* نكتههايي در مورد حديث ثقلين
۱- اوّلین نكتهای كه از «حدیث ثقلین» به دست میآید این است كه تنها «كتاب» برای ارشاد و رهنمایی انسان كافی نیست، بلكه همراه كتاب، فردی نیاز است تا امر هدایت به دست آید.
بالاتر از قرآن مجید، چه چیزی میتواند سرچشمهی نور و هدایت، واقع شود؟ امّا همراه همین قرآن مجید كه دولت تلاوت و سرمایهی كتاب و حكمت از آن، نصیب آدمی میگردد، وجود انسانهای متّقی و به حد تكامل رسیده از لحاظ ظاهر و باطن، قطعی است تا بتوانند به هدف بزرگ «تزكیه» نایل آیند [۶۰].
به عبارت دیگر، برای گام نهادن در مسیر هدایت، لازم است همراه «كتابالله»، «رجالالله» نیز موجود باشند. اوّلین كسی كه كار مهم «تزكیه» را به انجام رسانید، حضرت رسول اكرم جبودند. آنحضرت جاز صحابهی كرام ـ كه اهلبیت را نیز شامل میشود [۶۱]ـ چنان افرادی تربیت كردند كه با استفاده از تعلیم و روش تزكیهی ایشان جدرون و برون خویش را نورانی و مزین ساختند. و پس از رحلت حضرت رسول اكرم جبرای رساندن آن نور به سرتاسر دنیا، قیام كردند. در نتیجهی كوششهای بیدریغ آنان، سر تا سر دنیا از انوار دین، روشن گشت.
البته پس از رحلت حضرت رسول اكرم جصحابهی كرام و اهل بیت (هر یک با استقامت تمام بر تمامی دین در زندگانی خویش) در راه نشر و ترویج دین و فرهنگ اسلامی در ابعاد و شعبههای مختلف، مشغول به كار شدند. یكی جهاد را برگزید، یكی راه تبلیغ را، یكی روایت حدیث را میپسندید و دیگری تفقه را، یكی به امور خلافت اشتغال داشت و دیگری به امر تزكیهی قلب، یكی ظاهر امت را درست میكرد و دیگری باطن امت را.
چون «اهلبیت» عموماً از خلافت فاصله داشتند یا از جانب پروردگار در این زمینه، كار گرفتن از ایشان مقدر نبود (كه مبادا نبوّت تبدیل به سلطنت وراثتی شود) بیشتر به تفقه فیالدین، حكمت ربّانی و تزكیهی نفس پرداختند، و در این زمینهها بدون تردید، آنان به امتیازات و ویژگیهای بخصوصی دست یافتند.رضي الله عنهم عن جميع الصحابة وجزاهم الله عن الأمة خير الجزاء.
۲ـ نكتهی دومی كه از حدیث ثقلین، ثابت میشود این است كه پس از ارتحال حضرت رسول اكرم جهمچنانكه برای ارشاد و هدایت، چنگ زدن به «كتابالله» ضروری است، محبّت با «اهلبیت»، تكریم و بزرگداشت آنان نیز جهت هدایت یافتن لازم میباشد. در این حدیث، اگر چه ذكری از «سنّت» به میان نیامده ولی سنّت، چیزی جدا از «كتابالله» هم نیست؛ چراكه از یک طرف اگر سنّت، تفسیر اجمالی «كتابالله» و عبارت از تنفیذ و اجرای كتابالله در زندگانی باشد، از طرف دیگر، قرآن كریم مملو از ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ﴾است. به همین دلیل، احتیاجی به اثبات «سنّت» وجود ندارد؛ چراكه اهمیت و حجیت «سنّت»، از خود «كتابالله» به ثبوت میرسد. بسیاری از آیات قرآن كریم و احادیث، (همان طور كه قبلاً اشاره كردیم) بیانگر همین مطلب هستند، البته به چند وجه، حضرت رسول اكرم جدر این محل، محبّت و تكریم با «اهل بیت» را به طور خاص واضح فرمودند كه اینک به ذكر آن وجوه میپردازیم:
الف) دربارهی محبّت با اهل بیت و اكرام آنان، نصّ صریح و واضحی در قرآن مجید نازل نشده است [۶۲]. به همین علت، حضرت رسول اكرم جمطابق با مقتضای حال، مردم را به محبّت با اهل بیت و تكریم آنان متوجه نموده فرمودند: «أذكركم الله فی أهل بیتی» دربارهی اهل بیتم شما را توصیه میكنم كه خدا را در نظر داشته باشید [۶۳].
ب) چون عدهای از صحابهی كرام از دست حضرت علی سشكایت داشتند (در جریان سفر یمن) احتمال داشت امت نسبت به این طبقهی قابل احترام از جماعت مسلمین، بد گمان شود، به همین سبب حضرت رسول اكرم جدر این خطبه، امت را متوجهی عظمت و محبّت اهل بیت گردانیدند.
ج) اگر این مطلب هم در نظر گرفته شود كه پس از ارتحال حضرت رسول اكرم جشرف قیادت امت بالاجماع، نصیب حضرت ابوبكر صدیق س، حضرت عمر فاروق سو حضرت عثمان غنی سخواهد شد و امت، دیدگانش را فرش راه این صحابهی كرام خواهد كرد و بیپروا از ملامت ملامتگری، به طور كامل و به نحو احسن بر این عمل خواهد نمود، احتمال این خطر وجود داشت كه با سختكوشی در مقاصد عالی دین؛ این امت، محبت و اكرام اهل بیت را به فراموشی بسپارد. به همین جهت، مناسب بود كه حضرت رسول اكرم جبرای آوردن امت خود به جادهی اعتدال، آنان را به طرف محبت و اكرام اهل بیت سوق دهد.
۳- مطلب سوم كه از حدیث ثقلین به اثبات میرسد این است كه «قرآن و سنّت» همیشه با هم هستند و هیچگاه از همدیگر جدا نمیشوند؛ چراكه حضرت رسول اكرم جدر این خطبه فرمود: «إنَّهُما لَن یتفرَّقا حتَّی یردا علی الحوض» «این دو (قرآن و اهل بیت) هرگز از همدیگر جدا نخواهند شد تا اینكه در حوض كوثر نزد من بیایند».
از این جمله، به خوبی معلوم میشود كه اهل حق، كسانی هستند كه تا واپسین لحظات زندگی، به این هر دو چنگ زنند و در بین آن دو، جدایی نیفكنند [۶۴].
[۶۰] اشاره به این آیهی قرآن كریم است: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ١٦٤﴾[آلعمران: ۱۶۳] «به تحقیق الله منت نهاد بر مؤمنین كه رسولی از خودشان را در میان آنان فرستاد كه آیات قرآن را بر آنها تلاوت میكند و آنان را تزكیه و تربیت میكند و به آنان كتاب و حكمت، تعلیم میدهد و بدون تردید اینان پیش از این، در گمراهی آشكاری بودند». از این آیه، واضح میگردد كه بعثت رسولالله جسه مقصد داشت: ۱- تلاوت قرآن ۲- تزكیه نفس ۳- تعلیم كتاب و حكمت. مراد از كتاب، قرآن است و مراد از حكمت، سخنان رسول الله ج، «سنت» كه بر روی زمین، سرچشمهای بزرگتر از آن برای حكمت نیست. [۶۱] این مطلب را باید به خوبی مدَّ نظر داشت كه اهلبیت، در جمع صحابهی كرام، جای دارند و هر جا ذكری از صحابه میشود، بدون شک اهل بیت را نیز شامل میشود مثال این، «خلفای راشدین»، «عشره مبشره» و «اصحاب بدر» هستند كه طبقهای جدا از جماعت صحابه نیستند، در جمع صحابه قرار دارند؛ امّا به سبب بعضی امتیازات خصوصی به ایشان لقب جداگانهای داده شد. اهل بیت نیز جزو صحابه هستند، امّا به سبب امتیاز خاصشان، به آنان لقب جداگانهای داده شده است. البته به آن دسته از اهلبیت كه رسول الله جرا دیدار نكردهاند، تابعین و تبع تابعین گفته میشود. [۶۲] آیهی ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[الشوری: ۲۳]. فاسیر مختلفی دارد. [۶۳] علامه ابن العربی در شرح ترمذی مینویسد: دستور رسول الله جدر حدیث ثقلین (در خطاب به صحابهی كرام) «من دربارهی اهل بیتم شما را به خدا ترسی وصیت میكنم» خود دلیلی است بر اینكه اهل بیت سهمی در خلافت ندارند، اگر سهمی در خلافت میداشتند دربارهی ایشان به صحابه كرام این چنین وصیتی نمینمودند. (عارضة الأحوذی). [۶۴] یعنی قرآن را محكم بگیرید و در پرتو سنت به آن عمل كنید و با اهل بیت، با محبت و اكرام رفتار نمایید. جهت تحقیق مفهوم مذكور حدیث ثقلین مراجعه كنید: هدایات الرشید از حضرت مولانا خلیل احمد سهارنپوری.