الله جفرمود: «این خلافت نبوّت است»» [۱۲۲].
حضرت أنس سگوید:
«افراد قبیلهی بنیمصطلق مرا نزد رسول الله جفرستادند تا از ایشان بپرسمپس از وی زكات را به چه كسی بدهند. آن حضرت فرمودند: پس از من به ابوبكربدهید. باز مرا فرستادند تا بپرسم، پس از ابوبكر به چه كسی بدهند. فرمودند: بهعمر بدهید. بار دیگر فرستادند تا بپرسم پس از عمر به چه كسی بدهند. فرمودند:به عثمان بدهید. باز مرا فرستادند تا بدانند بعد از عثمان به چه كسی بدهند.فرمودند: بعد از عثمان برای آنان نابودی است!» [۱۲۳].
نقطهی درخشان این حدیث علاوه بر ترتیب اسامی، آنجاست كه شرعاً زكات و عُشر و خَراج توسط خلیفهی وقت و به فرمان او وصول میگردد! ظاهراً افراد قبیلهی بنیمصطلق با طرح چنین سؤالی میخواستند همین مطلب را كشف كنند.
حضرت عبدالله بن عمر بگوید:
«رسول الله جفرمودند: خواب دیدم از چاهی آب میكشیدم. در این اثناابوبكر و عمر به نزدم آمدند. ابوبكر دلو را گرفت و یک یا دو دلو آب كشید. دركشیدن او اندكی ضعف وجود داشت، ولی خداوند او را میبخشاید. سپس عمر دلو رااز دست ابوبكر گرفت و در دستان او تبدیل به یک دلو بسیار بزرگ شد. هیچ كس درآب كشیدن به زرنگی و ماهری او نبود. او آن قدر آب كشید كه تمام مردم وچارپایانشان سیر شدند» [۱۲۴].
اشارهی خواب ظاهر است: رد و بدل شدن دلو، اشاره به انتقال خلافت از یكی به دیگری و كشیدن آب و نوشانیدن مردم، تعبیری از خدمت به اسلام و مسلمانان است. ضعف كشیدن ابوبكر اشاره به كوتاهی مدّت خلافت او داشت ـ كه در دست خودش نبود ـ و معنای قوّت عمر فاروق سدر آب كشیدن هم كه ظاهر است. فراموش نشود كه رؤیای رسول، وحی و حجّت است، همچنین خوابی كه از دیگران میشنود یا تعبیر میكند؛ مانند این دو خواب:
حضرت ابوبكر سگوید:
«مردی به رسول الله جگفت: خواب دیدم كه ترازویی از آسمان پایین آمد.شما و ابوبكر وزن شدید. شما ترجیح یافتید. سپس ابوبكر و عمر وزن شدند،ابوبكر ترجیح یافت. بعد عمر و عثمان وزن شدند، عمر ترجیح یافت و بعد از آنترازو بالا رفت. رسولالله جاز این خواب چندان خوششان نیامد و فرمودند:این خلافت نبوّت است و پس از آن خداوند حكومت را به هر كسی كه بخواهدمیدهد» [۱۲۵].
حضرت سُمره بن جندب سگوید: «مردی گفت: یا رسول الله! خواب دیدم دلوی از آسمان آویزان شد. ابوبكرآمد و دو دستهی آن را گرفت و از آن نوشید، اما ضعیف نوشید. سپس عمر آمد و دودستهاش را گرفت و آن اندازه نوشید كه كاملاً سیر شد. سپس عثمان آمد و دودستهاش را گرفت و تا سیری نوشید. سپس علی آمد و دو دستهاش را گرفت: امادلو پاره شد و مقداری از آب آن بر وی ریخت» [۱۲۶].
حضرت حُذیفه بن یمان سگوید:
«رسول الله جفرمودند: به دو نفر كه بعد از من میآیند ـ ابوبكر و عمر ـ اقتداكنید» [۱۲۷].
حضرت جُبیر بن مطعم سگوید:
«زنی نزد رسول الله جآمد و سؤالی كرد. سپس از آن حضرت پرسید: اگر باردیگر اینجا آمدم و شما را نیافتم، از چه كسی سؤال كنم؟ فرمودند: از ابوبكر» [۱۲۸].
ام المؤمنین عایشه لگوید:
«رسول الله جفرمودند: قومی كه در آن ابوبكر باشد، نباید كسی دیگرامامتشان كند» [۱۲۹].
و گوید: «رسول الله جدر مرض وفات به من گفتند: پدر و برادرت (عبدالرحمن) را بگوبیایند تا مطلبی بنویسم. چون اندیشه دارم كسی دیگر تمنای خلافت كند و فكر كندكه به آن شایستهتر است در حالی كه خداوند و مؤمنان جز ابوبكر از هر كس دیگر ابامیكنند» [۱۳۰].
[۱۲۰] در اینجا مولی یعنی غلام آزاد كرده!. [۱۲۱] مستدرک حاكم: ۱۳/۳ + دلائل النبوة: ۵۵۳/۲ + تاریخ ابن عساكر: ۷۸/۴۱ و ۱۸۹/۴۷، ح ۱۰۷۳۳ و ۱۰۷۳۴ + مصنّف: ۲۱۸/۳ + اتحاف المهرة. ذهبی میگوید که این حدیث صحیح است. (تصحیح کننده) [۱۲۲] بیهقی + تاریخ ابن عساكر: /۴۱ح ۸۴۸۵ الی ۸۴۸۷ + كنز العمّال: ح ۳۵۴۰۹. [۱۲۳] مستدرک حاكم: ۷۷/۳ ـ باتصحیح ذهبی. [۱۲۴] متفق علیه (بُخ: تعبیر/ باب نزع الذنوب...، ح ۳۶ الی ۳۹ + مُس: فضایل/ باب فضل ابیبكر بعد النبی ج) + سنن كبرای نسایی: مناقب / باب ۲، ح ۸۱۱۶ + صحیح ابن حبان با ترتیب (ابن بلبان فارسی ۲۵۴/۶، ح ۶۹۰۷ + سنن كبرای بیهقی: ۱۲ / ح۱۷۰۶۰ و ۱۷۰۶۱ + تاریخ كبیر ابن عساكر: ۱۱۲/۴۱ و ۱۱۳. [۱۲۵] سنن ابو داود: السنة / باب الخلفاء، ح ۸ + سنن كبرای نسایی: مناقب / باب ۳، ح ۸۲۳۶. [۱۲۶] سنن ابوداود: السنة / باب الخلفاء، ح ۱۱. [۱۲۷] سنن ترمذی: مناقب / باب ۱۶، ح ۳۶۶۲ + سنن ابنماجه: مقدمه / باب ۱۱، ح ۹۷ + مستدرک حاكم: ۳ / ۷۵ + سنن كبرای بیهقی: /۱۲ ح ۲۸۳ و ۴۶۹/۷. [۱۲۸] صحیح بخاری: فضائل أصحاب النبی ج/ باب فضل أبی بكر ـ ۲ ـ، ح ۳۶۵۹ و همچنین ح ۷۲۲۰ و ۷۳۶۰ + صحیح مسلم: فضائل الصحابة / باب ۱، ح ۲۳۸۶. [۱۲۹] سنن ترمذی: مناقب / باب ۱۵، ح ۳۶۹۳. [۱۳۰] متفق علیه (بخ: مرضی / باب ۵۷، ح ۵۶۶۶ و احكام / باب ۵۱، ح ۷۲۱۷ + مُس: فضائل الصحابة / باب ۱، ح ۲۳۸۷).