۴-۲-۳- نقش زن در بنای جامعه
اسلام زنان را گرامی داشته است و تمامی مردم را -چه مرد و چه زن- به خاطر اشتراک در ارزشهای انسانی مساوی دانسته است، و این وصف عام برای تمامی انسانها است و اهلیت دینی و مدنی و اجتماعی زن بر آن مترتب میشود. و اینها مواهبی هستند که انسان با آنها متمایز میگردد و یک هدیه الهی است برای اینکه هدف در نظر گرفته شده برای انسان را محقق کند که جانشینی بر روی زمین است، تا نقش خود را در زندگی ایفا کند وزن و مرد در این امر یکسان هستند. و قرآن کریم نشانههای این هدف را به تفصیل آورده است. و شاید این آیه تمامی نصوص وارده در این مورد را در بر بگیرد که میفرماید:
﴿ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ سَيَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٧١$$﴾[التوبة: ۷۱]. «مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند. همدیگر را به کار نیک میخوانند و از کار بد باز میدارند. ونماز را چنانکه باید میگزارند و زکات میپردازند و از خدا و پیامبرش فرمانبرداری میکنند. ایشان کسانی هستند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود میگرداند، خداوند توانا و حکیم است». و این نصی است که برای بیان احاطه به همه امور زندگی و اوضاع آن تجزیه و تحلیل میخواهد و بعد از حقایق روحی که بنای فرد و جامعه و ارزشهایی که باید رعایت شوند به آن بستگی دارد، آگاهی مییابد. ولی ما را به بیان نقش زن مقید میکنند پیروی از عناصر آینده آن را بر ما تحمیل میکند تا بدین ترتیب به نقش خود برسند [۳۹۳].
الف) این نص و متن در میان ویژگیهای جامعه که نماد حقیقت اسلام هستند بین فرد و جامعه با نگاه به هر کدام از آنها توازن ایجاد میکند. و این در خلال اصولی است که بنای متکی به تقویت کنندههای روحی یعنی ایمان به خداوند و سایر ارکان ایمان است، از آنجایی که رابطه ایمان قویترین روابط است چون جامعه روابطی است که از قلبهای افراد بر میخیزد و عقلهای آنها از معانی اصلی و ارزشها و عقاید میگیرد.
پس وقتی ایمان رابطه وصل کننده میان فکر و عاطفه است و آن دو با هم همکاری میکنند مانند یک ساختمان که قسمتی از آن قسمت دیگر را محکم میکند. وقتی که ایمان همان محور شخصیتی فرد در اسلام یا همان گنجینه فردی است، به اعتبار اینکه وحدت بشری در برابر خدا و جامعه دارای کیان واحد است که درون تمامی انسانها با کمک و همیاری و حمایت آنها تداعی مییابد. و این در کلام خداوند متعال آشکار است که میفرماید: ﴿ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ$$﴾[التوبة: ۷۱]. «مردان و زنان مؤمن برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند». در اینجا ایمان همان صفت ذاتی است که ویژگیهای شخصیت مسلمانان به وسیله آن متحد میشود -برای هر فرد خواه زن یا مرد- تداوم و پیوستگی میان مردان و زنان مؤمن همان پیوستگی ارزشهای دینی است [۳۹۴].
اولین اجرای این تداوم در محیط خانواده و میان زن و شوهر میباشد که مصداق این آیه میباشد: ﴿ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢١ $$﴾[الروم: ۲۱]. «و یکی از نشانههای خدا این است که از جنس خودتان همسری را برای شما آفرید تا در کنار او بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبت انداخت. مسلماً در این نشانهها و دلائلی است برای افرادی که میاندیشند».
نقشی که خانواده برای محکم کردن جامعه ایفا میکند بسیار بزرگ است. چون خانواده نسلی را بر اساس تعاون و همیاری تربیت میکند و معانی ارزشمند انسانی را در آن میکارد و آنها را به رویارویی با مشکلات در خلال تعاون افراد ارجاع میدهد. و بدین ترتیب سهم بزرگی در زمینه پیشرفت اجتماعی با وصف وحدت اصلی جامعه دارد. و بدون شک با اصلاح افراد خانواده، افراد جامعه اصلاح میشوند. و نسل جدیدی که ستون جامعه هستند شکل میگیرد. و مراقبت از توجه و عنایت آن جز با پناه دادن خانوادههای با ثبات و روابط انسانی مستمر و همکاری مداوم نیست و منظم کردن امور خانوادهها در جامعه همان اصل تمدن آنها است، چون هر آنچه که فضای خانواده را از دوست داشتن و تعاون و همیاری و مهربانی و مدارا و سلامت جسمی و روحی افراد آن برتر میدهد، تمامی اینها در جامعه منعکس میشود. و این امور مسؤولیتی جسمی هستند که جامعه به وسیله آنها آگاه میشود. تا نسلهای جوان و بانشاط و قوی و مصمم به وجود آیند تا مشعلی راهنما و نیرویی برطرف کننده و زنجیری نگهدارنده برای جامعه بشوند [۳۹۵].
ب) در این آیه ﴿ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ$$﴾[التوبة: ۷۱]. به ابراز بعضی از معانی این آیه کریمه اکتفا میکنیم و آن بیان نقش زن به عنوان مراعات جایگاه وی است که در اسلام واضح میباشد که صلاح جامعه را به عنوان امانت در دست تمام انسانهای مؤمن روشنفکر قرار داده است. و هر یک از آنها را مسؤول این کار کرده است و فقط به زنان یا مردان محدود نشده است، چود وصف انسانیت را ذکر کرده است نه وصف مذکر یا مؤنث بودن. و آن نقش مهمی است که با اهمیت مواهب و مزایایی که خداوند به وی داده است، برابر و همسان میباشد [۳۹۶].
وقتی اسلام صلاح جامعه را به عنوان امانت در دست مردان و زنان مؤمن و روشنفکر قرار داده است با این کار شکل گیری نظر عمومی و روشنگرانه را در نظر داشته است که هر یک از مردان و زنان وظیفه مشخص خود را بدانند. پس مرد نقش مؤثری در بنای جامعه دارد، نقش زن والاتر میباشد. چون به این انسان که گرامیترین مخلوق است مهربانی و عطوفت میورزد. پس هر مادری اگر اینگونه فرزندش را خوب تربیت کند خشت درستی را در بنای جامعه گذاشته است. و بنای اجتماعی از مهمترین گنجینههای رشد میباشد. و وظیفه هر کدام از زن و مرد متقابل و برابر میباشد که باید با هم همکاری کنند.
[۳۹۳]- (الخولی، ۱۴۰۴، ص۳۰). [۳۹۴]- (الخولی، ۱۴۰۴، ص۳۱). [۳۹۵]- (السعفی، د. ت، ص۹۰- ۸۹). [۳۹۶]- (الخولی، ۱۴۰۴، ص۳۱).