۲-۱- وحدت انسانیت
۲-۱-۱- وحدت پیدایش
انسانها همگی از سرچشمه واحدی آمدهاند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ $$﴾[النساء: ۱]. «ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و همسرش را از نوع او بیافرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی (بر روی زمین) منتشر ساخت». و همچنین میفرماید: ﴿ إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ $$﴾[آل عمران: ۵۹]. «مسأله (آفرینش) عیسی برای خدا، همچون مسأله (آفرینش) آدم است که او را از خاک بیافرید».
سپس این سرچشمه به پدر واحدی باز میگردد که او نیز از خاک آفریده شده است. پیامبر جمیفرماید: «ای مردم، پروردگار شما یکی و پدر شما یکی است. همگی شما از نسل آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست و عرب بر عجم و عجم بر عرب و سرخ بر سفید و سفید بر سرخ جز با تقوا برتری نمییابد» [۸۴].
با این برابری در ارزش مشترک انسانیت که متکی بر اصل و نسب واحدی میباشد، گمان نمیرود که یکی از افراد بنی آدم به طور جداگانه آفریده شده باشد نه در کرامت و نه در ارزش مشترک انسانیت و نه در حقوق مربوط به آنها.
«تمام انسانها در شرایط مساوی آفریده شدهاند و برای هر فردی اسباب و لوازم نبوغ و پیشرفت در زمینههایی است که استعداد ویژهای برای نبوغ در آن زمینهها فراهم شده است. و این به وسیله تمام ابزارهای فهمیدن و تعقل و تفکر میباشد» [۸۵]. و به طرف مهارتهایی که انسان کسب میکند، پیش میرود.
حق تبارک و تعالی میفرماید: ﴿ وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَيۡٔٗا وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٧٨$$﴾[النحل: ۷۸]. «و خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید و او به شما گوش و چشم و دل داد تا سپاسگذاری کنید».
پس همگی انسانها از آدم هستند و آدم از خاک است بنابراین بالا و پایینی میان آنها نیست و خداوند متعال کسانی را که در روی زمین برتری طلبی میکنند، مذمت کرده است و میفرماید: ﴿ تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ ٨٣$$﴾[القصص: ۸۳]. «ما آن سرای آخرت را تنها بهره کسانی میگردانیم که در زمین خواهان تکبر و استکبار نیستند و فساد و تباهی نمیجویند. و عاقبت از آن پرهیزگاران است».
ابن تیمیه/میگوید: «برتری طلبی و تکبر بر مردم ظلم است. چون مردم همگی از یک جنس هستند. پس اگر انسانی بگوید که: او و امثال او برتر هستند، منجر به ظلم میشود. از کسی که اینگونه است خشم گین میشوند و با او دشمنی میورزند. چون عادلترین مردم دوست ندارد که مقهور امثال خودش باشد و غیر عادل نیز سعی میکند که خود قاهر و برتر باشد» [۸۶].
اسلام با بازگرداندن انسانیت به اهل و سرچشمه ای واحد، لوازم تعصب و برتری طلبی را بر دیگران خنثی کرده است.
چون هر یک از این دو امر (تعصب و برتری طلبی) باعث جدایی و تمایز میان افراد جامعه انسانی میشود. و از اینجا منجر به نابودی حقوق و زیر پا گذاشتن آن میشود. چون هر کس را جدای از دیگری میبیند. و فرقی نمیکند که این جدایی به تعصب بر رنگ، طبقه یا نژاد برگردد. بدین ترتیب حقوقی را بیشتر از حقوق سایرین برای خود در نظر میگیرد. و سپس این حقوق زیادی از حقوق سایرین میکاهد و اینگونه میان مردم کشمکش ایجاد میشود. و انسانیت از حد بالایی که خداوند متعال برای وی در نظر گرفته است، به قانون جنگل سقوط میکند. به این وسیله اسلام قواعد و قوانینی را که انسانیت انسان با آن محقق میشود، استوار گردانیده است. که اساس آن مساوات و برابری در اصل پیدایش و در یک ثانیه فرصتها میان بنی آدم است.
انسانها از دیدگاه اسلام همگی بندگان ناچیز خداوند میباشند که با این بندگی بر حق، از بند بندگیهای غیر خدا رستهاند و این آزادی و کرامت زیباترین شکلی است که بشریت در طول تاریخ طولانی خود شناخته است. پس هرگاه که بشریت از اطاعت بندگان رسته و روی به سوی رب العباد آورده است، تمدن انسانی بر پا میشود و جانشینی وی بر روی زمین تحقق پیدا میکند و مصداق این آیه خداوند متعال میشود: ﴿ وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ $$﴾[البقرة: ۳۰]. «و زمانی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم». چون خلافت و جانشینی، همچنان که بیان کردیم، عبادت و سیادت (سروری) است.
بلکه اسلام علاوه بر وحدت پیدایش چیز دیگری را نیز اضافه کرده است وآن گرامیداشت و کرامتی است که خداوند متعال با امر به سجده ملائکه برای انسان، آن را مختص وی کرده است. (بقره/ ۳۴).
«و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده ببرید، همگی سجده بردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید. از زمره کافران شد».
شناخت فردی و جمعی انسانها نسبت به این پیشرفت در هر زمان و مکانی، به زیبایی احساس میشود. هر فردی از نظر خودش بزرگ است و اجازه نمیدهد که حقوق خود و دیگران را تباه کند. عدل باعث میشود که انسانها به هر شکلی که دوست دارند با آنها رفتار شود. چون عدل راه هدایت و ظلم راه طغیان و گمراهی است. ﴿ إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا ٣$$﴾[الإنسان: ۳]. «ما راه را به او نمودهایم چه او سپاسگزار باشد یا بسیار ناسپاس».
با این آیه خداوند متعال سخن را از سر میگیریم که میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ $$﴾[النساء: ۱]. «ای مردمان، از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید». تا در خلال این آیه به وحدت پیدایش بیاندیشیم و این آیه برای ما روشن میکند که این نظریه وحدت جهت و وحدت پیدایش یک بعد انسانی عمیقی به بشریت میدهد که در زمینه حقوق وی را از سطح فرد و اجتماع بالاتر میبرد. و تمام انسانیت را با قویترین رابطه به هم پیوسته و محکم یعنی تقوا، ربط میدهد. و تقوا رابطه عقیدتی است که متکی بر ربوبیت خداوند است و ربوبیت توحید فاعلی خداوند است، همان توحیدی که کفار زمان پیامبر جبه آن اقرار میکردند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ$$﴾[لقمان: ۲۵]. «اگر از آنها بپرسی که خالق آسمانها و زمین چه کسی است، حتماً میگویند: خدا». تربیت در انسان همراه با تعلیم است. ﴿ ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١$$﴾[العلق: ۱]. «بخوان به نام پروردگارت آن که (همه جهان را) آفریده است».
از جمله اصول تربیتی، تربیت انسان بر اساس فضیلت و مکارم اخلاقی است که به هدف آماده ساختن انسان صالح برای هر مکان و زمانی ایجاد شده است.
وقتی وحدت پیدایش مقتضی مساوات و برابری باشد، که از جمله ارزشها و اصول انسانیت است. خواه این مساوات در خداوند واحد باشد (ربکم) و یا در اصل پیدایش واحد ﴿ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ$$﴾باشد و یا در مساوی بودن حقوق واجبات زن و مرد باشد.
شیخ محمد طاهر بن عاشور میگوید: «پس مساوات در تشریع برای امت اسلامی ناظر به مساوی بودن آنها در خلقت و فروعاتی است که جدایی میان این فروعات اثری در صلاح بودن جهان ندارد انسانها همگی در بشریت مساوی هستند «کلکم لآدم» و در حقوق زندگی در این دنیا و بر اساس فطرت نیز مساوی هستند و اختلاف رنگ و شکل و نسل و شهر که میان آنهاست، تأثیری در این تساوی ندارد البته از این اموری که تساوی آنها را در شریعت ذکر کردیم، اموری حاصل میشود مانند؛ حق بودن که از آن به حفظ جان و حفظ نسب تعبیر شده است و حق لوازم زندگی که از آن به حفظ مال تعبیر شده است. و کسانی که برای اولین بار حقوق اقامت در روی زمین ایجاد و کسب کردند مانند ساکنان قبایل و لوازم بقای منفعت که از آنها به حفظ عقل و حفظ آبرو تعبیر میشود. و بزرگترین این حقوق، حق انتساب به جامعه دینی است که از آن به حفظ دین تعبیر شده است» [۸۷].
کرامت انسان در اسلام، از انسانیت وی گرفته شده است. بدون اینکه به یکی از عواملی که حقوق بشر بر آن متکی است نگریسته شود. انسانها وقتی از وحدت پیدایش خودشان که با کرامت خداوندی تکریم شدهاند، غافل میشوند، خود را به غفلت میزنند. ﴿ ۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ$$﴾[الإسراء: ۷۰].
[۸۴]- (احمد، المسند، ۵/ ۴۱۱). [۸۵]- (خضر، د.ت، ص۱۱) [۸۶]- (ابن تیمیة، ۱۳۸۸،ص ۱۸۸) [۸۷]- (ابن عاشور، د . ت، ص۹۵).