۴-۱-۲- اطاعت از پدر و مادر
اطاعت از والدین در کارهای نیک و غیر معصیت خداوند واجب میباشد. چون حق خداوند متعال مقدم بر نیکی به والدین است. چون خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَاۖ وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗاۖ وَٱتَّبِعۡ سَبِيلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَيَّۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٥ $$﴾[لقمان: ۱۵]. «هر گاه آن دو تلاش و کوشش کنند که چیزی را شریک من قرار دهی که کمترین آگاهی از بودن آن سراغ نداری، از ایشان فرمانبرداری مکن. با ایشان در دنیا به طرز شایستهای و گونه بایستهای رفتار کن. راه کسانی را در پیش گیر که به جانب من رو کردهاند. بعد هم همه به سوی من بر میگردید و من شما را از آنچه میکردهاید، آگاه میسازم».
همچنان که اطاعت از والدین در شرک حرام میباشد اطاعت از آنها در تمام گناهان حرام میباشد. چون فرمانبرداری از مخلوق در معصیت خداوند درست نیست [۳۴۴].
قرطبی میگوید: «اطاعت از پدر و مادر در انجام گناهان کبیره و ترک واجبات رعایت نمیشود. و در حالی که اطاعت از آنها در امور مباح لازم است و در ترک عبادات مندوب جایز است. مانند امر به جهاد کفائی، جواب دادن به مادر در نمازی که امکان اعاده آن وجود داشته باشد -براین اساس قویتر از مندوب میباشد- ولی به خاطر ترس قضای نماز یا چیزهای دیگری که قطع نماز را مباح میکنند، قویتر از مندوب میباشد. ولی حسن، مخالف این تفضیل است و میگوید: اگر مادر شخص را از شرکت در نماز عشا به خاطر مهربانی و شفقت منع کرد، اطاعت از او جایز نیست [۳۴۵].
صاحب المنار در تفسیر این آیه میگوید: ﴿ ۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا $$﴾[النساء: ۳۶]. لازم است که بدانیم نیکی به والدینی که در دین فطرت به آن امر شدهایم، این است که با نهایت ادب و احترام در کلام و درعمل و بر حسب عرف با والدین رفتار شود تا به وسیله ما سعادتمند شوند. و به اندازه توانمان یکی از امور مشروع و معروف را که بدان نیازمندند، برآورده کنیم [۳۴۶].
دعای رحمت برای والدین از جمله طاعت و نیکی کردن به آنهاست. چون لفظ رحمت در بر دارنده تمام خیرات دین و دنیا است و اطاعت از والدین با زبان و با عمل میباشد.
فخررازی از این آیه که میفرماید: ﴿ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤$$﴾[الإسراء: ۲۴]. اموری را استنباط کرده است. از جمله: خداوند متعال در آموزش نیکی به والدین به آموزش قولی اکتفا نکرده است، بلکه آموزش فعلی را نیز به آن اضافه کرده است و آن اینکه برای آنها دعای رحمت بکند پس میگوید: ﴿ رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا $$﴾و لفظ رحمت در برگیرنده تمام خیرات دین و دنیا است. سپس میگوید: ﴿ كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤ $$﴾یعنی خداوندا این نوع احسانی که آنها در حق من کردند و در تربیت و رشد من بکار گرفتند، را برای آنها انجام بده [۳۴۷].
آیا جزای احسان جز با احسان است. همچنان که خالق پاک و منزه همان کسی است که از عدم به وجود میآورد و با نعمتها پرورش میدهد، پس مستحق عبادت است. و والدین را سبب ایجاد انسان قرار داده است و همچنین سبب تربیت و رشد آنها در تمامی ابعاد جسمی، ذهنی، اخلاقی، دینی و اجتماعی قرار داده است، بنابراین مستحق احسان میباشند. و از جمله احسان به آنها اطاعت از والدین در غیر معصیت خداوند است. هر چند که آن اطاعت بر خلاف میل شخص باشد. در سنت آمده است که از عبدالله بن عمربروایت شده است که گفت: «زنی دارم که او را دوست میدارم و ولی پدرم از او بدش میآید و به من امر کرده که وی را طلاق بدهم. پیامبر جرا آوردم و قضیه را برایش بیان کردم. فرمود: «ای عبدالله زنت را طلاق بده» [۳۴۸]. و بعضی گفتهاند: این کار مخصوص عمر بوده است، چون عمر دلیلی بر این کارش داشته است. در حالی که عمر به زهد و تقوا مشهور است و این درست است و اطاعت از والدین نیز واجب میباشد که همان دروازه ورود به بهشت است. و سرپیچی از آنها حرام میباشد هر چند که آنها به وی ظلم کنند و ظلم نیز حرام است، ولی با وجود این دلیل بر سرپیچی از آنها نیست. پیامبر جمیفرماید: «کسی که برای رضای خدا مطیع والدینش باشد، دو در از درهای بهشت برای او باز میشود و اگر مطیع یکی از والدین باشد. یک در برای او باز میشود. و کسی که از اطاعت والدین سرپیچی کند دو در از درهای جهنم برای او گشوده میشود و اگر از یکی از آنها سرپیچی کند، یک در برای او باز میشود. و مردی گفت: اگر والدین به او ظلم کنند چطور؟ فرمود: «حتی اگر به وی ظلم کنند، حتی اگر به وی ظلم کنند، حتی اگر به وی ظلم کنند» [۳۴۹].
خداوند متعال به کریمانه سخن گفتن با والدین امر کرده است و کریم در هر چیزی بالاترین و بلندترین نوع آن است ولی با این امر بهانه بالا بردن صدا قطع میشود. به گونهای که وقتی فرزند، یکی از والدینش را نصیحت میکند یا آنها را از کاری باز میدارد، باید با آرامی و نرمی سخن بگویید. (ابن عاشور، د .ت).
و این از باب امر به معروف و نهی از منکر به والدین میباشد به گونهای که هر گاه کار ناشایستی را از آنها دید. باید با نصیحت و کلام نیکو و آرام آنها را از آن کار باز دارد تا به مسیر درست بازگردند. و این کار اطاعت از آنها را برای او ممکن میسازد گویی که با این کار خود و با سخن کریمانه اطاعت آنها را به خود جلب کرده است. و با انجام آنچه که موجب اطاعت است از اطاعت نیز بیشتر میشود.
اسلام در سفارش به والدین پا را فراتر از این گذاشته است، چون به فرزندان امر کرده است که نسبت به والدین مسن خود متواضع باشند. چون آنها از لحاظ تواضع خیلی محتاج فرزندان میباشند و این بخاطر شکستن تنهایی میان فرزندان و والدین میباشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ$$﴾. «و بال تواضع مهربانی را برایشان فرود بیاور».
چون کسی که تا دیروز خود نفع رساننده و مفید بود حال امروز نیاز به نفع پیدا میکند و در فروتنی به والدین رضایت و خشنودی باطن نهفته است، و هدایا و فروتنیهای فرزند را بدون احساس منت و اذیت قبول میکنند. چون بخشنده به طور طبیعی احساس برتری میکند و دیگری احساس کمتری و حقارت میکند و تمامی اینها تواضع فرزندان را برای والدین تا حد فروتنی و خواری در برابر آنها میرساند. و اینها جز شکل پذیرفتن اخلاق چیز دیگری نیست و خیلی مانده است که اخلاق فرزند به اخلاق والدین برسد. در این مور شیخ محمد طاهر بن عاشور میگوید: «اسلام در سفارش به والدین پای را فراتر از این گذاشته است و فرزندان را به تواضع در حد خواری و ذلیل کردن خود برای آنها امر کرده است تا موقعی که نیاز به کمک و یاری فرزند دارند، تنها نباشند. چون والدین به فرزندان نفع رساندهاند و منظور از این تواضع آنها شکر نعمتی است که والدین قبلاً به آنها دادهاند.
و در تفسیر این آیه میگوید: ﴿ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ$$﴾[الإسراء: ۲۴]. یعنی هر خواری و تواضعی که از رحمت ناشی بشود نه از ترس و ریاکاری [۳۵۰].
می گوییم: اطاعت از والدین واجب است که اینگونه از رحمت و مهربانی ناشی بشود نه از ترس و نیرنگ و ریاکاری. تا جایی که این اطاعت که از رحمت سرچشمه گرفته است جزء عادت شخص بشود و آن را اخلاقی ماندگار بگرداند. ولی وقتی از روی ترس و ریاکاری باشد به سرعت با زوال سبب و علت آن، از بین میرود. علاوه بر این متضمن مکر و حیله ای بوده است که شایسته حق اطاعت از والدین نیست. همان کسانی که در زمان کودکی وی را پرورش داده و به او مهربانی کردهاند. «بنابراین تربیت کامل کننده وجود است، و این به تنهایی مقتضی شکر است و مهربانی و رحمت حفظ وجود انسانی از بیحرمتی و نابودی است که این نیز مقتضی شکر است. و تمامی این شکرها به وسیله دعای به رحمت برای والدین میباشد. رحمتی که فرزند قادر به رساندن آن به والدین نیست مگر با گریه و تضرع و نیایش خداوند نباشد» [۳۵۱].
[۳۴۴]- (القرطبی، ۱۳۵۶، ج ۱۴، ص ۶۴). [۳۴۵]- (القرطبی، ۱۳۵۶، ج۱۴، ص۶۴). [۳۴۶]- (رضا، ۱۳۴۶، ج ۵، ص۸۸-۸۳). [۳۴۷]- (الرازی، ۱۳۵۷، ج۲۰، ص ۱۵۱، قطب، ۱۳۸۶، چاپ ۵، ج ۱۵). [۳۴۸]- (احمد، المسند۲/ ۴۲-۵۳، الطحاوی،۲/ ۱۵۹). [۳۴۹]- (ابن حجر،۲/ ۳۷۴، شماره ۲۵۰۷). [۳۵۰]- (ابن عاشور، د. ت، ج ۱۵، ۷۰). (ابن عاشور، د. ت، ج ۱۵، ص ۷۱). [۳۵۱]- (ابن عاشور، د. ت، ج۱۵، صص۷۳-۷۲).