۲- افراط و تفریط
ابنقیم در اینباره میفرماید: الله متعال، به هیچ چیزی دستور نفرموده است مگر اینکه شیطان، در آن دو گرایش را به وجود میآورد: یا کوتاهی یا زیادهروی. با هرکدام از این دو راه که بر بندگان پیروز شود، خود را موفق میداند. شیطان خود را به قلب بندگان نزدیک میکند و در آن دقیق میشود، اگر تنبلی و سستی را در آن احساس کرد، همین راه را دنبال میکند. او را از کار باز میدارد و تنبلی را برایش زیبا جلوه میدهد، دروازه توجیه را برایش میگشاید، توقعات وی را بالا میبرد، گاهی کار به جایی میرسد، که انسان کاری را به طور کلی رها میکند.
اگر در انسان پشتکار، آمادگی و پویایی را ببیند، از اینکه از راه تنبلی او را شکار کند، ناامید میشود، او را به زیادهروی وامیدارد و دچار وسوسه میکند که: این اندازه از عبادت برای تو کفایت نمیکند، تو توان بیش از این را داری، برای تو شایسته است که از سایر عبادتگزاران بیشتر عبادت کنی، آن گاه که آنان میخوابند، تو نباید بخوابی، آنگاه که آنان روزه نیستند، تو باید روزه بگیری، آنگاه که آنان دست از کار میکشند، تو باید مشغول کار باشی، هر گاه دیگران سه بار دست و روی خود را میشویند، تو هفت بار باید بشویی و آنگاه که دیگران برای نماز وضو میگیرند، تو باید غسل کنی. او امثال اینگونه زیادهرویها را به انسان تلقین میکند و بدین روش آنها را به زیادهروی و تجاوز از راه راست، تشویق میکند؛ همانطور که گروه نخست را به تنبلی و کوتاهی وامیداشت.
هدف شیطان از وسوسهی این دو گروه، بیرون راندن آنها از راه راست است؛ یکی را به این صورت که به راه راست نزدیک نشود و دیگری را به آن صورت که او را وادار به تجاوز و تخطّی از آن راه کند. شیطان، با این شیوه بسیاری از مردم را به گناه و معصیت دچار کرده است و تنها با آگاهی پیوسته، ایمانِ نیرومند و توان رزمیدن بالا در برابر وی، انسان میتواند از حملههای شیطان رهایی یابد.