زنان پیرامون پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و نقد و بررسی ادعای خاورشناسان

فهرست کتاب

ام ورقه لبانوی شهید

ام ورقه لبانوی شهید

او دختر عبدالله بن حارث بن عویمر بن نوفل انصاری که به کنیه‌اش «ام ورقه دختر عبدالله» مشهور است و گاهی نسبت به نیای بزرگش به او گفته می‌شد: ام ورقه دختر نوفل، وی از بزرگوارترین زنان زمان خود وا ز با فضیلت‌ترین آن‌ها بوده است و به همین خاطر رسول خدا جکه برخی از مواقع او را ملاقات می‌کرد، به او لقب شهیدۀ را می‌داد.

ام ورقه لغیرت دینی داشت و برای مرگ در راه خدا به خاطر اعتلای کلمۀ الله بسیار مشتاق بود. او به دلیل آن که، از ارزش و پاداش جهاد همراه با مردان محروم نشود و به پاداش مجاهدان نایل آید، هنگامی که رسول خدا جدر جنگ بدر می‌جنگید، به ایشان گفت:

به من اجازۀ خروج، همراه خودتان را بدهید تا جراحات شما را مداوا کنم و از بیماران‌تان پرستاری نمایم، تا شاید خداوند به من اجر شهادت را هدیه کند.

سپس پیامبر جبه او فرمود:

«خداوند به تو اجر شهادت می‌دهد، در خانه‌ات بمان، که تو هم مانند شهیدان هستی» [۱۵۸].

ام ورقه لقرآن کریم را جمع‌آوری کرده و می‌خواند و به همین خاطر پیامبر جبه او دستور داد که پیشوای خانواده‌اش قرار گیرد و مؤذنی برای او قرار داد تا برای او آذان بگوید.

در مسند و سنن حدیثی از عبدالرحمن بن خلاد ساز ام و رقه لآورده شد، که رسول خدا جاو را در خانه‌اش ملاقات کرد و برای او مؤذنی قرار داد که برای او آذان بگوید. عبدالرحمن سگفت: موذن ام ورقه را که پیرمردی بود، دیدم. بدین ترتیب خانه ام‌ورقه خانه‌ای از خانه‌های خدا شد، که در آن نمازهای پنجگانه برپا می‌گشت. برای او فخری بود که البته هر زن مؤمنی مانند ام ورقه به آن مباهات می‌کند [۱۵٩].

ام ورقه لبر همین حال شعائر الهی را پاس می‌داشت و غلام و کنیزی داشت که امور آن‌ها را اداره می‌کرد و آزادی آن‌ها را برای پس از مرگش قرار داده بود. روزی آن دو، او را بیهوش کرده و کشتند. صبح که شد عمر بن خطاب سگفت: به خدا سوگند، صدای قرائت قرآن ام ورقه، خاله‌ام را دیشب شنیده‌ام. داخل خانه‌اش شد چیزی ندید؛ ولی درون اتاق، او را پیچیده در ملحفه‌ای مشاهده کرده گفت: رسول خدا جراست گفت، هنگامی که فرمود: با ما بیایید تا این شهیدۀ را ملاقات کنیم [۱۶۰].

سپس عمر سبالای منبر رفت و خبر شهادت ام ورقه لرا اعلام کرد و گفت: من مسؤول آن دو نفر [کنیز و غلام] هستم آن دو را بیاورید. سپس از آن دو، ماجرا را پرسید و آن‌ها به قتل اعتراف کردند و حکم عمر بر کشتن و به دارکشیدن آن‌ها قرار گرفت. این دو تن نخستین کسانی بودند، که در مدینه دار زده شدند.

خدا ام ورقه لرا بیامرزد و به او خیر جزیل عطا فرماید. قرآن می‌خواند و آن را جمع‌آوری می‌کرد، و پیشوایی برای زنان عصرش بود و جهاد را برای رسیدن به اجر مجاهدان در راه خدا نیکو می‌شمرد. خداوند دعای او را استجابت کرد و او را به اجر مجاهدان رساند.

[۱۵۸] بنگرید به اصابة فی تمییز الصحابة از ابن حجر، (۸ / ۲۸٩) و حلیة الاولیاء از اصفهانی، (۲ / ۱۶۳). [۱۵٩] امام ابن قیم /در کتابش اعلام الموقعین عن رب العالمین نقل کرده است که این سنت صحیح را برخی مذاهب رد کرده‌اند – در استحباب نماز زنان به جماعت نه انفرادی به خاطر شباهت به گفتة رسول خدا جکه فرمودند: «رستگار نمی‌شود قومی که زنی به آن‌ها دستور بدهد» و این دلیل است که وارد شده در ولایت و امامت و قضاوت و اما روایت و شهادت و فتوی و امانت که داخل این امر نمی‌شود و جای تعجب دارد که کسی مخالفت کند با این سنت جایز دانسته شده برای زن که امور مسلمین را قضاوت کند، چگونه رستگار شوند و آن زن حاکمی بر آن‌ها باشد و هرگز در این حالت زنان مسلمان دیگر موفق نخواهند بود که تحت رهبری زنی باشند؟!. ابن قیم /ذکر کرده است در همان منبع، احادیثی را که منکران، این سنت صحیح را رد می‌کنند، آورده است که عایشه لزنان را دربارۀ نوشتن هدایت می‌کرد و بین آن‌ها را آشتی می‌داد. ام سلمه لدرباره آشتی میان زنان اقدام می‌کرد و در این باره ابن قیم /گفته است: (و اگر دربارۀ این مسأله قول رسول جکلی باشد کفایت می‌کند که «اگر نماز را به جماعت بخوانی بیست و هفت بار بر نماز فرادی برتری دارد» بنگرید به اعلام الموقعین عن رب العالمین)، (۲ / ۳۵٧). [۱۶۰] اصابة از ابن حجر، (۸ / ۲۸٩) و حیلة الاولیاء از اصفهانی، (۲ / ۶۳) و طبقات ابن سعد، (۸ / ۲٧۸).