۱۱-۱۴- شراب، قمار، انصاب و ازلام
الله متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٩٠ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُوقِعَ بَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِي ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِ وَيَصُدَّكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ٩١﴾[المائدة: ۹۰-۹۱].
«ای مؤمنان! شراب، و قمار، و بتها (و همهی معبودان باطل) و تیرهای قرعه، پلیدند و از اعمال شیطان؛ پس از آنها دوری کنید تا رستگار شوید. به راستی شیطان میخواهد با شراب و قمار در میانتان دشمنی و کینه بیندازد و شما را از یاد الله و نماز باز دارد؛ پس آیا (از بادهنوشی و قماربازی) باز میآیید؟»
«خمر»: تمام مواد سکرآور و مخدر؛ «میسر»: قمار؛ «انصاب»: هر آن چیزی که نصب شود تا آن را پرستش کنند، خواه سنگی باشد یا درختی، بتی باشد یا قبری؛ «ازلام»: جامهایی بودند که به وسیلهی آنها شانس و بخت خود را مشخص میکردند.
برای نمونه، روی برخی از جامها، تیرها یا سنگها مینوشتند: «أمَرَني رَبّي»پروردگار مرا امر کرده است. روی برخی دیگر مینوشتند: «نَهاني رَبّي»پروردگار مرا باز داشته است. هرگاه کسی میخواست به مسافرت برود، یا ازدواج کند، دستش را در ظرفی که این سنگها یا جامها در آن بودند، داخل میکرد؛ اگر سنگی بیرون میآمد که بر آن نوشته شده بود: «خدا امر کرده است»، آن شخص برای ازدواج اقدام میکرد یا به مسافرت میرفت و اگر سنگی بیرون میآمد، که بر آن نوشته شده بود: « خدا باز داشته است»، آن شخص کارش را رها میکرد.
شیطان، انسان را برای انجام این چهار عمل تشویق میکرد؛ زیرا این کارها گمراه کننده بودند و به نتایج بسیار خطرناکی منجر میشدند؛ شراب عقل و هوشیاری را از بین میبرد و آنگاه که عقل از دست برود، انسان مرتکب کارهای زشت شده و فرامین الهی را ترک میکند و ممکن است به هر کاری دست بزند.
ابن کثیر، در تفسیر خود از عثمان بن عفانسنقل کرده است که فرمود: از شراب بپرهیزید؛ زیرا شراب سرچشمهی تمام بدیها است.
ابن کثیر در ادامه میگوید: در امتهای گذشته، مردی بود که از مردم دوری میگزید و به عبادت میپرداخت. زن بدکاری با وی آشنا شد و کنیز خود را نزد آن مرد عابد فرستاد، تا او را در ماجرایی گواه قرار دهد. مرد عابد همراه با کنیز وارد منزل شد. هر دری را که کنیز برای وارد شدن عابد باز میکرد، دوباره آن را قفل میکرد. در پایان، به اطاقی رسیدند که زن بسیار خوبصورتی در آنجا نشسته بود و در کنار او، یک پسر و یک شیشهی شراب، نیز گذاشته بود.
زن زیبا گفت: به خدا سوگند، من تو را برای شهادت نخواستهام؛ خواستم تا با من زنا کنی و یا این پسر را بکشی و یا از این شراب بنوشی. در پایان، زن یک جام شراب را به او نوشانید و گفت: بیشتر بیاورید، همواره مینوشید و مینوشید، تا اینکه عمل بد را با این زن انجام داد و غلام را نیز کشت. آری، شراب و ایمان، هرگز یکجا جمع نمیشوند، مگر اینکه یکی آن دیگری را از خود میراند. [۱۰۳]
ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم، ابوالشیخ و ابن مردویه، از ابن سعد روایت میکنند: مردی از انصار مدینه، برای برخی اصحاب رسول الله صدعوت ناهاری را تدارک دید. هنوز حرمت شراب نازل نشده بود. بر سر سفرهی ناهار، شراب نیز بود. مهمانان پس از خوردن غذا، شراب نوشیدند. وقتی بیهوش شدند، در حالت مستی، در برابر همدیگر فخر و مباهات میکردند و به جنگ پرداختند. سعد بن ابی وقاص ÷، در این جنگ مورد اصابت استخوانی قرار گرفت و بینیاش چنان زخمی شد که تا هنگام وفات، اثر آن زخم روی بینیاش باقی بود.
یکی دیگر از اصحاب، که پیش از نازل شدن دستور حرمت شراب، آن را نوشیده و در حالت مستی، برای مردم امامت کرده بود، در قرائت اشتباه کرد: «قل یا أیها الکافرون أعبد ما تعبدون»یعنی: ای کافران، میپرستم، آنچه را که شما میپرستید.
آنگاه، الله متعال آیهی زیر را نازل فرمود:
﴿لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُكَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَعۡلَمُواْ مَا تَقُولُونَ﴾[النساء: ۴۳].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حالی که مست هستید، به نماز نایستید تا آنگاه که میدانید چه میگوئید.»
مشاهده شده است زمانی که انسانهای مغرور و سرکش، شراب را مینوشند، کارهایی مانند کارهای دیوانگان انجام میدهند. طوری که بزرگ و کوچک، آنها را مورد تمسخر قرار میدهد، در پیادهروها به زمین میافتند و رهگذران آنها را لگدمال میکنند.
قمار نیز مانند شراب، بیماری نابودگر و خطرناکی است. اگر در روح و روان انسان ریشه دواند، رهایی و بهبودی از آن بسیار دشوار است. قمار، بهترین روش برای نابودکردن زمان و دارایی است، کینهها و دشمنیها را بر میانگیزد و آدمی را به کارهای حرام وامیدارد.
شیطان، انسان را به نصب و بنای معبودی غیر از الله، دعوت میکند، تا به عنوان معبود، پرستش شود. لازم به یادآوری است، که پرستش بتها، در عصرهای گذشته و امروز، رایج بوده و میباشد. شیاطین، از این بتها جدا نمیشوند و گاهی اوقات، بتپرستان را مورد خطاب قرار میدهند و چیزهایی را به آنان نشان میدهند، که بتپرستان به بتها اعتماد کنند، نیازهای خود را از آنها بخواهند، در بلاها، از آنها یاری جویند و در جنگها از آنها کمک بگیرند، به نام آنان ذبح کنند، هدیه بدهند، به دور آنها رقص و پایکوبی کنند، جشن برگزار کنند و چشن میلاد بگیرند. شیطان، بسیاری را با این روش گمراه کرده است. ابراهیم÷در درخواست خویش از الله متعال چنین میگفت:
﴿وَٱجۡنُبۡنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ٣٥ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ﴾[إبراهيم: ۳۵-۳۶].
«و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاهدار. پروردگارا! این بتها، بسیاری از مردم را گمراه ساختهاند.»
همواره در میان مسلمانان، قبرپرستانی وجود داشتهاند. این گروه، در دعاهای خود مردهها را محور قرار میدهند، نیازهای خود را از آنان میخواهند، به نام آنها حیوانات را ذبح میکنند و امروزه، بدعت جدیدی، که شیطان به خاطر آن انسان را به تمسخر گرفته، رواج پیدا کرده است؛ آن بدعت، مجسمهی «سرباز گمنام» میباشد. آنان، این مجسمه را نماد سرباز جنگجو و جهادگر میدانند، با دادن دستهگل و هدیه، او را بزرگ میدارند و هرگاه کسی بخواهد به کشوری برود که این مجسمه در آنجا هست، به کنار آن بت (سرباز گمنام) میرود و هدایایی را به عنوان یاد بود و تجلیل، تقدیم میکند. همهی این حرکتها، گونهای از بتپرستی و کاری شیطانی میباشد.
[۱۰۳] بیهقی و ابن کثیر آن را صحیح قرار داده است.