حقوق بشر در اسلام

فهرست کتاب

۳-۲-۱- حق ضمانت اجتماعی

۳-۲-۱- حق ضمانت اجتماعی

وقتی که اسلام حق ضمانت اجتماعی را بیان داشت از نفوذ عاطفه دوست داشتن و رحمت در درون افراد شروع کرد. دوست داشتن خالصی که برای همه مردم باشد و رحمت و مهربانی که برای همه آن‌ها باشد. چرا چنین نباشد حال آنکه اولین چیزی که پرچم اسلام را رفیع می‌کند همان رحمت هدایت کننده و نعمت زیاد می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧ $$[الأنبیاء: ۱۰۷]. «ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستاده‌ایم».

همچنان که اسلام به حق ضمانت اجتماعی اشاره کرده است به تربیت اجتماعی نیز اهتمام ورزیده است: و این امر با تحقق عدالت در بنیان افراد جامعه نمود پیدا می‌کند تا جامعه‌ای قوی و محکم پدید آید که به همدیگر عشق و محبت بورزند.

اسلام با بازگرداندن مردم به یک جان و یک روح، احساس نزدیکی را در آن‌ها ایجاد می‌کند چون آن‌ها در پیدایش و طبیعت و عقیده و سرنوشت یکسان هستد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١ $$[النساء: ۱]. «ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید. و همسرش را از نوع او آفرید. و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت، و از خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید؛ و بپرهیزد از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید. زیرا که بی‌گمان خداوند مراقب شماست».

جان و روح انسان وقتی که از این اعتقاد می‌نوشد، برای مزین شدن به اخلاق اسلامی آماده می‌گردد که از جمله این اخلاق‌ها مدارا و همکاری و صلح می‌باشد.

ضمانتی که اسلام آن را معرفی کرده است محدود به بخش مادی انسان نمی‌شود بلکه شامل ضمانت روحی و اخلاقی نیز می‌شود. چون انسان روح و جسم می‌باشد، و رسالت اسلامی مبتنی بر ارزش‌های اخلاقی تمام شده است که پیامبر جمی‌فرماید: «من برای کامل کردن و تمام کردن ارزش‌های اخلاقی برگزیده شده‌ام» [۱۷۶].

اسلام دایره احساس مسؤولیت را توسعه داده تا فرد در مقابل خودش، فرد با خانواده‌های نزدیکش، فرد با فرد، فرد با گروه، امت با امت و نسل با نسل‌های بعدی احساس مسؤولیت کند [۱۷۷].

احساس مسؤولیت فرد در برابر خودش به دو صورت است که اسلام توجه کامل به آن داشته است:

الف) اسلام به بیداری احساس مسؤولیت شخصی و بیداری آن در عمل توجه داشته است. تا فرد با عمل خود اعتماد به نفس پیدا کرده و به کار و نتیجه آن برسد. آزادیی که از وجود خاص سرچشمه می‌گیرد و از اینجا دایره ثمره آن توسعه پیدا می‌کند. علاوه بر آن مسؤولیت خود را می‌پذیرد و نیازی به تحمیل دیگران نیست و اگر از خود فرد بیشتر باشد به دیگران می‌رسد، کسانی که نمی‌توانند کار بکنند، یا اینکه کار آن‌ها کفایتشان را نمی‌کند. و این همان هدف اسلام است. چون فرصت کار و عمل برای تمامی انسان‌ها به اندازه توانشان و به اندازه استعدادشان آماده شده است. پس نیروهای مخفی و استعدادهای پنهانی درون انسان از جمله آزادی و عزت و افتخار خود به خود منفجر می‌شوند.

ب) بیداری احساس همکاری در راه خیر، و مشخص کردن آن، به گونه‌ای که خودبینی و خودپرستی فرد را از بین ببرد تا در یکی از امور طغیان و تجاوز نکند، و در این هنگام انگیزه‌های ذاتی و آزادی فردی خود را در مسیر مشارکت و همکاری مفید با دیگران هموار می‌کنند [۱۷۸].

انحراف در تصمیم‌گیری‌های یا به علت سلب شخصیت و آزادی و اراده فرد است، و یا به علت ترک شخصیت و خود بینی شخص است که رشد می‌کند تا جایی که برای کارهای خود مرز و معیاری نمی‌شناسد.

در حالت اول، فرد با راهنمایی و مراقبت یک امر بیرونی، مداوم به کار و فعالیت و نتیجه آن می‌رسد. همچنان که در درون خود ابزار عمل را گم کرده است چون آزادی را گم کرده است پس او را یک عامل بیرونی مجبور کرده است. و در اعماق درون مجبور واقع شده است و این امر شری است که بشر در آن افتاده است [۱۷۹].

بدین ترتیب دایره ثمره و بهره آن تنگ می‌شود، تاجایی که فرد نمی‌تواند مسؤولیت خود را داشته باشد. و این امر در کشورهای کمونیستی واقع شده است، تا جایی که اتحاد شوروی سابق از ایالات متحده آمریکا گندم وارد می‌کرد با وجود اینکه مساحت شوروی چند برابر مساحت ایالات متحده بود.

اما در حالت خودبینی در تصرف و عمل از بین می‌رود و شخص را وادار می‌کند که همراه دیگری به جامعه‌اش تجاوز کند، او را نمی‌بیند و شعور و وجود و حقوق و حرمت وی را رعایت نمی‌کند. مانند کشاورزان کالیفرنیا در ایالات متحده آمریکا که چهارصد برابر همکاران خود در پاکستان و هند مصرف می‌کنند [۱۸۰].

گذاشتن فرد در میان بشر و رها کردن وی با این حالت، از وضعیت پیشین وی نمی‌کاهد، از جهت آثار بدی که بر دو انحراف هدف‌گیری مترتب می‌شود [۱۸۱].

اسلام در تحقق مسؤولیت و ضمانت فرد با خودش راه میانه ای پیموده است. که مطابق روش کلی میانه روی می‌باشد که نه کم روی است نه زیاده روی. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا......[البقرة: ۱۴۳]. «بی‌گمان شما را ملت میانه روی کرده‌ایم». مسؤولیت فرد با خانواده؛ از آنجایی که خانواده خشت اول بنای جامعه است که اساس آن مودت و رحمت می‌باشد، و از یک طرف نظام اجتماعی است و یک نظام بیولوژی و درونی می‌باشد، و یکی از نشانه‌های خداوند می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢١ $$[الروم: ۲۱]. «و یکی از نشانه‌های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبت انداخت مسلماً در این ( امور) نشانه‌ها و دلائلی است برای افرادی که می‌اندیشند».

آرامش قلبی و جسمی مانند خانه‌ای است که انسان در آن سکونت می‌گزیند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَٱللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنۢ بُيُوتِكُمۡ سَكَنٗا......[النحل: ۸۰]. «خدا است که خانه‌هایتان را محل آرامش و آسایشتان گردانده است».

این فضا سرشار از روح اخلاق و مودت و رحمت است که از درون افراد خانواده‌های مسلمان ریشه می‌گیرد و در مراحل آن صداقت، پیوستگی و روحیه وفای به عهد کاشته می‌شود. پس با مودت و رحمت آن را در بر می‌گیرد. و در کودکی بر آن اساس تربیت می‌شود و خیر و فضیلت در وی پرورش می‌یابد. و این‌ها همگی نیاز به زمان و تلاش دارد. چون طولانی‌ترین دوران کودکی از میان تمام موجودات زنده روی زمین، کودکی انسان است. پس وقتی که بزرگ شد و ضعیفان دیروزی، قوی‌های امروز شدند. آن کسی که بر اساس مودت و رحمت تربیت شده است عهده دار این امر می‌شود تا چیز‌هایی که دیروز به وسیله آن خوشبخت شده است را به دیگران برگرداند. چون هر انسانی مثل خودش را به دنیا می‌آورد خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤ $$[الإسراء: ۲۴]. «بگو: پروردگارا! بدیشان مرحمت فرما، همانگونه که آنان در کوچکی مرا تربیت و بزرگ نمودند». اسلام بر تقویت رشته‌های نزدیکی روابط میان افراد خانواده تأکید می‌کند. پس میان افراد آن ضمانت مادی و معنوی ایجاد می‌کند که اساس آن همان مودت و رحمت است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَيۡنِ أَنِ ٱشۡكُرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيۡكَ $$[لقمان: ۱۴]. «ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کرده‌ایم مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستی تازه ای دچار شده است. پایان دوران شیرخوراگی او دو سال است که هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش».

و همچنین می‌فرماید: ﴿ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ......[الأحزاب: ۶]. «خویشاوندان نسبت به همدیگر از مؤمنان و مهاجران در کتاب یزدان (قرآن) از اولویت بیشتری برخوردارند». اسلام برای ضمانت و تضمین مرز مشخص مسؤولیت افراد خانواده، دو نظام بزرگ تشریع کرده است. که نظام ارث و نظام نفقه می‌باشد که احکام پیرو آن و واجباتی که بر آن مترتب می‌شود، نیز تابع آن است. توزیع مال و دارایی در نظام ارث، و طبقه‌هایی که شخص در نظام نفقه متحمل نفقه می‌شود. هدف و قصد بزرگ اسلام را از این تشریع می‌رساند [۱۸۲].

همکاری میان افراد با همدیگر امر واجبی است که اسلام برای مصلحت جامعه آن را بیان کرده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ $$[المائدة: ۲]. «در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمائید و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی مکنید».

و پیامبر جمی‌فرماید: «همگی شما مسؤول هستید و همگی مسؤول رعیت (افراد تحت ولایت) خود می‌باشید» [۱۸۳].

پیامبر جمیان تمامی انصار و مهاجرین عهد اخوت و برادری بست. سیره این اصحاب بعد از عهد برادری انگیزه و محرک تلاش و کوشش مهاجرین شد. همان کسانی که اموال و دارایی خود را در مکه گذاشتند تا در زمین کوچ کنند و رزق و روزی به دست بیاورند. و بر دوش برادران انصار خود سنگینی نکنند که داستان عبدالرحمن بن عوف بزرگ‌ترین دلیل بر این مدعا می‌باشد.

سپس مسؤولیت و ضمانت فرد در برابر گروه‌ها است که اساس آن زکات واجب می‌باشد ولی محدود به زکات نیست بلکه شامل صدقاتی می‌شود که اسلام به آن تشویق کرده است که فرد با رضایت خاطر بدون اجبار می‌بخشد.

و مثال دیگر کفاره است، که اسلام کفاره گناهان را به عنوان همکاری اجتماعی و مسؤولیت قرار داده است. که در آن رابطه میان مسؤولیت روحی و اخلاقی با مسؤولیت مادی در اسلام مشاهده می‌کنیم.

همچنین کفاره گناهان را به عنوان یک مسؤولیت اجتماعی می‌یابیم. گویی که گناه مرتکب شده و کوتاهی در عبادات یک تجاوز و دشمنی اجتماعی به شمار می‌رود که جز همکاری اجتماعی آن را جبران نمی‌کند تا نقص را بسته و خلل‌ها را بزداید [۱۸۴].

همچنین دیه‌ها در اسلام به عنوان نوعی مسؤولیت میان فرد و جامعه قرار داده شده است تا جایی که اگر انسان بر خود یا دیگری قتل خطائی کرد، دیه مقتول بر عاقله قاتل است که در اسلام نوعی مسؤولیت است.

مسؤولیت میان امتی با امت دیگر بخاطر ثمره و بهره اختلاف ملت‌ها در روی زمین است. چون این اختلافات هدف ارزشمندی دارند که خداوند متعال خواسته است و آن را در «همکاری و کمک به استفاده انسان‌ها از تمام منفعت‌ها و خیرات زمین قرار داده است. به گونه‌ای که اهالی یک سرزمین از خیر و برکات سرزمین دیگر نفع ببرند و سود و بهره سرزمین خود را با سود و بهره سرزمین‌های دیگر مقابله و معامله کند. پس وقتی بهره و ثمره زمین‌ها مختلف می‌باشد تمامی این بهره و ثمره برای تمامی انسان‌هاست. و جدایی و اختلاف سرزمین‌ها برای بهره برداری کامل از آن‌هاست. و زمین هر چقدر که دور و پراگنده باشد از تمام اجزای آن بهره برداری می‌شود» [۱۸۵].

پیامبر جبزرگ‌ترین مثال مسؤولیت میان امت‌ها می‌باشد حتی اگر چه آن امت کافر باشند. به پیامبر جخبر دادند که قریش با بلای ویرانگری مواجه شده‌اند. وقتی پیامبر جاز این خبر مطلع شد همراه حاطب بن ابی بلتعه حدود پانصد دینار، به پیش ابوسفیان رهبر مکه فرستاد تا به وسیله آن گندم بخرند و میان مردم توزیع کنند [۱۸۶].

نظام میراث هر چند که نمادی از نمادهای مسؤولیت اجتماعی میان افراد خانواده واحد می‌باشد، همچنین مسؤولیت میان نسل‌های بعدی نیز می‌باشد. هر چند که ظاهراً یکی از وسیله‌های کم کردن ثروت می‌باشد تا این ثروت‌ها آنباشته نشود و جامعه را نیازارد. ولی در واقع به رشد ثروت می‌انجامد و ملکیت را به اشخاصی که بعد از وفات مورث حق ارث دارند، منتقل می‌کند. سپس این وارثان از مالی که به ارث می‌برند بهره برداری و استفاده می‌کنند، و هر کدام به تناسب خود در میدان‌های مختلفی رشد می‌کنند. بسیاری از مردم استعدادهای بهره برداری از مال و ثروت را دارند و از مالی که اولین پله ترقی و رشد را طی می‌کند، کم می‌کنند تا نسل‌های بعدی بتوانند مانند او استفاده کنند. در رشد مال و امثال او مانند او استفاده کنند. اسلام در نظام میراث خیلی سخت گرفته است به گونه‌ای که خداوند متعال توزیع و پخش ترکه و میراث را به عهده گرفته است و وصیتی که حق مورث است بیشتر از یک سوم قرار نداده است که در این امر حفاظت مال و رشد آن نهفته است. به گونه‌ای که اموال بیهوده و بارآورده در غیر صورت‌هایی که خداوند خواسته است، وارد این اموال نشود. و این بر خلاف آن چیزهایی است که بعضی از نظام‌ها و جامعه‌ها در تصرف سفیه نسبت به اموالشان جایز می‌دانند. به گونه‌ای که به گربه‌ها و سگ‌ها وصیت می‌کنند. این کجا و مسؤولیتی که اسلام آن را بیان کرده است و میان نسلی با نسل‌های دیگر شدت ورزیده است، کجا؟

شبیه نظام میراث، نظام وقف و وصیت در اسلام با نقش خود در مسؤولیت نسل‌ها سهیم هستند. حتی اگر چه رابطه نسبی میان آن‌ها وجود نداشته باشد. اما مسؤولیت معنوی در حق نسب فرزندان و در مجموع نسل‌ها با نسل‌های دیگر برجستگی می‌یابد و بزرگ‌ترین مسؤولیت محسوب می‌شود. فوران و انفجار نیروهای خلاق در افراد و جامعه‌ها از ثبات نفس و سلامت باطن سرچشمه می‌گیرد. که در انتساب انسان به والدین و خانواده نمود پیدا می‌کند و به وسیله آن‌ها عزت و شرف می‌یابد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ ۚٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَمَوَٰلِيكُمۡۚ $$[الأحزاب: ۵]. «آنان را به نام پدرانشان بخوانید که این کار در پیش خدا عادلانه‌تر به شمار است، اگر هم پدران ایشان را نشناختید، آنان برادران دینی و یاران شما هستند». بنابر مقتضای این آیه کریمه نسبت دادن انسان به غیر پدرش اگر مجهول باشد، باطل است و انسانی که پدرش معلوم نباشد فقط به قومی که در آن متولد شده نسبت داده می‌شود. پیامبر جمی‌فرماید: «از بزرگ‌ترین دروغ‌ها این است که شخص خود را به غیر پدرش نسبت بدهد» [۱۸۷].

و همچنین می‌فرماید: «کسی که خود را به غیر پدرش نسبت بدهد و بداند که او پدرش نیست، بهشت بر وی حرام می‌شود» [۱۸۸].

به حق نسب که از انواع مسؤولیت‌ها معنوی محسوب می‌شود، حق انسان در تمتع جنسی ملحق می‌شود که حرام کردن و سلب کردن این حق از وی جایز نیست.

بدین ترتیب در می‌بابیم که مسؤولیت معنوی و مادی بزرگ‌ترین اثر را در توازن و تعادل درونی و عقلی و محیطی با ابعاد چهارگانه طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد. «چون بعضی از صورت‌های تشویش عقل از رویارویی شخص با مشکلات و سختی‌های بزرگ ایجاد می‌شود. بدون اینکه تکیه گاه اجتماعی و پشتیبان برادروارانه‌ای داشته باشد» [۱۸۹].

[۱۷۶]- (مالک، الموطأ، ۱۹۷۰، ص ۶۵۱). [۱۷۷]- (قطب، ۱۹۶۰، چاپ۸، ص ۶۳). [۱۷۸]- (البهی، د. ت، ص۱۶۵). [۱۷۹]- (البهی، د. ت، ص ۱۶۵). [۱۸۰]- (صبحی، ۱۴۰۱، ص ۲۸). [۱۸۱]- (البهی، د. ت، ص ۱۶۵). [۱۸۲]- (عثمان، د. ت، ص۲۵۲). [۱۸۳]- (البخاری، ۲/ ۸۵۳). [۱۸۴]- (ابوزهرة، د. ت، ص۱۴). [۱۸۵]- (ابوزهرة، د. ت، ص ۱۴). [۱۸۶]- (ابوزهرة، د. ت، ص ۳۵). [۱۸۷]- (البخاری، ۱۳۸۸، شماره ۳/ ۱۲۹۳). [۱۸۸]- (مسلم الصحیح، شماره ۳۶/ ۱۱۵). [۱۸۹]- (بکار، د. ت، ع ۲۴۵، ص ۴۳).