سجده بالاترین مقام بندگی
هنگام سجده گفته میشود:
«سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ».
«خداوندِ برتر و بالاترم را تسبیح میکنم».
یعنی از بسندهکردن به این اندازه – که در حالت اعتدال است – فرار میکنم؛ و او را از این نسبت (نقص) دور میسازم؛ و به سجده میافتم. در سجده به جای عظیم، «أعلی» گفته میشود، تا شکوه خداوند بیشتر آشکار شود. ذکرهای دیگری نیز وجود دارد. اگر زمان باشد میتوان آنها را نیز خواند؛ در ضمن سجده زمان مناسبی برای دعاکردن است. چون حالت سجود حالتِ قرب به خداوند است که فرموده:
﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩ ١٩﴾[العلق: ١٩].
«سجده ببر و نزدیک شو».
پس انسان میتواند در حالتِ سجود هر دعایی، مانند: دعاهای قرآنی و دعاهای مأثور را بخواند. دیگر نماز گزار آنچه از بندگی میتوانست با سجدهکردن انجام داده است؛ اما باز درمییابد که کبریای خدا بالاتر از این است: «الله اکبر» این اندازه از بندگی هم بس نبود. حال چه بکند؟ چیز بالاتری که نیست. پس سر از سجده برمیدارد. دعای آمرزش و رحمت میخواند. آنگاه چون چیزی بالاتر از قیام و رکوع و سجود نیست؛ و مهمترینشان را – که این آخری [سجده]ست – تکرار میکند؛ چون در فروتنی و بندگی رفتاری بالاتر از آن نداریم. پس سجده تکرار میشود؛ و باز تکرار الله اکبر. کبریای خدا بیشتر و بالاتر از این است. باز حق بندگی به جا آورده نشده است. چه باید کرد؟ برخیز! مکثی کن: «آیا حالا که نمیتوانم جلوتر بروم، دست بکشم؟ نه، آن اندازه که میشود تکرار میکنم، تا برایم این رفتار خوی شود؛ و ماندگار. رکعتِ دیگری را هم همینگونه میگزارم». پس از رکعتِ دوم تکرار بیش از اندازه نیز مقدور نیست. پس بنشین؛ و سپاسگزاری کن! آخرین سخنانت را بگو! و سپس به میان مردم بازگرد. هنگامیکه انسان به این مرحله رسید، به اوج بندگی دست یافته است.
نامگذاری هر بخش نماز نیز حکمت خاص خود را دارد.
قیام: در حضور خداوند و در میدان بندگی با عزم و اراده برخاستن.
رکوع: سرِ بندگی فرودآوردن.
سجود: خود را خوارشمردن و پایینگرفتن در برابر معبود.
پس همة زندگی باید قیام و رکوع و سجود باشد. و این رفتاریکه در نماز انجام میشود، تعبیر کاملی از قیام و رکوع و سجود عملی انسان در زندگیست.