گفتار سوم: رهبر نبرد، میان دنیای شیطان و دنیای انسان
ابلیس است که جنگ میان انسان را طراحی میکند و رهبری این جنگ را بر عهده میگیرد. از جمله شیوههای شیطان این است که لشکریان خود را به مکانها و جهات مختلفی میفرستد و برای شنیدن گزارش کار لشکر خود، تشکیل جلسه میدهد و به کسانی که در ایجاد آشوب و فتنه تأثیر داشتهاند، جایزه میدهد.
امام مسلم، در صحیح خود از جابرسروایت میکند که رسول الله صفرمودند:
«إِنَّ إِبْلِيسَ يَضَعُ عَرْشَهُ عَلَى الْمَاءِ ثُمَّ يَبْعَثُ سَرَايَاهُ فَأَدْنَاهُمْ مِنْهُ مَنْزِلَةً أَعْظَمُهُمْ فِتْنَةً يَجِيءُ أَحَدُهُمْ فَيَقُولُ فَعَلْتُ كَذَا وَكَذَا فَيَقُولُ مَا صَنَعْتَ شَيْئًا قَالَ ثُمَّ يَجِيءُ أَحَدُهُمْ فَيَقُولُ مَا تَرَكْتُهُ حَتَّى فَرَّقْتُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ امْرَأَتِهِ - قَالَ - فَيُدْنِيهِ مِنْهُ وَيَقُولُ نِعْمَ أَنْتَ».
(ابلیس، تخت خود را بر روی آب میگذارد و سپس لشکر خود را اعزام میکند. نزدیکترین سپاهیان نزد شیطان، کسانی هستند که در ایجاد فتنه و آشوب، بزرگترین نقش را ایفا کرده باشند. یکی از لشکریان میآید و میگوید: چنین و چنان کردم. شیطان میگوید: کاری نکردهای. دیگری میآید و میگوید: فلانی را رها نکردم، تا اینکه میان او و همسرش جدایی انداختم. رسول الله صفرمود: شیطان خود را به او نزدیک کرده و به او میگوید: تو چقدر خوب هستی). [۹۰]
در حدیثی دیگر از ابو سعیدسنقل شده که رسول الله صخطاب به ابن صائد، که او را در یکی از کوچههای مدینه دید و گمان کرد که او دجال است، فرمود: چه میبینی؟ ابن صائد گفت: تختی را روی آب میبینم. رسول الله صفرمود: تو تخت ابلیس را روی دریا میبینی.
شیطان در گمراه کردن انسان، مهارت دیرینه و کاملی دارد. به همین دلیل، در ترسیم نقشهی گمراه سازی، انداختن در دام و طراحی دسیسهها، بهترین نقش را بازی میکند. لذا او همواره زنده بوده است؛ از روزی که انسان به وجود آمد، تا به امروز و تا برپایی رستاخیز، مردم را به گمراهی میکشاند.
﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ٣٦ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ٣٧ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ٣٨﴾[الحجر: ۳۶-۳۸].
(گفت: پروردگارا! اکنون که چنین است، مرا تا روزی مهلت بده که در آن (مردمان بعد از مرگشان دوباره) زنده میگردند. فرمود: اینک تو از مهلتیافتگانی. تا روزی که زمان آن، (در نزد الله) معلوم است.»
شیطان، پیوسته در راستای انجام بدیهایی که بر خود لازم دانسته است، قدم برمیدارد و از انجام شرارت خسته نمیشود. در حدیث آمده است:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ قَالَ وَعِزَّتِكَ يَا رَبِّ لَا أَبْرَحُ أُغْوِي عِبَادَكَ مَا دَامَتْ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ قَالَ الرَّبُّ وَعِزَّتِي وَجَلَالِي لَا أَزَالُ أَغْفِرُ لَهُمْ مَا اسْتَغْفَرُونِي».
(شیطان گفت: پروردگارا! سوگند به عزت و جلال تو، همواره بندگانت را به بیراهه میبرم. پروردگار فرمود: من نیز به عظمت و بزرگی خویش، سوگند یاد میکنم، هرگاه بندگانم از من درخواست آمرزش کنند، آنها را خواهم بخشید). [۹۱]
[۹۰] - مسلم (۴/۲۱۶۷) شماره (۲۸۱۴) [۹۱] - صحیح جامع الضغیر: احمد و حاکم با سند صحیح.