۴-۲-۱- مساوات میان زن و مرد در کرامت انسانی
اسلام زنان را گرامی داشته است و اصل مساوات میان زن و مرد را از نظر ارزشهای انسانی مشترک بیان کرده است. هر یک از زن و مرد در حقوق و واجبات مساوی هستند. چون مزیت و برتری نزد خداوند تقوا و عمل صالح است. خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ$$﴾[الحجرات: ۱۳]. «ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید، بیگمان گرامیترین شما در نزد خدا متقیترین شماست».
اسلام آبرو و شرف زن را حفظ کرده است و عقوبتهای بازدارندهای را برای کسی که به زنان بیادبی بکند تشریع کرده است. چون زن یا مادر است یا دختر یا خواهر یا همسر یا خاله یا عمه است.
از جمله بزرگداشتهای زن توسط اسلام، این است که در قرآن کریم در بیشتر از ده سوره از زنان صحبت کرده است. که به طور خاص عبارتند از (بقره، نساء، مائده، نور، احزاب، مجادله، ممتحنه، تحریم) و در سورههای دیگر نیز به طور کلی از آنها بحث شده است. اسلام اصل مساوات میان زن و مرد را در حقوق مالی، مسؤولیت، ثواب، و عقاب دنیوی و اخروی بیان کرده است. جز در بعضی احکام استثنایی که اینها نیز به خاطر طبیعت زن و نقش هر کدام از زن و مرد در زندگی است. خداوند متعال میفرماید: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧ $$﴾[النحل: ۹۷]. «هر کس در حالى که مؤمن است کار شایسته انجام دهد، مرد باشد یا زن، او را به زندگانىاى پاک زنده مىداریم و پاداششان را به [حسب] نیکوترین آنچه مىکردند، به آنان مىدهیم».
و پیامبر جاصول مساوات و روابط میان زن و مرد را بیان کرده است. هنگامی که میفرماید: «زنان برادران مردان هستند» [۳۶۵].
همچنان که زن در اسلام در داشتن مسؤولیت و عقیده و سخن و عمل مانند مرد است. چون تکالیف شرعی مانند مرد متوجه زن نیز هست پس در اجرای عقوبات طبق آنچه که بر مرد حکم میشود بر زن نیز حکم میشود [۳۶۶].
اسلام در تعلیم و تربیت و فرهنگ و بدست آوردن شغل میان زن و مرد تساوی رعایت کرده است تا نقش خود در جامعه ایفا کند. به گونهای که با ویژهگیها و استعدادهای وی به عنوان یک زن که اسلام برای او تعیین کرده است، مخالف نباشد. زن یک وظیفه عالی دارد که تربیت نسلهای آینده است که مسؤولیت مداوم بنا و پیشرفت تمدن امت مربوط به آن است.
وقتی اسلام وظایف اجتماعی را میان زن و مرد با توجه به طبیعت هر کدام از آنها تقسیم میکند، این امر برای اختلاف در رتبه و مقام بشری نیست، بلکه بخاطر ضمانت روند جامعه به طور خوب است، و این یکی از انواع اختصاصی است که ما آن را در هر یک از آسایشهای زندگی مشاهده میکنیم. بنابراین قادر به انجام اعمالی است که مرد نمیتواند آن را به خوبی و درستی او انجام دهد و مرد نیز قادر به انجام اعمالی است که زن نمیتواند آن را به درستی انجام دهد [۳۶۷].
اسلام برای زن مباح کرده است که به هر کار و وظیفه ای که حتی خارج از منزل باشد، بپردازد. مادامی که همراه با وقار و آزرم و حیا باشد. و از گمان فتنه به دور باشد. و باید در چارچوب قوانین و ویژگیها و استعدادهای وی به عنوان یک زن باشد که شریعت برای او تعیین کرده است. و در انجام هر کاری باید از این امور محافظت کند تا عفت وی را خدشه دار نکند. و کرامت انسانی را از بین نبرد. از جمله روایت اسماء دختر ابوبکرباست که به همسرش زبیر بن عوام کمک میکرد و برای جمع کردن علف حیوانات و رعایت مصلحت بیرون میرفت» [۳۶۸].
بلکه اسلام حق بیعت را به زنان نیز اجازه داده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا وَلَا يَسۡرِقۡنَ وَلَا يَزۡنِينَ وَلَا يَقۡتُلۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ وَلَا يَأۡتِينَ بِبُهۡتَٰنٖ يَفۡتَرِينَهُۥ بَيۡنَ أَيۡدِيهِنَّ وَأَرۡجُلِهِنَّ وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ فَبَايِعۡهُنَّ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُنَّ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ١٢ $$﴾[الممتحنة:۱۲]. «اى پیامبر، چون زنان مؤمن به نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند بر آنکه چیزى را با خداوند شرک نیاورند و دزدى نکنند و مرتکب زنا نشوند و فرزندانشان را نکشند و بهتانى را که با آن [از روى دروغ] فرزندى را به شوهرانشان نسبت دهند، در میان نیاورند و در کارهاى نیک [از فرمان] تو سر پیچى نکنند، با آنان بیعت کن و از خداوند براى آنان آمرزش بخواه. بىگمان خداوند آمرزگار مهربان است».
همچنان که زن و مرد در جهاد مساوی هستند، و در بسیاری از جنگهای اسلامی در زمان پیامبر جشرکت داشتهاند و آنها به مداوای زخمیان و اموری که مناسب آنها بود میپرداختند [۳۶۹].
از ام عطیه انصاری نقل شده است که گفت: همراه رسول خدا جدر هفت غزوه شرکت کردم، پشت سر آنها حرکت میکردم و برای آنها غذا درست میکردم و زخمیان آنها را مداوا میکردم و به بیماران آنها رسیدگی میکردم [۳۷۰].
اسلام از طلوع فجر خود جایگاه زن مسلمان را مرتفع کرده است. این زنان پیامبر هستند که در دین با وی موافق بودند و بسیاری از علوم دین خواه در عقیده یا در تشریع، مخصوصاً در امری که فقط زنان از آن باخبرند، از آنها گرفته شده است، و خانههایشان مدارسی بود که دانش دوستان از آن علم و حدیث میگرفتند، و مسلمانان از طریق آنها از احوال پیامبر جمخصوصاً در منزل باخبر میشدند.
سیده نفیسه دختر حسین بن زید بن حسن بن علیلراوی و محدث بوده است. و بسیاری از علمای مشهور از او علم کسب کردهاند. از جمله کسانی که از طریق او حدیث روایت کرده است امام شافعی/هنگام ورود به مصر بوده است. اسلام به مباح کردن تعلیم برای زنان مثل مردان بسنده نکرده است، بلکه تعلیم را برای زنان فرض کرده است. مخصوصاً در امور دینی و اموری که در دنیا مهم باشند. پیامبر جمیفرماید: «طلب علم بر هر مسلمانی واجب است» [۳۷۱].
ام المومنین عایشه دختر ابوبکر صدیقباز جمله حافظترین مردم به حدیث و فقه بود. و ام المؤمنین حفصه دختر عمر بن خطاببدر جاهلیت و پیش زنی نویسنده به اسم شفای عدویه نوشتن را آموخت و بعد از ازدواج با پیامبر جپیش شفا رفت تا خوشنویسی را مثل نوشتن نیز بیاموزد [۳۷۲].
امام ابن حزم میگوید: بر هر مسلمان عاقل و بالغ مذکر و مؤنث، آزاد یا برده بدون اختلاف هیچ یک از مسلمانان، واجب است که طهارت داشته باشد و نماز بخواند و روزه بگیرند. و طهارت و نماز خواندن در حال بیماری و سلامت لازم است، هر طوری که بخواهد انجام بدهد.
همچنین بر تمام کسانی که ذکر کردیم لازم است که حلال و حرام خود را از میان خوردنیها، نوشیدنیها و پوشیدنیها و ارتباطهای جنسی و خون و گفتار و کردار خود بشناسند و بدانند، بنابراین جهل نسبت به این امور برای هیچ کدام از افراد مذکر، مؤنث و آزاد یا برده یا کنیز درست نیست. و بر هر کدام از اینها واجب است که از وقتی که در حالت مسلمانی بالغ میشوند یا از وقتی که بعد از بلوغ اسلام میآورند، این امور را یاد بگیرند [۳۷۳].
اما آنچه که مربوط به حقوق سیاسی زن میشود. خداوند متعال به آن اعتراف کرده است و میفرماید: ﴿ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ$$﴾[التوبة: ۷۱]. «مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند. همدیگر را به کار نیک میخوانند و از کار بد باز میدارند، ونماز را چنان که باید میگزارند. و زکات را میپردازند و از خدا و پیامبرش اطاعت میکنند».
این آیه از دیدگاه بسیاری از فقها، تساوی زن با مرد را در بدست آوردن حق مشارکت سیاسی میرساند. برای آنچه که مصلحت عمومی امت را محقق کند [۳۷۴].
همچنین بعضی از فقهای مسلمان به نقش سیاسی زن در روز فتح مکه تأکید کردهاند، وقتی که یکی از کافران به ام هانی پناه برد و از او امان خواست. پیامبر جبه او اجازه داد و فرمود: «ای ام هانی، کسی که تو پناه داده ای ما نیز پناه میدهیم. بلکه بعضی از فقهای مسلمان این حادثه را نیز چنین دانستهاند که خلیفه عمر بن خطاب وقتی خواست که بالاترین میزان مهریه را مشخص کند، یک زن وی را از این کار باز داشت و این آیه را به وی یادآوری کرد که میفرماید: ﴿ وَإِنۡ أَرَدتُّمُ ٱسۡتِبۡدَالَ زَوۡجٖ مَّكَانَ زَوۡجٖ وَءَاتَيۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا فَلَا تَأۡخُذُواْ مِنۡهُ شَيًۡٔاۚ أَتَأۡخُذُونَهُۥ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٢٠$$﴾[النساء: ۲۰]. «اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید، هر چند مال فراوانی هم مهر یکی از آنان کرده باشید، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال دریافت دارید، آیا با بهتان و گناه آشکار آن را دریافت میدارید».
در این حال عمر سگفت: «عمر اشتباه کرد و این زن درست گفت» [۳۷۵].
اما مساوات در نظام خانواده این است که، زن مانند مرد میتواند به کارهای سفارش به فرزندان کوچک، سرپرستی مال و دارائی و نظارت بر اوقاف بپردازد.
همچنین در مورد ازدواج به اتفاق فقهاء، زن حق قبول کردن یا نکردن آن را دارد. و این وقتی است که زن بالغ و رشید باشد و در مورد طلاق بعضی گمان میکنند که شریعت اسلامی حق طلاق را به مرد داده است بدون اینکه در این امر حقی برای زن در نظر گرفته باشد. و این مخالف اصل مساوات میان زن و مرد است. و به اصل الزامی بودن عقود خلل وارد میکند. به طوری که فسخ یک عقد جز با رضایت طرفین آن عقد ممکن نیست. و این درست نیست چون اصل در عقد ازدواج در شریعت اسلامی این است که با رضایت طرفین عقد تمام میشود. و زن در آن قبول میکند که مرد به تنهایی در جاهایی که شریعت بیان کرده است، حق طلاق را داشته باشد. بنابراین وقتی شوهر بنابر حق خود زنش را طلاق داد، این طبق توافقی است که خود هنگام عقد با هم کردهاند. چون نوعی از انواع طلاق وجود دارد که مربوط به زن است، و این هنگامی است که در عقد ازدواج شرط شده باشد که زن امور خود را خود به دست بگیرد. و شوهری که این شرط را قبول کرده باشد وقتی شروط آن پیش بیاید، زن حق طلاق دارد. همچنان که انواع دیگری از طلاق وجود دارد که زوج (شوهر) به تنهایی نمیتواند رابطه زناشوئی را قطع کند [۳۷۶].
اما عدم برابر بودن ارث زن و مرد بخاطر ملاحظه جوانب مادی است که مترتب در نظام ازدواج میباشد. مانند عملیات تفریق بعد از عملیات جمع است تا نتیجه درستی به دست بیاید. یعنی زیادی بودن ارث برتری نیست بلکه یک تعویض مادی صرف میباشد [۳۷۷].
اما سایر تفاوتهای زن و مرد که بعضی از مردم آن را زشت میپندارند با تأمل در آنها در مییابیم که اسلام طبیعت تکوینی و عاطفی زن را که جدای از طبیعت تکوینی و عاطفی مرد است، رعایت کرده است. بنابراین حقوق زن در اسلام مربوط به ویژگیها، نیروها و شایستگیهای وی است. و در این مورد بخاری میگوید: «خداوند متعال بندگانش را با عبادت مخاطب قرار داده است، با انجام عبادت جز با اجرای مصلحتهای جسم و مصلحتهای مربوط به داخل و خارج از منزل فراهم نمیشود. پس وقتی مردی به مصلحتهای بیرون از منزل پرداخت، مصلحتهای درون منزل بر او تباه میشوند و کسی که به مصلحتهای درون منزل پرداخت، نمیتواند مصلحتهای بیرون از منزل را بدست بیاورد. پس ناچار باید جمع میان مذکر و مؤنث وجود داشته باشد تا یکی از آنها به مصلحتهای بیرون از منزل و یکی دیگر به مصلحتهای درون منزل بپردازد» [۳۷۸].
[۳۶۵]- (ابوداود، ۱۳۷۲، شماره ۱/ ۶۱، ۲۳۶). [۳۶۶]- (مصیلحی، ۱۹۹۱،ص ۵۹). [۳۶۷]- (عثمان، د. ت، ص۲۷۳). [۳۶۸]- (البخاری، ۱۳۸۸، شماره ۹/ ۳۲۰- ۳۱۹). [۳۶۹]- (مصیلحی، ۱۹۹۱). [۳۷۰]- (احمد، المسند، ۶/ ۴۰۷، ابن ماجه،۱۳۸۴، شماره ۲/ ۹۵۲- ۲۸۵۵). [۳۷۱]- (ابن ماجة، ۱۳۸۴، ج۱/ ۸۱، الغزالی، ۱۳۸۹، ج۱، ص۳). [۳۷۲]- (البلاذری، ۱۳۷۹). [۳۷۳]- (ابن حزم، ۱۹۳۷، ج ۵، ص۱۲۱). [۳۷۴]- (العیلی، ۱۳۹۴، ص۲۹۱). [۳۷۵]- (ابو زهره، د. ت، ص۸۱، مصیلحی،۱۹۹۱، ص۶۱). [۳۷۶]- (العیلی، ۱۳۹۴، ص۳۱۰-۳۰۷). [۳۷۷]- (ابن حمید، ۱۴۱۸، ۳۸۸۴، ص۳۶). [۳۷۸]- (البخاری، ۱۴۰۶، چاپ۶، ص۱۴۴).