۲-۱-۴- وحدت عقیده (هم عقیده بودن)
مادامی که انسانها در پیدایش و طبیعت و عاقبت و سرنوشت یکی هستند، پس ناچار بایستی یک رسالت نیز داشته باشند، که آن عبادت إله و معبود واحد میباشد که خداوند متعال است. که این کار را نیز از روی فطرت میداند. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ...ۚ...﴾[الأعراف: ۱۷۲]. «هنگامی را که پروردگارت فرزندان، آدم را از پشت آدمیزادگان، پدیدار کرد و ایشان را بر خودشان گواه گرفته است، که: آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان گفتهاند: آری گواهی میدهیم».
خداوند متعال در حقیقت انسان را بر فطرت موحد آفریده است. که میفرماید: ﴿ فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٠ $$﴾[الروم: ۳۰]. «روی خود را خالصانه متوجه آئین (اسلام) کن. این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد، این است دین و آئین محکم و استوار. و لیکن اکثر مردم نمیدانند». و پیامبر جاز پروردگارش روایت میکند و میفرماید: «همگی بندگانم را خالصانه آفریدم، در حالی که آنها خود اهریمنانی را آوردند که آنها را از دین شان بازداشت و آنچه را که برای آنها حلال کرده بودم، حرام کرد و به آنها امر کرد که چیزهایی را که سلطه ای ندارند، شریک من گردانند» [۹۵].
بی گمان خداوند رسولانی را فرستاده است تا بشریت را به فطرتی که بهترین شکل را دارد ارشاد و اصلاح کند که همان توحید میباشد خداوند متعال میفرماید: ﴿ ۞شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ......﴾[الشوری: ۱۳]. «خداوند آئینی را برای شما بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودهایم، دین را پا بر جا دارید و در آن تفرقه نکنید و اختلاف نورزید».
خداوند متعال میفرماید: ﴿ ۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَيۡمَٰنَۚ وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ١٦٣ وَرُسُلٗا قَدۡ قَصَصۡنَٰهُمۡ عَلَيۡكَ مِن قَبۡلُ وَرُسُلٗا لَّمۡ نَقۡصُصۡهُمۡ عَلَيۡكَۚ وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤ رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٦٥ $$﴾[النساء: ۱۶۳-۱۶۵]. «ما به تو وحی کردیم، همان گونه که پیش از تو به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم. و به ابراهیم، اسحاق، یعقوب، نوادگان (او)، عیسی، ایوب، یونس، هارون و سلیمان وحی کردیم، و به داوود زبور دادیم. و ما پیامبران زیادی را روانه کردهایم که سرگذشت آنان را قبلاً برای تو بیان کردهایم، و پیامبران (دیگر) زیادی را (به بیان مردم روانه کردهایم) که سرگذشت آنان را برای تو بیان نکردهایم. و خداوند حقیقتاً با موسی سخن گفت. ما پیامبران را فرستادیم تا مژده رسان و بیم دهنده باشند، و بعد از آمد پیامبران محبت و دلیلی بر خدا برای مردمان باقی نماند. و خدا چیرهی حکیم است».
اساس و بنیاد اسلام همان عقیده است. بنابراین استواری و پابرجایی تمامی احکام آن عقیده، وحدت عقیده میباشد. که یکی بودن گناه به هستی و به انسان از وحدت عقیده ناشی میشود. و از اینجاست که سلامت جامعه تأمین میشود. پس جنگ و در گیری میان انسان با خودش و میان انسان و موجودات زنده اطرافش و میان انسان و هستی، صورت نمیگیرد. چون خالق تمام هستی یکی است. از این رو اراده و قانونها و شریعت خداوند که بر هستی نیز مانند انسان حکم میکند، یکی است. خداوند متعال میفرماید: ﴿ مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ٩١$$﴾[المؤمنون: ۹۱]. «خداوند هیچ فرزندى بر نگرفته است و هیچ معبود [دیگرى] با او نیست. [اگر باشد] آن گاه هر معبودى آنچه را که آفریده بود، مىبرد و قطعا برخى بر برخى [دیگر] چیره مىشدند. خداوند از آنچه وصف مىکنند پاک [و منزه] است».
اسلام دین واحدنیت و دعوت تمامی رسولان خدا و همچنین این وحدت همگی انسانها است. و این اسلام همان طور که وحدت پیدایش و وحدت طبیعت و وحدت سرنوشت انسانها را بیان کرد، این مردمان را جدای از وحدت عقیده، نسبت به اجرای احکام در شرایط مساوی قرار میدهد.
بی گمان مفسر بر این نکته تأکید کردهاند که تمام آیاتی که با نداء شروع میشوند با خطاب عام «یا أیها الناس» است که تمامی مردم را شامل میشود. و مختص گروهی از مردم نیست. چون آنها را به عنوان انسان خطاب کرده است پس هر چیزی که مصداق انسانیت باشد را فرا میگیرد.
دنیای انسان وقتی زیر سیطره کسی غیر از رب العالمین باشد، کلمه بیمفهومی است و ارزشهای اخلاقی وقتی که از اسباب و لوازم میان خوبیها و بدیها و ثواب و عقاب جدا میشود، معیاری بیهوده و گزاف است. و «انسان» چیزی است که «انسان مسؤول» به وجود بیاید، وجودی نداشت.
«انسان واحد» و تساوی انسانها با هم، هنگامی به وجود میآید که همگی انسانها به یگانه إله خود روی بیاورند. خدایی که رب الناس و رب العالمین است و فاضلترین انسانها نزد وی با تقواترینشان است و صالحترین انسانها نزد وی آنهایی هستند که در خیرات بر همدیگر پیشی میگیرند» [۹۶].
در حقیقت اسلام برای گردآوردن انسانها بر محور قرآن کریم، که خلاصه تمامی ادیان آسمانی است، آمده است. همچنین در مییابیم که بسیاری از آیات قرآن انسانها را با احکام اسلام مخاطب قرار داده است، بدون اینکه توجهی به رنگ و جنس و نژاد و ملیت و... کرده باشد، بلکه همگی انسانها مخاطب این احکام هستند.
اختلاف میان ملتها دارای اهدافی ارزشمند است که خداوند متعال آن را در نظر گرفته است. از جمله این اهداف: روابط این ملتها مبتنی بر مهربانی و رحمت و امنیت و سلامت همدیگر باشد نه همیشه در جنگ و زد و خورد باشند. آشنایی میان ملتها که منجر به تعاون و همکاری آنها با هم باشد به گونهای که ساکنان یک منطقه و سرزمین از ساکنان سایر سرزمینها بهره ببرند و استفاده کنند. (ابوزهرة، د. ت).
یکی بودن عقیده اصل روشنی برای گرامیداشت و تکریم انسان بر روی زمین است. و در سایه این تکریم، رحمت و مهربانی عام و فراگیر است و بدین ترتیب مدارا و سازگاری عمومی میان تمامی مردم ایجاد میشود و این رحمت و مدارا از اصول این دین سرچشمه میگیرد که از لحاظ اندیشه و عمل مطابق زندگی واقعی اسلامی است، و یک تفکر دور از نظر و شعارهای توخالی و یک مطابقت منفی نیست. چرا چنین نباشد و حال آنکه صاحب آخرین رسالت جهمان رحمت و مهربانی خواسته شده و نعمت بیشمار میباشد همچنان که خداوند متعال بیان کرده است: ﴿ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧ $$﴾[الأنبیاء: ۱۰۷]. «ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم». و همچنین میفرماید: ﴿ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ$$﴾[آل عمران: ۱۵۹]. «و اگر درشت خوی و سنگ دل بودی از پیرامون تو پراگنده میشدند».
[۹۵]- (مسلم، الصحیح، ۴/۲۱۹۷). [۹۶]- (العقاد، د. ت، ص۵۳).