پیامبر جهمسری وفادار
وفاداربودن به طور کلی، فضیلتی از فضایل برجسته در اسلام است، و در شرف و منزلت این فضیلت، همین کفایت میکند که خداوند متعال، ذات اقدس را آراسته به صفت وفا، میداند و چنین میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١١١﴾[التوبة: ۱۱۱]. «خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند پس [دشمنان را] میکشند و [خود] کشته میشوند. این وعده قطعی است بر خدای و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است و کیست که از خدا به پیمان خویش وفادارتر است؟ ای اهل ایمان به خود در این معامله بشارت دهید که [این معامله با خدا] به حقیقت رستگاری و کامیابی بزرگی است».
خداوند متعال وفا را صفتی برای مؤمنان و نیکان و ابرار قرار داده است، آنجا که میفرماید: ﴿إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩ ٱلَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا يَنقُضُونَ ٱلۡمِيثَٰقَ٢٠﴾[الرعد: ۱٩-۲۰]. «و تنها عاقلان متذکر این حقیقتند * آنان که هم به عهد خدا وفا میکنند و هم، پیمان حق را نمیشکنند».
همانگونه که خداوند سبحان بندگانش را فرمان داده است که فضیلت وفا را یک سپر و دژ محکمی برای خود و حریم اخلاقشان قرار دهند؛ لذا فرموده است: ﴿وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَيۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡكِيدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَيۡكُمۡ كَفِيلًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ٩١﴾[النحل: ٩۱]. «وچون با پروردگار پیمان بستید، به پیمان الهی وفا کنید و سوگندهای استواری را که یاد میکنید نشکنید و به راستی پروردگار را شاهد و نگهبانتان قرار دادهاید. بیگمان الله از کردارتان آگاه است».
رسول خدا جاسوه والا و بینظیر وفاداری است. نمونه آن پیمانی بود که ایشان با همسرش خدیجه لبست و وفاداری به این پیمان را در زمان زندهبودن و پس از وفات خدیجه لنیز پاس میداشت. اشتغال به امور دیگر، پیامبر جرا از یاد خدیجه غافل نمیکرد. پیامبر جاز خدیجه لبسیار سخن میگفت و او را میستود، پس از وفات خدیجه، به خویشان وی درست مانند زمان زندهبودنش، نیکی میکرد.
عایشه لروایت کرده است: پیرزنی نزد پیامبر جآمد. پیامبر جاز او پرسید: کیستی؟ گفت: من زنی از قبیلۀ مُزَنی و زمینگیر هستم.
پیامبر جفرمود: تو حَسانه هستی؛ حالت چطور است؟ چگونهای؟ بعد از ما چه کردی؟ او گفت: خوب هستم، پدر و مادرم فدای تو باد.
وقتی رفت، عایشه لگفت: ای رسول خدا، آیا از این پیرزن اینگونه استقبال میکنی؟ پیامبر جفرمود: او زمان خدیجه هم نزد ما میآمد؟! و نیک عهدی، جزئی از ایمان است [۸۰].
عایشه لهمچنین نقل کرده است:
من بر هیچیک از زنان پیامبر جچون خدیجه رشک نورزیدم، با این که او را هرگز ندیده بودم و پیامبر جاز او بسیار یاد میکرد، و گاهی گوسفندی را ذبح میکرد و آن را تقسیم مینمود و برای دوستان خدیجه میفرستاد. گاهی به او میگفتم: انگار که در دنیا زنی غیر از خدیجه نیست. سپس میفرمود: کاش او زنده بود و من تنها از او فرزند دارم.
و در روایت دیگری عایشه لمیگوید: من به هیچ زنی جز خدیجه رشک نبردم، چون پیامبر جبسیار از او یاد میکرد. روزی که از او یاد میکرد، گفتم: با پیرزن سرخگونه چه خواهی کرد، خدا بهتر از او را برایت قرار داده است. پیامبر جفرمود: «به خدا سوگند خداوند بهتر از او را برای من قرار نداده است. زمانی که مردم به من کفر میورزیدند، به من ایمان آورد، و مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تکذیب میکردند، او با اموالش از من پشتیبانی کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کرده بودند، خداوند از او فرزندانی به من عطا کرد که از دیگر زنان به من نداد» [۸۱].
این همه تجلیل و تکریمهای پیامبر جاز خدیجه، دلیلی است بر وفاداری و اخلاق والا و قدرشناسی ایشان، نسبت به بانوی فاضل و همسر دوراندیش خود خدیجه، که با وجود این که، چهل ساله بود، پیامبر جدر بیست و پنج سالگی با او ازدواج کرد و هرگز او را از یاد نمیبرد. این همه در حالی بود که به عایشه همسر دیگرش نیز عشق میورزید که از جمال و بصیرت در امور، بهره داشت ولی باز در طول عمر خویش به خدیجه لوفادار ماند و تا او زنده بود، با زنی دیگر پیمان زناشویی نبست.
دکتر نظمی لوقا مینویسد:
«پس از آن قضیه عایشه ل، این زن جوان و زیبا هرگز جرأت نکرد که یاد خدیجهلرا بر زبانش بیاورد. چه کسی چون محمد جاینچنین رفتاری دارد و اینگونه به خدیجه لوفادار میماند، و این است که او را نمونهای شایسته برای دیگر زنان و مردان قرار میدهد. و در پاسداشت مقام همسر وفادارش که اینک وفات یافته، کار را به جایی میرساند که همدم و محبوب دیگرش که اکنون با او زندگی میکند، از او دلگیر میشود؟
دربارۀ این وفاداری شگفتانگیز چه میگویی؟ و حال آن که دنیای پیرامون ما، نمونههای فراوانی را در نافرمانی، قدرنشناسی و پیمانشکنی سراغ دارد» [۸۲].
[۸۰] حاکم در مستدرک در کتاب ایمان، (۱ / ۱۶) آورده است، این حدیث صحیح است بر شرط شیخین و علتی برای آن نیست، و ذهبی هم همان را آورده است. [۸۱] این مطلب را بخاری در فضائل اصحاب پیامبر جباب ازدواج نبی جبا خدیجه و فضل خدیجه نقل کرده است، (۴ / ۲۳۰) و مسلم در فضائل صحابه باب فضائل خدیجه ام المؤمنین به شماره (۲۴۳۴ و ۲۴۳۵ و ۲۴۳۶ و ۲۴۳٧) و ترمذی در مناقب خدیجه به شماره / ۳۸۸۶. [۸۲] از کتاب «محمد جفی حیاته الخاصه» از: دکتر نظمی لوقا، ص ۵۶.