۳-۲-۶- حق انسان در رشد و توسعه
ثروت مالی و ثروت طبیعی و ثروت بشری و ثبات سیاسی و آمیزش اینها با هم ایجاد رشد و توسعه میکند. تکنولوژی حاصل همان رشد و توسعه است. انسان از دیدگاه اسلامی ثروتمندتر و شایستهتر از زمینههای رشد و توسعه است. جز این نیست که انسان «سازنده تکنولوژی و موضع رشد و پرچم دار آن میباشد» [۲۳۰].
خداوند متعال نیروهای مخفی و استعدادهای ذخیره شده برای استفاده از نیروها و گنجینههای زمین به او داده است. و نیروهای پنهان به او داده است تا بتواند مشیت و خواست الهی را محقق بکند [۲۳۱].
و بالاترین آن چیزهایی که خداوند به انسان داده است، همان جوهری است که انسان را از سایر حیوانات جدا میکنند و آن عقل میباشد که منبع و مطلع و اساس علم میباشد. علم مانند میوه درخت، نور خورشید و بینایی چشم است. و همین امر است که علوم نظری را طلب میکند و صنعتهای فکری مرموز را تدبیر میکند. همچنان که اگر به وظیفه خود عمل کند علوم مختلف دیگری که از تجربهها در شرایط مختلف به دست آمده، برآن مترتب میشود [۲۳۲].
وقتی انسان همان ثروت گرانبها و شایسته میدان رشد و موضع رشد و پرچم دار آن باشد، اسلام به رشد انسان تأکید کرده و آن را با ویژهترین خصوصیت انسان که همان شخصیت جدی انسان است، شروع کرده است. وقتی که رشد انسان به پایان رسید این انسان رشد کرده مسؤول محقق کردن رشد محیط با ابعاد چهارگانه آن است، (بعد طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) چون آنچه که در این هستی است مسخر و رام انسان میباشد. سپس وقتی که شخصیت، جدیت و کارآمدی را بیابد، نیروهای شگفت و عجیب و ابزارهای برتر منفجر میشوند. پس حق انسان است که ابتدا شخصیت خود را رشد بدهد و اسلام قاعدههای ثابت و اساسی را برای رشد شخصیت کوشا و کارآمد برای انسان وضع کرده است، همان انسانی که بر او لازم است از تمامی توسعهها پیشی بجوید تا تمامی ابعاد رشد و توسعه را محقق کند. از جمله این قواعد امور زیر میباشند:
در حقیقت اسلام هدفی را برای انسان مشخص کرده که بالاتر از اهداف و مصالح دنیوی میباشد و از این جا کارآمدی انسان زیاد میشود و نیرویی برای جدیت در کار و محقق کردن بزرگترین سود برای خود و تمامی انسانها در او ایجاد میشود. چون هدف وی فراتر از این دنیای فانی است.
رشد شخصیت انسان به وسیله عبادت است، همچنان که عبادت در اسلام اساس گرامیداشت انسان توسط خداوند است. بنابراین عبادت یکی از قواعد رشد شخصیت میباشد از آنجایی که امنیت در جامعه انسانی همان کلید رشد اجتماعی فراگیر میباشد و عبادت با نقش خود کلید انواع رشد محیط میباشد. مثالی را برای یکی از انواع عبادتها میآوریم؛ نماز خواندن که مکان انجام و ادای آن مسجد میباشد و مسجد همان مکانی است که شخصیت انسان مسلمان در دفاع اجتماعی که محقق کننده امنیت است، رشد میکند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ $$﴾[العنکبوت:۴۵]. «مسلماً نماز از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند باز میدارد».
اسلام با امکان تغییر از بد به خوب و از خوب به خوبتر رضایت و خشنودی را در شخص به وجود میآورد. بلکه حتی تغییر را ضرورت میداند. و سرعت رشد را به جلو و شرایط بهتر هر چند که سخت و دشوار باشد، تشویق و تحریک کرده است. چون بنابر کلام خداوند متعال: ﴿ فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا ٥ إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرٗا ٦ $$﴾[الشرح: ۵-۶]. «چرا که همراه با سختی و دشواری، آسایش و آسودگی است. مسلماً با سختی و دشواری آسایش و آسودگی است».
و همچنین میفرماید: ﴿ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ $$﴾[الرعد: ۱۱]. «خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آنان احوال خود را تغییر دهند».
رشد احساس مسؤولیتی که با نقش خود منجر به ظهور شخصیت یگانهای شود که مسؤولیتهای خود را تحمل کند چون تمام چیزهایی که در دست اوست امانت میباشد. و بر او لازم است که با امانت و اخلاص به انجام وظیفه رشد خود بپردازد با این احساس که خداوند متعال میفرماید: ﴿ إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَيۡنَ أَن يَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا ٧٢ $$﴾[الأحزاب: ۷۲]. «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند و حال اینکه انسان زیر بار آن نرفت آنان واقعاً ستمگر و نادانند».
کوتاهی کردن همان نتیجه عدم احساس مسؤولیتی است که منجر به در حاشیه قرار دادن خود انسان و سپس اطرافیانش از محیط میشود که منجر به عدم کارآمدی در فعالیت رشد انسانی میشود.
رشد اراده محکم و متکی به ایمان؛ چون مؤمن شخصیتی قوی و محکم دارد که ناامیدی در او راه پیدا نمیکند چون مدام از ایمان عمیقش به همراهی خداوند با او نیرو و قوت میگیرد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٣٩ $$﴾[آل عمران: ۱۳۹]. «و سست و زبون نشوید و غمگین و افسرده نگردید و شما برتر هستید اگر که براستی مؤمن باشید».
بنابراین نیرو و استحکام در حقیقت و بر اساس حقیقت میباشد پس تمامی نقشها و تصمیمات و اقدامات را با اراده ای آهنین جلو میبرد تا همراه آن رشد مبتنی بر قواعد محکم را محقق کند.
وقتی اسلام اصول و مبانی رشد شخصیت کارآمد انسان را وضع کرده است تنها هدف آن صلاح انسان است و سپس او به صلاح محیط میپردازد، و آن را به هدف جانشینی در روی زمین رشد میدهد.
چون جانشینی بر دو امر متکی است و با دو حرکت کامل میشود [۲۳۳]:
الف) حرکت انسان در زمینه تحقق عبودیت و بندگی
ب) حرکت انسان در زمینه تحقق سروری و سیادت
برای تحقق سیادت و برتری انسان ناچار باید رشد فراگیر تمام ابعاد محیط (طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) وجود داشته باشد. رشدی که نیکی و خوبی محیط را مورد هدف قرار میدهد و از اینجا رشد ارزشمند حیات از بعد طبیعی شروع میشود که خالق متعال بهره برداری از تمام چیزهایی که روی زمین است را به انسان بخشیده است، به شرط اینکه به مبدأ و اساس عظمت در همه کارها و فعالیتها تمسک بجوید، انسان به حکم سیادت خود در بهره برداری از منابع طبیعی زبر دست میشود ولی طبق دیدگاه اسلامی باید به امانت داری مقید باشد. یعنی مسؤولیت حفظ صلاح محیط و عدم فساد آن را داشته باشد. چون در این صورت با مفهوم رشد و نص قرآن تعارض پیدا میکند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ ٥٥$$﴾[الأعراف: ۵۵]. «پروردگار خود را فروتنانه و پنهانی به کمک بخواهید او تجاوز گران را دوست نمیدارد». و همچنین میفرماید: ﴿ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِي ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٧٧ $$﴾[القصص: ۷۷]. «و در زمین تباهی مجوی که خدا تباهکاران را دوست نمیدارد». ﴿ كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ مِن رِّزۡقِ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ ٦٠ $$﴾[البقرة: ۶۰]. «از روزی خدا بخورید و بنوشید (و همچون تباهکاران) در زمین به (لاف و گزاف و) تجاوز و تعدی نپردازید».
در مورد بعد اقتصادی، اسلام به کار و دور کردن فقر و تنبلی تشویق کرده است. و به بهره برداری از نعمتهای خداوند در هستی تشویق کرده است. و این امر با وسعت دادن دایره نتایج و ثمرات میباشد. پس هر گاه دایره نتایج وسعت بیابد پایههای اقتصادی وسعت مییابد. سپس رشد اقتصادی زیاد میشود، که با نقش خود منجر به زیادی درآمد فرد میشود که هزینه وی را در زندگی کریمانه ای ممکن میسازد و تأثیر مثبتی بر تمام امت دارد.
در مورد بعد اجتماعی، اسلام به رشد این بعد اهتمام ورزیده است و این امر در خلال تلاش وی به سلامت و صحت عقلی انسان است. و این امر به دعوت اسلام به علم و حرام کردن تمام چیزهایی که به عقل و سلامت جسمانی ضرر میرساند، میباشد و این نیز با تأکید بر حق وی در رعایت بهداشت و سلامت جامعهاش میباشد که در دعوت اسلام به مسؤولیت اجتماعی نمود مییابد. خواه این مسؤولیت معنوی باشد و خواه مادی فرقی نمیکند.
بنابراین، اسلام بیکاری و عقب ماندگی را با دعوت به رعایت تمامی جنبههای بهداشت و مسؤولیت محکوم میکند.
اما بعد سیاسی که اسلام توجه خاص و مهم خود را به آن روا داشته است به دلیل این است که بعد سیاسی سنگ بنای هر اجتماعی است، به گونهای که ایجاد یا بقای هر رشد و توسعه ای چه طبیعی، چه اجتماعی و چه اقتصادی ممکن نیست مگر اینکه قبل از آن یا همراه آن رشد سیاسی بوده باشد. چون امنیت سرزمینها از بزرگترین نعمتهاست. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٥٥ $$﴾[النور: ۵۵]. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً جایگزین در زمین خواهد کرد همان گونه که پیشینیان را جایگزین قبل از خود کرده است، همچنین آئین ایشان را که برای آنان میپسندد، حتماً پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل میسازد، مرا میپرستند و چیزی را انبازم نمیگردانند. بعد از این کسانی که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان بشمارند».
و پیامبر جمیفرماید: «کسی که در گروه و جامعه خود امنیت داشته باشد و بدنش سالم باشد و خوراک روزانهاش را بیابد گویی که دنیا ملک وی است» [۲۳۴].
امنیت با وجود رشد سیاسی مبتنی بر شورا و آزادی و کرامت به دست میآید که این امر منجر به ثبات سیاسی میشود که همراه آن زندگی کریمانه و توسعه یافته تکمیل میشود.
[۲۳۰]- (بلخوخه، د. ت، ص۸۷). [۲۳۱]- (قطب، ۱۳۸۶، چاپ ۵، ج۱، ص ۵۶). [۲۳۲]- (الغزالی، ۱۳۸۹، ج ۳، ص ۷۹). [۲۳۳]- (الدسوقی،۱۴۰۶، ص۴۶). [۲۳۴]- (الترمذی، شماره ۳۴، ۴/ ۵۷۴).