۳-۱-۱- حق برابری
قبل از هر چیز باید فهم اشتباه قاطی شدن دو مفهومی که مربوط به برابری و مساوات هستند را روشن کنیم.
مفهوم اول: هر چند که عرفها و زبانها و رنگها مختلف باشد در اصل خلقت و ابتدای زندگی مساوات و برابری وجود دارد و این درست است.
مفهوم دوم: مساوات و برابری در آنچه که افراد و گروهها در چارجوب کسب ذاتی بدست میآورند خواه این کسب علم یا عمل یا اخلاق باشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ $$﴾[الأنعام: ۱۳۲]. «و هر یک دارای درجاتی بر طبق اعمال خود هستند». و همچنین میفرماید: ﴿ وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَكُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ وَرَفَعَ بَعۡضَكُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ$$﴾[الأنعام: ۱۶۵]. «خدا است که شما را جانشینان زمین گردانید، و برخی را بر برخی، درجاتی بالاتر برد».
و این چیزی است که مساوات و برابری در آن ممکن نیست، چون اساس طبیعت بشری تفاوت در ملکههای فکری میان افراد است که استعداد هر فردی از آن سرچشمه میگیرد، تا به عمل و کار بیانجامد. و از تفاوتهایی که هنگام انجام دادن آن عمل ظاهر میشود و همچنین از مقدار استحکام و استواری آن عمل سرچشمه میگیرد. و این تفاوتها برای برپایی جانشینی در روی زمین ضروری است. اگر همه مردم مثل هم بودند و نسخههای تکراری بودند تمدن چگونه بوجود میآمد و زندگی انسان چگونه غنی میشد؟ فعالیتهای متنوع است که جانشینی بر روی زمین بر اساس آن گذاشته شده است. و بدین ترتیب میان کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند، و کسانی که کار میکنند با کسانی که سست و بیاراده هستند، و کسانی که کریم هستند و با کسانی که پست و خوار هستند مساواتی نیست. خداوند متعال میفرماید: ﴿ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ$$﴾[الزمر: ۹]. «بگو: آیا کسانی که میدانند، با کسانی که نمیدانند برابر و یکسانند». و همچنین میفرماید: ﴿ وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُۥ $$﴾[التوبة: ۱۰۵]. «بگو: انجام دهید خداوند و پیغمبر اعمال شما را میبینند».
و نیز میفرماید: ﴿ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ$$﴾[الحجرات: ۱۳]. «همانا گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».
شیخ محمد خضر بن حسن میگوید: «خداوند انسانها را بر حسب فطرتشان به طور مساوی خلق کرده است و همچنین به طور یکسان و برابر و آزاد متولد شدهاند. ولی وارد شدن در نبرد زندگی اجتماعی لباس تساوی و شبیه بودن را از انسانها خلع میکند و بعضی از آنها را در مقابل برابر بعضی دیگر درجاتی بلندتر میکند و این مراحل سه گانه در این سخن خداوند متعال جمع شده است که میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ $$﴾[الحجرات: ۱۳]. «ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید، بیگمان گرامیترین شما در نزد خدا متقیترین شما است».
پس جمله: ﴿ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ$$﴾نشان فطرت اولیه است و جمله: ﴿ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ $$﴾اشاره به پایگاههای اجتماعی دارد، و جمله: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ $$﴾اشاره به جدایی و برتری جویی است که خداوند متعال به آن اذن داده است تا به وسیله آن به مقام کرامتی که نزد اوست و همان تقوا میباشد، برسند» [۱۲۶].
اما برابری در اصل انسانی و حقوق و واجباتی که بر آن مترتب میشود، همان چیزی است که اسلام آن را بیان کرده است و یکی از قاعدههای آزادی است که بسیاری از حقوق در آن مندرج است. بشر در نواحی مختلف زمین پخش و پراگنده است و همگی آنها از یک اصل سرچشمه گرفتهاند. و همگی به یک پدر و مادر نسبت داده میشوند به گونهای که در اصل خلقت و شروع زندگی برتری و تفاضلی میان آنان نیست و تکلیف الهی متوجه همگی آنها به طور یکسان، است.
انسانها ویژگیهای جنس انسانی را از نسلهای گذشته به ارث میبرند. پس آنها با تکریم الهی مکرم و بزرگ داشته شدهاند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ $$﴾[النساء: ۱]. «ای مردمان! از پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و همسرش را از نوع او آفرید، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت».
و پیامبر جمیفرماید: «انسانها همگی مانند دندانههای شن کش مساوی هستند» [۱۲۷].
مساوات در اسلام یک مبنای اعتقادی است که نص قرآنی بر آن وجود دارد و ایمان به آن واجب است بلکه یک اصل قانونی در اعلامیههای جهانی نیست یا شعاری بلند و بیمعنی نیست و قضیه مساوات در اسلام یک تفکر ذهنی نیست بلکه مطابق واقعیت زندگی با رفتار متکی بر اعتقاد است. و مساوات در نماز و حج جز برای اجرای این روش در واقعیت زندگی نیست.
اختلاف زبانها و رنگها نشانی از نشانههای خداوند است که قدرت خالق عظیم در آن نمایان است. پس انگیزه ای برای فخرفروشی که اوج آن نژادپرستی است، باقی نمیماند. ﴿ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّلۡعَٰلِمِينَ ٢٢$$﴾[الروم: ۲۲]. «و از زمرهی نشانههای خدا آفرینش آسمانها و مختلف بودن زبانها و رنگهای شما است. بیگمان در این دلیلی است برای فرزانگان و دانشوران».
هنگامی که ابوذر سمردی را به داشتن رنگ مادرش نکوهش کرد، پیامبر جبه او گفت: «تو هنوز در جاهلیت هستی» [۱۲۸].
خداوند متعال انسانها را از مرد و زن آفرید سپس آنها را از ملتها و قبائل گوناگون قرار داد تا علت آشنائی باشند نه همدیگر را کنار کردن و تا علت صمیمیت و مهربانی میان مردم باشد نه نسبت به همدیگر نفرت ورزیدن. و حتی تقوایی که در جدایی میان فرد و دیگران و میان ملتی با ملت دیگر و میان امتی با امتی دیگر معتبر است، وسیلهای برای دست یابی به حقی که او را از دیگران جدا کند، نیست. بلکه تنها تقدیر و احترام او به دیگران است که اکتساب ذاتی است. خداوند متعال میفرماید. ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٞ ١٣$$﴾[الحجرات: ۱۳].
صاحب بزرگترین رسالت، حضرت محمد ج، در حالی که مردم را در حجة الوداع مخاطب قرار میداد، میفرمود: «ای مردم، پروردگار شما یکی است و پدر شما یکی است همگی از آدم هستید و آدم از خاک است، گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، عرب بر عجم و عجم بر عرب و سرخ بر سفید و سفید بر سرخ جز تقوا هیچ برتری ندارد آیا نرساندم؟ خداوندا شاهد باش که رساندم، ای مردم هوشیار باشید، کسانی که حاضر هستند به کسانی که غایب هستند برسانند» [۱۲۹].
بنابراین مساوات در اسلام بستگی به شرایطی دارد که تساوی در اصل خلقت و حقوقی که بر آن مترتب میشود، را داشته باشد. تا همگی در صفت انسان بودن مشترک باشند. شیخ محمد طاهر بن عاشور در این مورد میگوید: «بیان کردیم که اسلام دینی است که اساس آن فطرت میباشد هر آنچه که فطرت به تساوی آن میان مردم گواهی بدهد، اسلام در آن آهنگ مساوات میکند و هر آنچه که فطرت به تفاوت مواهب بشری گواهی بدهد، اسلام حق آن را چنانکه شایسته است به وی میدهد» [۱۳۰].
[۱۲۶]- (ابن حسین، ۱۹۵۹، ص۲۱). [۱۲۷]- (ابن عدی، ۱۴۰۴، ۳/۱۰۹۹، ابن الجوزی، ۳/۸۰). [۱۲۸]- (البخاری، ۱۳۸۸، شماره ۵/ ۲۲۴۸). [۱۲۹]- (احمد، المسند، ۵/۴۱۱). [۱۳۰]- (ابن عاشور، د. ت، ص۱۴۴).