حقوق بشر در اسلام

فهرست کتاب

۲-۱-۵- دعوت به خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی

۲-۱-۵- دعوت به خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی

دعوت به خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی در اسلام، یک دعوت اصلی در عقیده توحید می‌باشد، بلکه از آن عقیده سرچشمه می‌گیرد. عدم بر آوردن دعوت توحید یعنی پشت کردن به خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی و به وجود آمدن فساد در روی زمین. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢ $$[محمد: ۲۲]. «آیا اگر روی گردان شوید، جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟».

خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی، همان دعوت تمامی انبیاءمی‌باشد و هر یک از انبیاء در بنای این قصر بلند اخلاقی سهمی دارند. به همین دلیل پیامبر جحق داشت که بگوید: «من برای تمام کردن خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی برگزیده شده‌ام» [۹۷].

از جمله خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی، عدم فساد بر روی زمین و اجرای وظیفه جانشینی طبق روش ربانی است که خداوند پاک و منزه برای بندگانش در نظر گرفته است.

بد اخلاقی و بد رفتاری و فساد در روی زمین در آن روش ربانی خلل ایجاد می‌کند و قطع صله رحم و مهربانی، اخلاقی پست است که فطرت و دین از آن بیزارند. چون از مهم‌ترین اولویت‌های حقوق انسان در اسلام بعد از حق الله بر بندگان، عبادت خداوند و توحید و عدم شرک، حقوق والدین است. و رعایت حقوق انسانی تابع قاعده «الأقرب فالأقرب» یعنی ابتدا فامیل‌های نزدیک‌تر و بعد نزدیک و بعد دور... است.

چون کسی که حقوق نزدیک‌ترها (خویشاوندان نزدیک) را رعایت نکند، به طریق اولی حقوق خویشاوندان دورتر را رعایت نمی‌کند. فخر و تکبر از انگیزه‌های ظلم هستند و بزرگ‌ترین ظلم شرک به خداوند متعال است. و بعد از بزرگ‌ترین ظلم، ظلم به دیگران است. چون فخر و تکبر از جمله بداخلاقی و بدرفتاری هستند. و از جمله خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی نیستند و خداوند متعال در این مورد می‌فرماید: ﴿ ۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا ٣٦ $$[النساء: ۳۶]. «خدا را عبادت کنید و هیچ چیزی را شریک او مکنید و نیکی کنید به پدر و مادر، خویشان، یتیمان، درماندگان و بیچارگان، همسایگان خویشاوند، همسایگان بیگانه، همدمان، مسافران و بندگان و کنیزان. بی‌گمان خداوند کسی را دوست نمی‌دارد که خودخواه و خودستا باشد».

اخلاق در اسلام محدود و منحصر به چارچوب معینی نیست، بلکه تمامی انواع فعالیت‌های انسانی را در بر می‌گیرد. یعنی هر فعالیتی را که مربوط به حقوق انسان باشد در بر می‌گیرد و فرقی نمی‌کند که حقوق اساسی یا مدنی یا اجتماعی باشد. مثلاً برای حقوق سیاسی که اخلاق خاص خود را دارد مثال می‌زنیم؛ و آن عدالت میان مردم است که باید به طور مساوی اجرا شود. به این دلیل که خداوند سبحان و متعال به حکم و قضاوت عادلانه میان مردم، تشویق کرده است. و عدل را فقط منحصر به مسلمانان نکرده است. بلکه آن را میان تمامی مردم تقسیم کرده است. چون عدالت، شعار اسلام و نشان پایداری اخلاق است و به وسیله عدالت حقوق صاحبان حق به آن‌ها بازگردانده می‌شود. ﴿ وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ$$[النساء: ۵۸]. «و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید اینکه داوری دادگرانه کنید».

خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی پا را از دایره انسانی نیز فراتر نهاده، تا شامل موجودات زنده دیگر غیر از بشر نیز بشوند. پیامبر جمی‌فرماید: «در هر دلی (تمام موجودات) اندازه یک نم هم باشد، اجر و پاداش وجود دارد» [۹۸]. و این معنای همان احسانی است که اسلام آن را بیان کرده است.

دعوت به خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی و پاسخ مثبت به آن، جامعه‌ای پیشرفته و منظم به وجود می‌آید که با قواعد و قوانین اسلامی و منضبط که از اصل دین سرچشمه گرفته‌اند، محکم و استوار می‌گردد. «و این قواعد در خانواده و جامعه و کشورها و در روابط انسانی میان انسان‌ها آشکار می‌گردد هر چند که رنگ و جنس و دین این انسان‌ها مختلف باشد. و این قواعد در محافظت بر کرامت انسانی، عدالت، همکاری عمومی، مودت و مهربانی انسانی، مصلحت و دفع فساد از روی زمین خلاصه می‌شود» [۹۹].

اسلام خصوصیات بزرگوارانه اخلاقی و رفتارهایی که از آن سرچشمه می‌گیرند، و آنچه که بر این رفتارها و ارتباط آن‌ها با حقوق مترتب می‌شود، به عنوان عهد با خداوند متعال قرار داده است که وفای به آن واجب است و بی‌احترامی و زیر پا گذاشتن آن در هر حال و شرایطی جایز نیست، و هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند آن را توجیه کند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ ۞أَفَمَن يَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ كَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩ ٱلَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا يَنقُضُونَ ٱلۡمِيثَٰقَ ٢٠ وَٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَيَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ ٢١ وَٱلَّذِينَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٢ $$[الرعد: ۱۹-۲۲]. «پس آیا کسی که می‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است، همانند کسی خواهد بود که نابینا است؟! تنها خردمندان درک می‌کنند. آن کسانی که به عهد خدا وفا می‌کنند و پیمان را نمی‌شکنند. و کسانی که برقرار می‌دارند پیوندهایی را که خدا به حفظ آن‌ها دستور داده است و از پروردگارشان می‌ترسند و از محاسبه بدی هراسناک می‌باشند. و کسانی که به خاطر پروردگارشان شکیبایی می‌ورزند، و نماز را چنان که باید می‌خوانند و از چیزهایی که بدیشان داده‌ایم، به گونه پنهان و آشکارا می‌بخشند و خرج می‌کند. و با انجام نیک‌ها بدی‌ها را از میان بر می‌دارند. عاقبت نیک دنیا از آن ایشان است».

خداوند متعال رسول جخود را با حسن خلق (خوش اخلاقی) وصف کرده است و می‌فرماید: ﴿ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ ٤$$[القلم: ۴]. «تو دارای خوی سترگ هستی». هنگامی که از اخلاق پیامبر جاز حضرت عایشهلسؤال شد، جواب داد که: «اخلاق وی قرآن بود» [۱۰۰].

پس پیامبر جقرآنی بود که روی زمین راه می‌رفت. یعنی پیامبر جالگوی کامل قرآن در زندگی واقعی بود.

بدین ترتیب پیامبر جخوش اخلاق‌ترین مردم بود چون کامل‌ترین ایمان را داشتند، چرا چنین نباشد حال آنکه هنگامی که از پیامبر جسؤال شد که کدام یک از مؤمنان کامل‌ترین ایمان را دارند؟ فرمود: «مؤمنانی که خوش اخلاق‌ترین باشند» [۱۰۱].

ایمان قوی‌ترین محرک رفتار است و «رفتار پایدار تابع عقیده صحیح است. و از این چشمه جاری زندگی با مفاهیمی از اخلاق آبیاری می‌شود. و بر اساس روش و مسیری که قرآن برای تربیت شخص و جامعه ترسیم کرده است، آماده می‌شود. و آزادی انسان و مسؤولیت وی در مقابل خداوند و عشق به خدا و احساس بزرگ جانشینی انسان برای آبادی زمین شکل می‌گیرد. تمامی این مفاهیم و مفاهیم دیگر، جز اخلاق پایدار و رفتار مداوم (سالم) از آن ناشی نمی‌شود» [۱۰۲].

رحمت، مهربانی، مروت، حمایت، صداقت، عفت، مدارا، تعهد، وفای به عهد، فروتنی، صبر، مقاومت و استحکام در برابر هوای نفس، و آنچه که خردمندان می‌شناسند و انسان‌ها را به آن راهنمایی می‌کنند و به کتاب‌های آسمانی اقرار می‌کنند، همگی این‌ها بر درستی ایمان در درون انسان‌ها و سالم بودن اعتقاد به خدا و روز قیامت صدق می‌کند. اخلاق بدون این ایمان، تبدیل به لفظی می‌شود که مفهوم و حقیقتی دارد [۱۰۳].

[۹۷]- (مالک، الموطأ، ۹۵۱،۱۹۷۰). [۹۸]- (البخاری، ۱۳۸۸-۱۹۶۱، شماره ۲/ ۸۳۳) [۹۹]- (ابوزهرة، د.ت،ص۲۵). [۱۰۰]- (مسلم الصحیح، ۱/۵۱۲-۵۱۴ شماره ۷۴۶). [۱۰۱]- (ابوداود، ۱۳۷۲ه، ۴/۲۲۰ شماره ۴۶۸۲). [۱۰۲]- (المقری: ۱۴۰۹، ص۲۶۲). [۱۰۳]- (المقری، ۱۴۰۹، ص۲۶۲).