۲-۲-۶- بزرگداشت انسان با انتخاب نسبی از جنس انسان
در آنچه که قبلاً بیان کردیم روشن شد که اسلام با دادن ایمان به انسان، وی را گرامی و بزرگ داشته است. و ایمان از میان اصولی که اسلام حقوق را بر آن گذاشته است اصلی محکم و استوار است. چون ایمان یک امر فطری در ذات انسان بوده است. ﴿ فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٠$$﴾[الروم: ۳۰]. «روی خود را خالصانه متوجه آئین کن، از فطرت الهى که مردم را بر اساس آن پدید آورده است [پیروى کن]. آفرینش خداوند دگرگونى نمىپذیرد. دین استوار این است. ولى بیشتر مردم نمىدانند».
بشر در آغاز عهد خود موحد بوده است. و بعد از آن کفر و گمراهی بر او عارض شده است. پس رحمت خداوندی است که رسولان را فرستاده و انبیاء را برانگیخته تا آنچه را که اعتقاد مردم را فاسد کرده است، صحیح و درست کنند. خداوند متعال به صورت تدریجی در طول تاریخ انسانها، رسولانی را برای آنها فرستاده است و این به هدف تربیت انسانها و تدریجی بودن قانونگذاری بوده است تا انسانها به مرحله رشد برسند و سپس حضرت محمد جرا فرستاد تا هدایت و دین حق بر دست او باشد. و رسالت به وی ختم شد.
فرستادن رسولان از جنس بشر در حقیقت بزرگداشت انسان است و بزرگداشت و ارزش انسان در روی زمین چقدر است؟ و زمین نسبت به ملکوت خداوند چیست؟ براستی که زمین ذرهای از این هستی فراخ و وسیع میباشد. با وجود این عنایت و لطف خدا بر گردن این انسان انداخته شد تا فضل و تکریم بیشتری را به انسان عطا کند. از آنجایی که جایگاه خاصی را برای او در نظر گرفته است، چرا چنین نباشد حال آنکه انسان به مقتضای قرار الهی جانشین روی زمین است. ﴿ وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ $$﴾[البقرة: ۳۰]. «زمانی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم».
همچنان که دانستیم جانشینی همان عبودیت و سروری است. و شروط جانشینی جز از طرف کسی که انسان را جانشین کرده است، دانسته نمیشود و این امر جز با فرستادن رسولان بر اساس راه و روش درست امکان پذیر نیست. تا دو جنبه جانشینی یعنی عبودیت وسروری را محقق کند. و به وسیله پیامبران است که تکلیف برای انسان معنی پیدا میکند و سپس مسؤولیت بر آن مترتب میشود. چون ما با موازین بشری خود فقط کسی را که جایگاهی دارد مؤاخذه میکنیم. چون مسؤولیت تکلیف جایگاه انسان را بلند میگرداند و او را تبدیل به موجودی میکند که وجود و کرامت وی از آن خودش است. و بر همین منوال بدون فرستادن انبیاء و رسولان پیش میرود مسؤولیت همچنانکه که فردی است، جمعی نیز میباشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ أَمۡ لَمۡ يُنَبَّأۡ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ٣٦ وَإِبۡرَٰهِيمَ ٱلَّذِي وَفَّىٰٓ ٣٧ أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ ٣٨ $$﴾[النجم: ۳۶-۳۸]. «آیا بدانچه در تورات موسی بوده است، مطلع و باخبرش نکردهند؟ یا از آنچه در صحف ابراهیم بوده است، مطلع و باخبرش نکردهند؟ ابراهیمی که به بهترین وجه ادا کرده است. که هیچ کس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد».
و همچنین میفرماید: ﴿ تِلۡكَ أُمَّةٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَلَكُم مَّا كَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسَۡٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٣٤ $$﴾[البقرة: ۱۳۴]. «ایشان قومی بودند که مردند و سرخود گرفتند.آنچه به چنگ آوردند متعلق به خودشان است، و آنچه شما فرا چنگ آورده اید از آن شما است، و درباره آنچه میکردهاند از شما پرسیده نمیشود».
انسانها، هر چند که صاحبان خرد و مصلحان میان آنها وجود داشته باشند، آخرین درجه شناخت آنها به کلیات میرسد و اطلاع از جزئیات برای آنها میسر نیست پس تکلیف و مسؤولیتی بر آنها نیست، تا زمانی که رسولانی فرستاده نشده باشند و بدین ترتیب حجت برای آنها نماند.
شیخ محمد خضر بن حسین میگوید: «مانند فقیهی که حوادث هستی را میداند ولی نیروی برتری برای حکم دادن در مورد آنها ندارد. یا مانند پزشکی که داروها و خواص آنها را میشناسد ولی مهارت کافی در درمان بیماریها ندارد یعنی دانش وی با عمل وی مطابق نیست. به همین دلیل خداوند متعال به آوردن دلیل برای مردم اکتفا نکرده است بلکه بهانه سست کاران را در عدم هدایتشان قرار داده است. و میفرماید: ﴿ رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٦٥$$﴾[النساء: ۱۶۵]. «ما پیغمبران را فرستادیم تا مژده رسان، و بیم دهنده باشند، و بعد از آمدن پیغمبران حجت و دلیلی برای خدا و برای مردمان باقی نماند. و خدا چیرهی حکیم است». و همچنین میفرماید: ﴿ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا ١٥ $$﴾[الإسراء: ۱۵]. «و ما مجازات نخواهیم کرد، مگر اینکه پیغمبری روان سازیم».
«پس هدف نهایی و زیرکی عادلانه این است که آموخته هایش را با احکام ربط بدهد» [۱۲۴].
اسلام وقتی که به ایمان آوردن به انبیاء و رسالتهای آسمانی امر کرده است، به این وسیله خواسته است که وحدت اصل را بیان کند وحدتی که تمام انبیاء و رسولان آن را قبول کردهاند و وحدت رسالت آنها و وحدت انسانهای که خلقت و طبیعت و سرنوشت آنها یکی است. پس با وحدت پیدایش و روش و مسیر در عقیده تبدیل به امت واحد میشوند. ﴿ إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ ٩٢ $$﴾[الأنبیاء: ۹۲]. «این ملت یگانه ای بوده و من پروردگار همه شما هستم پس تنها مرا پرستش کنید».
ایمان در اسلام جز با ایمان به تمامی انبیاء و رسولان محقق نمیشود. خداوند متعال میفرماید: ﴿ قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ١٣٦ $$﴾[البقرة: ۱۳۶]. «بگوئید: ایمان داریم به خدا و آنچه بر ما نازل گشته، و آنچه بر ابراهیم، اسماعیل، و اسحاق، یعقوب و اسباط نازل شده است، و به آنچه برای موسی و عیسی آمده است، و به آنچه برای پیغمبران از طرف پروردگارشان آمده است. میان هیچ یک از آنان جدایی نمیاندازد و ما تسلیم خدا هستیم».
و همچنین میفرماید: ﴿ ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨٥$$﴾[البقرة: ۲۸۵]. «فرستاده معتقد است بدانچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان بدان باور دارند. همگی به خدا و فرشتگان او و کتابهای وی و پیغمبرانش ایمان داشته، میان هیچ یک از پیغمبران او فرق نمیگذاریم و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را خواهانیم، و بازگشت به سوی تو است».
این بزرگداشت انسانها را بعثت پیامبر جبا آوردن این دین فراگیر، مزین کرد. پیامبر جآخرین دوره رسالت الهی است و او به طور جامع آن را بیان کرده است و او آخرین گامها را برای کمال دین آسمانی برداشته است. به همین دلیل خداوند متعال در آخرین آیهای که از قرآن کریم نازل فرموده است، میفرماید: ﴿ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ$$﴾[المائدة: ۳]. «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل کردم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند برای شما برگزیدم».
پس اسلام ادامه تمامی ادیان صحیح آسمانی است. چون همگی به آن منتهی میشوند [۱۲۵].
[۱۲۴]- (ابن حسین، ج۱، ع۱۷، ص۵۸- ۲۵۷). [۱۲۵]- (ابو زهرة، د. ت، ص۳۰).