مطلب نخست: وسوسه
شیطان میتواند از راههایی وارد قلب و روح انسان شود، که برای ما قابل درک و فهم نیستند. او برای استفاده از این راهها، از فطرتی که براساس آن آفریده شده است، کمک میگیرد و آن فطرت، «وسوسه» میباشد. الله متعال در آیهی زیر، ما را از این وسوسه آگاه مینماید:
﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ٤ ٱلَّذِي يُوَسۡوِسُ فِي صُدُورِ ٱلنَّاسِ٥﴾[الناس: ۴-۵].
«وسوسهگری که واپس میرود، وسوسهگری است که در سینههای مردمان به وسوسه میپردازد.»
ابنکثیر، در تفسیر کلمهی ﴿ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ﴾میگوید: شیطان در قلب انسان کمین گرفته است، هرگاه فراموشی به انسان دست دهد، وسوسه میکند و هرگاه الله را یاد کند، شیطان عقبنشینی میکند.
در صحیحین، از انس روایت شده است که رسول الله صفرمودند:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ».
(شیطان مانند خون، در بدن انسان جریان دارد).
شیطان، به وسیلهی همین وسوسه، آدم را گمراه کرد و او را به بیراهه برد و از درخت ممنوعه به او چشانید:
﴿فَوَسۡوَسَ إِلَيۡهِ ٱلشَّيۡطَٰنُ قَالَ يَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡكٖ لَّا يَبۡلَىٰ١٢٠﴾[طه: ۱۲۰].
«سپس شیطان آدم را وسوسه کرد و گفت: آیا تو را به درخت جاودانگی و پادشاهی فناناپذیر رهنمود کنم؟»
شیاطین، گاهی به صورت انسان ظاهر میشوند، گاهی با انسان حرف میزنند و. تنها صدای خود را به گوش او میرسانند و انسان را به کارهایی دستور میدهند و از کارهایی باز میدارند. شرح مفصل این مطالب، در مباحث آینده خواهد آمد.