۲-۲-۵- بزرگداشت انسان با بیان و صحبت کردن
خداوند متعال میفرماید: ﴿ ٱلرَّحۡمَٰنُ ١ عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ ٢ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ ٣ عَلَّمَهُ ٱلۡبَيَانَ ٤$$﴾[الرحمن: ۱-۴]. «خداوند مهربان، قرآن را یاد داد، انسان را بیافرید، به او بیان آموخت».
بخش ابزاری در تشکیل دستگاه ناطقه انسان امر بسیار عجیبی است که عقلها را حیران و سرگردان کرده است. زبان و دو لب و فک و دندانها و حنجره و لولههای هوایی و نایژه و ریه ها، تمامی اینها چگونه در یک عملیات اصیل و ابزاری شرکت میکنند تا صدا بیرون بیایید و این حلقهای از حلقههای آن زنجیرههای گره خورده نعمت بیان است که خداوند متعال به انسان بخشیده است. و ابزار و وسایلی که به این عملیات مربوط میشود از گوش شروع میشود که اولین ابزاری است که لغت و بیان با آن برخورد میکنند سپس عصبهایی این امواج را به داخل مغز منتقل میکنند تا این لغت را ذخیره کنند، و سپس به وسیله آن، بیان ایجاد کنند. سپس عقل و نتیجه هر یک از اینها که علم و عمل است، برای اجرای عمل لغت به بیان در واقعیت زندگی انسانی شروع به کار میکند. ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣ $$﴾[الصف: ۲-۳]. «ای مؤمنان چرا سخنی میگویید که خودتان برابر آن عمل نمیکنید. اگر سخنی را بگوئید و خودتان برابر آن عمل نکنید، موجب کینه و خشم عظیم خدا میگردد».
چرا و چگونه کتابهای آسمانی و در رأس آنها قرآن میان خالق و مخلوق توسط این نعمتی که جز نماد آثار این بزرگداشت انسانی نیست، ارتباط برقرار میکنند. قرآن کریم مثال زندهای برای این امر است، شنیدن، حفظ کردن، تلاوت، تدبر، و اجرای قرآن در واقعیت زندگی، واضحی برای معجزه بیان میباشد. که خداوند متعال به این انسان هدیه داده است. و با این نعمت جانشینی برای انسان برپا میشود. اگر دین و علم همچنان که دکتر دسوقی میگوید: «دو معیار برای تحقق جانشینی هستند» [۱۲۰]. پس بیان همان ظرفی است که این دو معیار را در آن ذخیره میکنند و تکلیف و مسؤولیت به وسیله بیان است و فرستادن پیامبران برای بیان و ابلاغ شروط جانشینی بوده است. نعمت بیان در مرحله سوم از سلسله مراحل تکریم آمده است، یعنی بعد از ستایش انسان به وسیله جانشینی در روی زمین و تعلیم و یادگیری آمده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿ قَالَ يَٰٓـَٔادَمُ أَنۢبِئۡهُم بِأَسۡمَآئِهِمۡۖ $$﴾[البقرة: ۳۳]. «فرمود: ای آدم! آنان را از نامها و خواص و اسرار این پدیدهها آگاه کن».
آگاهی رسانی جز به وسیله بیان ممکن نیست و تمدن انسانی به وسیله بیان شکل میگیرد و توسعه مییابد و انسان آنچه را که آموخته است، بیان میکند و به دیگران میرساند و دانشها در طول تاریخ بشریت از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. تا جایی که بعضی از فلاسفه در مقام تعریف انسان، گفتهاند که: «حیوان ناطق» است. انسان فطرتاً قدرت بیان دارد و نویسندگی با تمام گونههای آن نمادی از نمادهای بیان میباشد. چون اگر نویسندگی نبود، تمدنی برای بشریت وجود نداشت. نویسندگی معجزه است و چه معجزه و تکریم گرانبهایی است که اگر طول نزدیکی و همنشینی با این معجزه نبود بزرگی و عمق تأثیر این نعمت را فراموش میکردیم. که در طول تاریخ زیاد خود اثرات زیادی بر زندگی انسانها گذاشته است. توانگریها و ثروتهای زیادی در انتقال این دانشها از نسلی به نسل دیگر و از زبانی به زبان دیگر خواهد بود، که خداوند به انسان بخشیده است.
اسلام در استفاده از این هدیه الهی که محکم و مستدل سخن گفتن است، اصرار ورزیده است و این امر شامل تمام خیرها میشود. خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١$$﴾[الأحزاب: ۷۰-۷۱]. «ای مؤمنان! از خدا بترسید و سخن حق و درست بگوئید. در نتیجه خدا اعمالتان را شایسته میکند. گناهانتان را میبخشاید. (اصلاً) هر که از خدا و پیغمبرش فرمان برداری کند. قطعاً به پیروزی و کامیابی دست مییابد».
برعکس دروغ خیانت بزرگی محسوب شده است. پیامبر جفرموده است: «خیانت بزرگی است که برادر دینی تو سخن راستی را به تو بگوید در حالی که تو به او دروغ بگویی» [۱۲۱].
بلکه سخن گفتن پیمانی است که از بنی اسرائیل گرفته شده، وفای به آن واجب است. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَإِذۡ أَخَذۡنَا مِيثَٰقَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ لَا تَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَانٗا وَذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسۡنٗا وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ ثُمَّ تَوَلَّيۡتُمۡ إِلَّا قَلِيلٗا مِّنكُمۡ وَأَنتُم مُّعۡرِضُونَ ٨٣ $$﴾[البقرة: ۸۳]. «و آن زمان را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید، و به مردم نیک بگوئید، و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید، سپس شما جز عده کمی روی بر نتافتید و سرپیچی کردید و روی گردان شدید». چون سخن محکم و مستدل همنشین تقوی است و یکی از صفاتی است که خداوند متعال آن را دوست دارد چون مؤمن را به استفاده از آن تشویق کرده است. ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠$$﴾[الأحزاب: ۷۰]. «ای مؤمنان! از خدا بترسید و سخن حق و درست بگوئید».
چون سخن بد را خداوند متعال جز در یک حالت دوست ندارد و آن هنگامی است که بر انسانی ظلم میشود، و این امر در مدت ارتباط درست با این حق برای ما بیان میکند که از حق وی دفاع کنیم و باطل و ظلم را دور کنیم. خداوند متعال میفرماید: ﴿ ۞لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ إِلَّا مَن ظُلِمَۚ $$﴾[النساء: ۱۴۸]. «خداوند دوست ندارد زبان به بد گوئی گشایند، مگر آن کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد».
اگر عدل همان شعار و نشان اسلام باشد جز کسی که نعمت بیان همراه با پایداری بر راه راست در گفتار و کردار و راه درست، به او داده شده است به آن عمل نمیکند و مخالف آن کسی است که این نعمت را حرام کرده باشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلَيۡنِ أَحَدُهُمَآ أَبۡكَمُ لَا يَقۡدِرُ عَلَىٰ شَيۡءٖ وَهُوَ كَلٌّ عَلَىٰ مَوۡلَىٰهُ أَيۡنَمَا يُوَجِّههُّ لَا يَأۡتِ بِخَيۡرٍ هَلۡ يَسۡتَوِي هُوَ وَمَن يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٧٦$$﴾[النحل: ۷۶]. «و خداوند دو مرد را مثل میزند که یکی از آنان گنگ مادرزاد است و بر انجام چیزی توانایی ندارد. و سربار صاحب خود بوده و هر جا او را بفرستد نفعی نخواهد داشت آیا او برابر با کسی است که به عدل و داد میخواند و در جاده صاف و راست قرار دارد».
رواج حق و عدل و پخش و انتشار آن میان مردم جز به وسیله بیان، امکان پذیر نمیباشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤ $$﴾[آل عمران: ۱۰۴]. «باید از میان شما گروهی باشند که دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند».
اسلام مطالب دورتر از آن را نیز در نظر گرفته است از جمله اینکه کلام و سخن حق را پیش سلطان و حاکم ظالم از جمله بزرگترین جهادها به شمار آورده است در حالی که خود جهاد قله رفیع اسلام است. پیامبر جمیفرماید: «کلام و سخن حق پیش سلطان ظالم از جمله بزرگترین جهادها است» [۱۲۲].
گاهی در دین اسلام آمده است که بیان سخن حق، صاحب سخن را به بالاترین درجات تکریم در دنیا و قیامت میرساند. پیامبر جمیفرماید: «حمزه بن عبدالمطلب (سیدالشهداء) کسی را که کارهای امام ظالم را عهده دار بود امر و نهی کرد و سپس او را کشت» [۱۲۳].
[۱۲۰]- (الدسوقی، ۱۴۰۶، ص۲۰). [۱۲۱]- (البخاری، ص۳۹۳، ابوداود،۱۳۷۲،۴۹۷۱، احمد، ۱۹۵۶، ۴/ ۱۸۳). [۱۲۲]- (ابن ماجة، ۱۳۸۴، ۲/ ۱۳۶۷). [۱۲۳]- (الحاکم، ۱۹۷۸، ۳/ ۱۹۵).