دعا، روح نماز
«صلاة» نیز یکی از تعبیرات قرآنی است که در لغت به معنای دعا و به فریاد خواندن و به فریاد خواستن است. هنگامیکه در شریعت برای موضوعی ویژه به کار رفته، معنای اصلیاش را محفوظ نموده؛ ولی کیفیت مخصوص ربانی به آن داده شده است. نخست این نکته را توضیح میدهیم که به فریاد خواندن و به فریاد طلبیدن، برای درست شدن یکی از این دو امر رخ میدهد: ۱- جلب سود؛ ۲- دفع زیان؛ چون هر موجودی – از جمله انسان – در مسیر حرکت به سوی رشدِ کامل، امکاناتی – ایجابی و نیک – نیاز دارد که باید تأمین گردد؛ و موانعی وجود دارد که باید از سرِ راهاش برداشته شود؛ برای مثال دانة گندم برای رسیدن به اوج رشد، به زمین و آب و هوا و نور و گرما و چیزهایی از این دست – که ایجابی و مثبت هستند – نیاز دارد. آفتهایی نیز وجود دارد که باید از سرِ راهاش برداشته شوند، تا به اوج رشد خود برسد. زمانی این گندم میتواند مسیرِ خود را تا آخر ادامه دهد که کسی این امکانات را برایش تهیه کند؛ و آن موانع را از سرِ راهش بردارد. انسان هم به همینگونه در مسیر حرکتش به امکاناتی نیاز دارد که باید برایش آماده شود، و موانعی بر سرِ راهش وجود دارد که باید برداشته شود، تا بتواند راه رشد را ادامه دهد. دعا و به فریاد خواندن برای یکی از این دو امر رخ میدهد: جلب سود و دورکردن زیان.
گفته شد، «صلاة» به معنای دعاست. در تعبیر «صلاة» این معنا همچنان به حال خود باقی است؛ اما کیفیتی ربانی به آن داده شده. بیان کیفیت آن چنین است: انسان میتواند به شیوههای گوناگون دعا کند؛ ولی چرا دعا کند؟ و چه چیز را بخواهد؟ پیشتر گفته شد انسان برای بندگیکردن آفریده شده؛ و بندگیکردن هم به منزلة حرکت در راهی است؛ و حرکت در راه بندگیکردن نیز امکاناتی نیاز دارد که باید فراهم گردد؛ و موانعی وجود دارد که باید برداشته شود. برای اینکه انسان بنده باشد؛ و بندگی رخ دهد، باید همواره در دعا و در ارتباط با خداوند باشد، تا از او بخواهد که امکاناتِ لازم را آماده کند؛ و موانعی را که پیش رو است از سر راه بردارد. این دعا و به فریاد طلبیدن میتواند به صورتهای گوناگون انجام گیرد. همانگونه که انسانها در حالاتِ مختلف دعا میکنند؛ اما خداوند علیم و حکیم دانسته که کاملترین صورتِ به فریاد طلبیدن، همان صورت «صلاة» است که برایمان مقرر کرده. پس «صلاة» کاملترین شیوة دعاست؛ و دعا – همانگونه که گفته شد – برای جلب سود و دور کردن زیان است، «صلاة»، اوج و روش به فریاد طلبیدنِ کسی است که میتواند برای جلب و تهیة امکانات و رفعِ موانع در مسیرِ بندگیکردن، به فریاد برسد.
پس به یاری همان اصل وضعِ لغوی و با ملاحظة کیفیتِ جدید ربانی – که به این واژه داده شده – حقیقت «صلاة» را در مییابیم. و در این زمینه نیازی به تکلف انداختن خود نیست. گفتیم: دعا به شیوههای گوناگون انجام میشود؛ اما شیوة کامل دعا، در قالب و صورت «صلاة» است. پس هنگامیکه انسان میخواهد دعا کند – در حقیقت – باید از راه این فریضه و رفتار ویژه با خدا ارتباط برقرار کند؛ اما متأسفانه همانگونه که همة هدایتهای دین خدا یا بیشترشان نزد اغلب مسلمانان، غریب و ناشناخته شدهاند، نماز هم دچار همین وضعیت گشته؛ یعنی مردم نماز میگزارند، اما وقتی بخواهند دعا کنند، در حالت ویژة و به شیوة دیگری دعا میکنند. عجیبتر آنکه نماز برپا میدارند؛ اما دعا را برای پس از نماز میگذارند؛ انگار نماز دعا نیست. در حالیکه – با توجه به معنای لغوی صلاه – خداوند مقرر کرده است که اگر میخواهی دعا کنی، نماز قالب کامل دعاست. اما این کسان، این قالب را کنار میگذارند، و قالب دیگری بر میگزینند؛ البته این بدان معنا نیست که اصلاً به صورت و به کیفیت دیگری نمیتوان دعا کرد؛ ولی تا جاییکه میشود، باید به این قالبِ کاملِ دعا (نماز) پناه برد. اگر در شرایطی امکانپذیر نشد، به گونههای محدود دیگری هم میشود دعا کرد؛ اما اصیلترین و بهترین قالب دعا، نماز است. در این باره روایتی نیز نقل شده است؛ (هر چند درستی یا نادرستی سند این روایت را بررسی نکردهام، مفهوم آن در بسیاری از آیات قرآن یافت میشود. پس اگر سند روایت معتبر نباشد، معنایش درست است، و تنها به روایت اتکا نکردهایم). در این روایت آمده است: هنگامیکه پیامبر خدا جبا مشکل یا وضعیت سختی روبرو میشد؛ [و میخواست دعا کند]. به سوی نماز میشتافت.
یعنی اصل دعا در قالب نماز است؛ اما گاهی میتوان به صورتهای دیگری هم دعا کرد. هر چند خود پیامبر خدا جپس از نماز گزاردن دعا نمیکرد، بلکه دعایش در خود نماز بود. زیرا در اصل نماز دعاست؛ و اگر چیزهایی در نماز وجود دارد – که به ظاهر دعا نیست – همه زمینهساز و مکمل و مقدمات دعا هستند.
متأسفانه نماز روح و معنای اصلی خود را (نزد بسیاری) از دست داده است؛ و اگر کسانی هم خواهان رسیدن به آن روح و تحقق بخشیدن به آن هستند، در اشکال و صورتهای دیگری در پی (تحققبخشیدن به معنای اصلی) آن میروند. اما به یاری خداوند، میخواهیم به حقیقت نماز و حکمت آن برگردیم؛ و آن را درست کنیم.