عایشه دختر ابوبکر ب
او آموزگار مردان، صدیقه دختر ابوبکر صدیق س، جانشین رسول خدا جاست. ابوبکر عبدالله بن ابی قحافه عثمان بن عامر، از قبیله قریش و تیرۀ از مردم مکه، ام المؤمنین، همسر بهترین فرزند آدم، و محبوبترین زنان رسول جو دختر محبوبترین مردان او [۲٧].
در طول چهارده قرن در جهان ثابت شده است که این امکان وجود دارد، زن از مردان داناتر باشد و به سیاست و امور نظامی بپردازد.
این زن، از هیچ دانشگاهی فارغ التحصیل نشده و در محضر خاورپژوهان و غربشناسان دانش نیندوخته و تنها در مدرسه نبوت شاگردی کرده و فارغ التحصیل شده است؛ مدرسۀ ایمان و شجاعت، سرپرستی او را در کودکی شیخ مسلمانان و سرور آنها پدرش ابوبکر سبه عهده گرفت و در دوران جوانیاش هم پیامبر و معلم انسانیت و برترین خلق خدا شوهرش رسول خدا جسرپرستی او را عهدهدار شد و آنچنانکه علم و فضل هردو باهم در او جمع شد که در طول تاریخ کم سابقه بود. آثار بر جای مانده از او در دانشکدههای ادبیات در کنار بالاترین متنهای ادبی تدریس میگردد و نظرات عالمانه او در دانشکدههای الهیات خوانده میشود و اعمال و رفتارش برای هر مدرس تاریخ عرب و مسلمانان، جای بحث و بررسی داد.
پیامبر جبه امر خداوند ﻷ [۲۸]پس از فوت خدیجه، با عایشه لازدواج کرد، درست در همان زمانی که با سوده دختر زمعه عقد زناشویی بسته بود، و اما عایشه لبر سر سوده لآمد، و او سه سال از پیامبر ججدا بود تا این که پیامبر جعایشه را به خانه آورد. و ماه شوال پس از جنگ بدر، عروس نوجوان را به خانۀ نبوت، خانۀ تازهاش، منتقل ساختند؛ خانهای که با سنگ و آجر و چوب درخت خرما، در اطراف مسجد پیامبر جساخته شد و آنجا را با پوست کمارزش و خشنی فرش کردند. تنها بر روی زمین حصیری فرش کردند، و بر در خانۀ پردهای از مو آویختند.
در این خانۀ ساده و بیآلایش، عایشه لزندگی جدید خود را در کنار همسرش آغاز کرد، که در تاریخ ماندگار شد. همسرداری اولین کار یک زن است و از بزرگترین آرزوهای یک زن این است، که همسر و مادری شایسته باشد. زن از ازدواجکردن بینیاز نیست، اگرچه دارای مجد و عظمتی باشد که آسمانها را در نوردد و در علم و ریاست یک سر و گردن، از دیگران بالاتر باشد. تا دیگران را از هستی ساقط کند. او با همه اینها باید ازدواج کند و نمیتواند بر این تمایل فطری خود سرپوش بگذارد و چگونه کسی با انحراف از سرنوشت غریزیاش که به آن آفریده شده، سعادتمند میگردد؟!!.
زندگی زناشوئی عایشه لبرای هر زنی در جهان و در طول تاریخ آموزنده است. او بهترین همسر و همدم شوهرش بود و به قلب پیامبر جشادی میآورد و ناملایمات خارج از خانه را که پیامبر جبه خاطر دعوت خدا با آن دست و پنجه نرم میکرد، از او برطرف میساخت.
او در کرامت نفس، از برترین زنان بود و دستی بخشنده داشت. همراه رسول خدا جبر فقر گرسنگی صبر میکرد تا جایی که روزهای طولانی میگذشت و در خانه رسول خدا ج آتشی برای نانپختن و غذا درستکردن افروخته نمیگشت، و آن دو تنها با خوردن خرما و آب، روزگار میگذراندند.
زمانی که مسلمانان به رفاه مادی رسیدند، روزی صد هزار درهم برای عایشه ل آوردند، او که روزهدار بود، همه آن مال را میان فقیران پخش کرد، در حالی که در خانهاش چیزی نداشت. کنیزش به او گفت: آیا نمیخواستی با چند درهم از آن گوشتی بخری و روزهات را بگشایی؟ [عایشه ل]گفت: اگر به من یادآور میشدی چنین میکردم [۲٩].
هرگز فقر، او را بیتاب نکرد و ثروت، او را به خود غره نساخت. عزت نفس خویش را حفظ میکرد، دنیا برای او بیاهمیت بود و روی آوردن و پشتکردن دنیا، هرگز گرفتارش نساخت. او بهترین همسری بود که به درسآموختن از رسول خدا جاهمیت میداد. و به درجهای از علم و بلاغت رسید که معلمی برای مردان شد. و در حدیث و سنت و فقه مرجعی برای همگان گردید. زهری /میگوید: اگر دانش عایشه در یک طرف و علم تمام زنان سوی دیگری جمع شوند، هرآینه دانش عایشه برتری دارد [۳۰].
و هشام بن عروه /از پدرش روایت کرده است که گفت: من مدتی مصاحب عایشه بودم و او را در دانشهای قرآنی داناترین فرد یافتم و در واجبات و مستحبات، دانش شعر، فزونی روایت از پیامبر ج، آشنایی با جنگهای عرب در صدر اسلام، علم انساب، قضاوت، علم طب و... نیز او چنین بود.
به او گفتم: ای خاله، علم طب را از کجا فرا گرفتهای؟ او گفت: مریض بودم پس پیامبرجدارویی را برایم تجویز نمود و مریضی مرا با دارویی که برایم تجویز کرد، مداوا کرد و نیز آنچه را که شنیدم مردم به عنوان دارو تجویز میکنند، همه را به خاطر سپردم [۳۱].
از اعمش /روایت شده است که از ابوضحی، از مسروق شنید که میگفت: به او گفتم: آیا عایشه به نیکویی واجبات را رعایت میکرد، گفت: به خدا قسم، دیدم که بزرگترین صحابۀ محمد جدربارۀ واجبات از عایشه سؤال میکردند [۳۲]. و [عایشه ل]زنی غیرتمند بود و از همه زنان پیامبر جنسبت به ایشان بیشتر غیرت میورزید و این از طبیعت زن است، اما این غیرت مورد قبول و پاک او هرگز به اندازهای نمیرسید که نسبت به هووهایش آزار برساند.
و از مهمترین مسائل در زندگی ام المؤمنین عایشه لتهمت زشتی است که به او زده شد (حادثه افک) [۳۳]. عایشه لاز زمین تا آسمان از آن مبرا بود، آسمانی که از آن حکم به برائت عایشه لنازل شد، آیاتی که به آنها تا روز قیامت اعتقاد داریم، و این مصیبت دربارۀ برترین زنان بود و درسی برای زنهای دیگر، مبنی بر این که هیچ زنی در دنیا از تهمت مبری نیست.
زمانی که رسول خدا جهنگام بازگشت از حجة الوداع بیمار شد، احساس کرد هنگام رحلتش رسیده است. امانتها را پرداخت و رسالتش را به انجام رساند. حضرت جمیان زنانش این پرسش را مطرح مینمود که من فردا کجا هستم؟... من پس فردا کجا هستم؟ و برای روزی که نوبت عایشه لبود انتظار میکشید. دیگر زنان پیامبر جشاد میشدند که از رسول خدا جهرجا که بیشتر دوست دارد پرستاری شود و همگی گفتند: ای رسول خدا! ما سهم شبهای خود را به عایشه بخشیدیم [۳۴].
رسول خدا جبه خانۀ محبوبش عایشه لرفت و عایشه برای پرستاری از حضرتش شبها را بیدار میماند و عشق محمد جدر دلش چنان ریشه دوانده بود که حتی جان خود را در این راه میداد. و دوست داشت جانش و جان پدر و مادرش را فدای رسول خدا جنماید، او میگفت: جان خود و پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا ج... و آنگاه که هنگام رحلت پیامبر جرسید، سر پیامبر جدر دامان عایشه ل بود.
عایشه لآن لحظۀ وحشتناک را چنین توصیف میکند: رسول خدا جدر خانۀ من رحلت کرد و این امر در روز و شبی که نوبت من بود، واقع گشت. در این حال عبدالرحمن بن ابی بکر وارد شد و مسواکی از خرما در دست داشت به او نگریست، بطوری که گمان کردم او قصد محمد جرا دارد، مسواک را از او گرفتم و پس از، این که آن را قدری جویدم تکانش داده و پاکش کردم و به محمد جدادم. پیامبر جآنچنان مسواک زد که هرگز ندیده بودم کسی چنین مسواک زده باشد، پس از آن دستش را به طرف من بالا آورد، اما فرو افتاد، سپس برای پیامبر جبه نحوی که جبرئیل ÷برای ایشان دعا نموده بود، دعا کردم، و این دعایی بود که هرگاه پیامبر جمریض میشد، میگفت، اما در این بیماریاش پیامبر جآن دعا را نخواند، سپس چشمانش را سوی آسمان کرد و گفت: به «سوی رفیق اعلی» و روحش پرواز کرد، سپاس خدایی را که در آخرین روز از دنیا، آب دهان من و آب دهان او را یکی کرد [۳۵].
رسول خدا جپس از رحلت در منزلش به خاک سپرده شد و عایشه لپس از آن زندگی را با تعلیم مردان و زنان سپری کرد و در ساختن تاریخ اسلام مشارکت نمود و در نهایت، در سال ۵٧ هجری در سن ۶۶ سالگی در شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان وفات یافت [۳۶].
پس از او نسلهایی که آمدند به دقت نکات زندگی او را بررسی کردند، او از هنگامی که شش ساله بود، چنان پرورش یافته بود که در طول ۱۴ قرن در دنیا بینظیر بود.
[۲٧] بخاری و مسلم در صحیح خود از عمرو بن عاص بروایت کردهاند که او از پیامبر جپرسید: کدامیک از مردم نزد شما محبوبتر است ای رسول خدا؟ فرمود: عایشه، گفت: از مردان کدامیک؟ گفت: پدرش، رک. بخاری /در فضایل یاران نبی ج، باب قول نبی لَو کنت متخذاً خلیلاً، (٧ / ۱٩) و مسلم /در فضائل صحابه، باب فضائل ابی بکر س، شماره / ۲۳۸۴، [۲۸] بخاری و مسلم در صحاح خود از عایشه ل، روایت کردهاند که گفت: رسول خدا جفرمود: سه شب پیاپی خواب دیدم که فرشتهای لباسی از حریر برایم آورده، میگفت: این همسر توست. پس از روی صورتت پارچه را برداشتم تو را دیدم، گفتم: این برای تو از جانب خدا میباشد. رک. بخاری (٧ / ۱٧۵) در مناقب الانصار باب ازدواج پیامبر جبا عایشه و در تعبیر باب کشف المرأة فی المنام و باب ثیاب الحریر فی المنام و رک. مسلم، در فضائل صحابه، باب فضائل عایشه، شماره / ۲۴۳۸. [۲٩] رک. حاکم در مستدرک (۴ / ۱۳)، ابونعیم در حلیة الأولیاء، (۲ / ۴٧) و ابن سعد در طبقات (۸ / ۶٧) و رجال سند آن ثقة هستند. [۳۰] بنگرید به مستدرک از حاکم در شناخت صحابه، (۴ / ۱۱) و هیثمی در مجمع الزوائد، (٩ / ۲۴۵) و رجال حدیث ثقه هستند. [۳۱] رک. حلیة الاولیاء، (۲ / ۴٩) و راویانش از ثقات هستند. [۳۲] دارمی در سنن خود آورده است (۲ / ۳۴۲) و ابن سعد در طبقات، (۸ / ۶۶) و حاکم در مستدرک (۴ / ۱۱). [۳۳] سخنانی دربارۀ مصیبت افک، مفصل در بخشی مستقل هنگام رد نظر خاورشناسان خواهد آمد. [۳۴] رک. صحیح مسلم کتاب فضائل صحابه، باب فضائل عایشه ل، به شماره / ۲۴۴۳. [۳۵] رک. احمد در مسند ۶ / ۴۸، حاکم در شناخت صحابه ۴ / ٧ و گفت که این حدیث صحیح است بر شرط شیخین و ذهبی هم با آن موافقت دارد. [۳۶] استیعاب، (۴ / ۱۸۸۵) و تاریخ طبری حوادث سال ۵۸ هجری.