۳-۲-۳- حق تعلیم و فرهنگ
دیدگاه اسلام در مورد تعلیم و فرهنگ یکی از اهداف اساسی است که لازم است جامعه اسلامی به آن آراسته شود. که این امر در دعوت صریح و آشکار اسلام و با نص قرآن که به پیامبر جاشاره دارد، آشکار است. در اولین سورهای که نازل شد، خداوند متعال میفرماید: ﴿ ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥ كَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَيَطۡغَىٰٓ ٦ $$﴾[العلق: ۱-۶]. «بخوان به نام پروردگارت، آن که آفریده است، انسان را از خون بسته آفریده است. بخوان! پروردگار تو بزرگوارتر و بخشندهتر است، همان خدائی که به وسیله قلم آموخت، بدو چیزهایی را آموخت که نمیدانست. قطعاً انسانها سرکشی و تمردی آغازند».
در این آیات به آزادی عقل انسان از تاریکیهای جهل و خرافات دعوت شده است و به علم و معرفت و تربیت دعوت شده است. و این یکی از نشانههای این دین میباشد.
همچنانکه انسان حق دارد که غذا بخورد تا زندگی جسمانی را حفظ کند همچنین حق دارد که حقوق و واجبات خود را یاد بگیرد.
هیچ کس عالم به دنیا نمیآید بلکه به وسیله حواسی که خداوند متعال به او داده است، امکان ارتباط با اشیاء و جانداران اطراف را پیدا میکند و به وسیله عقلی که خداوند متعال به او داده است از تجربههای خود و دیگران (معاصر و غیر معاصر) استفاده میکند. و بدین ترتیب وجود معنوی شکل میگیرد که به حق پیشرفته تر از وجود حسی وی میباشد. چون رشد جسمی «فیزیولوژی» انسان به مواد مختلف دیگری بستگی دارد. که غیر قابل استمرار هستند. اما رشد روحی و عقلی در زیبایی یا بهره برداری محصور نیست.
خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَيۡٔٗا وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٧٨ $$﴾[النحل: ۷۸]. «خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید و او به شما گوش و چشم و دل داد تا سپاسگزاری کنید».
آدم ÷جز با علم بر ملائکه مقرب درگاه خداوند برتری نیافت. و شخص دانا و یاد گیرنده از دیدگاه اسلام مانند شخص جاهل نیست هر چند که آن شخص عابد هم باشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ $$﴾. «بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند، برابر هستند؟». و همچنین میفرماید: ﴿ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِۖ وَمَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ ٤٣ $$﴾[العنکبوت: ۴۳]. «اینها مثالهائی هستند که ما برای مردم میزنیم و جز فرزانگان آنها را فهم نمیکنند».
شیخ محمد بن عاشور میگوید: «علومی که مردم به دست میآورند و علومی که در گذشته به دست آوردهاند و در آینده به دست میآورند، همگی به سوی غایتی پیش میروند که یا اصلاح فکر است تا از خطای اندیشه در هر هدفی به دور بماند و یا به خاطر اصلاح عمل است هنگامی که بخواهد کاری انجام بدهد تا از خطای وارده بر فاعل آن کار به دور باشد. پس ناگزیر تشویق به علم آموزی، تشویق به اصلاح فکر و عمل است و وسیلهای برای اصلاح اعتقاد است تا مانع و بازدارنده درونی را کامل کند» [۱۹۴].
تعلیم و آموزش حق الزامی بزرگترها و دولت است. چون پیامبر جفرموده است: «طلب علم بر هر مسلمانی واجب است» [۱۹۵].
و این امر گاهی از طرف پیامبر جاجرا شده است. به گونهای که در قبال آزادی اسیران جنگ بدر باید هر کدام از اسراء به ده نفر از کودکان مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزند.
پیامبر ججامعه مسلمانان را به ریشه کن کردن بیسوادی و نابودی جهل ملزم کرده است. و مسؤولیت تعلیم جاهل و نادان را به دانا واگذار کرده است و وظیفه جاهل است که از انسان با فرهنگ، فرهنگ یاد بگیرد. و این امر را یکی از حقوق همسایگی بر شمرده است.
پیامبر جروزی گروهی از مسلمانان را ستود و سپس فرمود: «این قوم و طایفه را چه میشود که به همسایگانشان چیزی نمیآموزند و چیزی به آنها یاد نمیدهند. و این قوم را چه میشود که از همسایگانشان چیزی یاد نمیگیرند، قسم به خدا گروهی از همسایگانشان یاد گرفتند و بر آنها یاد دادند یا عقوبت خود را به پیش آوردهاند». سپس پایین آمد. و گفته شد: «منظور اینها چه کسانی بودند؟ سپس فهمیدند که منظور پیامبر جاشعریها بوده است چون اینها گروهی از فقها بودند که همسایگان نادان و جفاکاری بودند. این مطلب به گوش اشعریها رسید و نزد پیامبر جآمدند و گفتند: «ای رسول الله جگروهی از ما را به نیکی و گروهی از ما را به بدی یاد کرده ای ما را چه میشود؟ فرمود: گروهی از شما به همسایگانشان علم بیاموزند یا از همسایگانشان علم بیاموزند و یا عقوبت خود را در دنیا جلو بیاندازند. گفتند: ای رسول الله جدیگران بر ما میخروشند. پیامبر جسخنش را برای آنها تکرار کرد و آنها از پیامبر جیک سال مهلت خواستند تا این توضیح ارزشمند پیامبر جمعلم را اجرا کنند: [۱۹۶].
اسلام تشویق خود را تنها منحصر به علوم دینی نکرده است بلکه به آموختن تمام معرفتهایی که برای فرد و جامعه سودمند است، تشویق کرده است. چون علم همان ابزار کشف قوانین هستی و رازهای آن است که بر عظمت خالق متعال دلالت میکند که عقل بشری در مقابل قدرت خالق میایستد، خالقی که شگفتیهای خلقتش بارز است و قرآن کریم به تحصیل علوم طبیعی و گیاهی و حیوانی و علم لایههای زمین اشاره کرده است و این امر قابل درک نیست و جز علماء و دانشمندان ارزش و قدر آن را به شایستگی نمیدانند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ ثَمَرَٰتٖ مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهَاۚ وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِيضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٞ ٢٧ وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ كَذَٰلِكَۗ إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ٢٨$$﴾[فاطر: ۲۷-۲۸]. «آیا نیندیشیدهاى که خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، آن گاه از آن [آب] فرآوردههایى به رنگهاى گوناگون بر آوردیم. و از کوهها راههایى است با رنگهاى گوناگون که برخى از آنها سفید و برخى دیگر سرخ و برخى سیاه سیاهند. و [نیز] از مردم و جانوران و چارپایان که هم چنان رنگش گوناگون است [پدید آوردیم]. جز این نیست که از خداوند، بندگان عالمش بیم دارند. بىگمان خداوند پیروزمند آمرزنده است».
با وجود این قرآن بیان میدارد که محدود شدن به علم دنیوی بدون در نظر گرفتن آخرت همان علم به ظواهر اشیاء است. و از هنگام ولادت نابودی و فنای خودش را با خود دارد و این به فروپاشی تمدنها اشاره دارد در نتیجه استفاده انسان از وسایل جدید علمی برای جنگ و نابودی بیشتر از استفاده آنها در جهت مصلحت و نفع عمومی تمامی افراد انسانی است. خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَعۡلَمُونَ ظَٰهِرٗا مِّنَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ عَنِ ٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ غَٰفِلُونَ ٧$$﴾[الروم: ۷]. «تنها ظاهر و نمادی از زندگی دنیا را میدانند و ایشان از آخرت کاملاً بیخبرند».
کسی که قرآن و سنت را مطالعه میکند آنها را از تشویق به علم و معرفت و استفاده از آنچه که خداوند در هستی برای انسان مسخر کرده است و بهره برداری از منابع لایق و شایسته بشریت، انباشته میبیند. و این امر توسط نعمت عقل که خداوند به انسان داده است، میباشد. چون عقل سالم و متکی بر ایمان صادق انسان را به علم درست و مفید هدایت میکند. اسلام تخصص و تعمق در علوم گوناگون را بر جامعه فرض کفائی دانسته است و کسانی که نبوغ کافی برای برجسته شدن در این زمینهها را دارند، به آن میپردازند [۱۹۷].
روشهای تربیت اسلامی که از کتاب و سنت و کتابهای پیشینیان و گذشتگان سرچشمه گرفته است وقتی که وظیفه خود را به درستی انجام بدهند، ضامن ایجاد نسل روشنفکری خواهند شد که نیروهای نهفته خیر در درون را روشن و نورانی میکنند، پس دین خود را شناخته و به ارزشهای اخلاقی آراسته میشوند و شخصیت انسانی انسان در خدمت حقوق و آزادیهای وی است تا رشد کند و پیشرفت انسانی را برای تمامی ملتهای زمین فراهم میکند به گونهای که نسب واحد و سرنوشت واحد آنها را در کنار هم جمع میکند.
طلب زیاد کردن علم یک خواسته اسلامی است. ﴿ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا ١١٤$$﴾. «و بگو پروردگارا بر دانشم بیافزا».
و طلب علم تا آخرین لحظه زندگی دنیوی انسان را تا جایگاه انبیاء بالا میبرد. پیامبر جمیفرماید: «کسی که اجلش فرا برسد در حالی که طلب علم میکند، خداوند او را در حالی میمیراند که میان وی و انبیاء بجز درجه نبوت چیزی نباشد» [۱۹۸].
اسلام آموزش فرهنگهای بیگانه را به شرط آموختن از فرهنگ اسلامی بیان داشته است و استفاده از فرهنگهای دیگر به گونهای که معارض اصول اسلام و فضائل آن نباشد و به عقیدههای فاسد و مذهبهای ویرانگر و فلسفههای گمراه کننده و منحرف از روش استوار اسلامی دعوت نکند، ممکن است.
[۱۹۴]- (ابن عاشور، د. ت، ص۹۱). [۱۹۵]- (ابن ماجة، ۱۳۸۴، شماره ۱/ ۸۱). [۱۹۶]- (الطبرانی، المعجم الکبیر، ۱/ ۱۶۷). [۱۹۷]- (خضر، د. ت، ص۶۹). [۱۹۸]- (الدارمی، ۱۹۸۷، چاپ اول، شماره۱/۱۵۱۲. ابن عبدالبر، ۱۹۸۵، چاپ ۴، شماره ۱/۴۰۳، ۵۸۱).