معانی دین
دین در اصل مصدریست که تا اندازة، معنای گستردة دارد. در کتابهای لغت بیست و چهار معنا برای آن آوردهاند؛ اما در واقع این واژه یک معنای چهار سویه دارد؛ و معناهای دیگر فروع آن هستند. دین یعنی خاضعبودن و خواری به خودگرفتن به شیوة ویژه در برابر کسیکه تسلط دارد. نظر به این که اینگونه موضعگرفتن یا خلاف آن، عواقبی دارد، معنای دین چهار قید دارد: ۱- باید مسلط و فرمانروایی وجود داشته باشد. ۲- خضوع و فروتنی به خودگیرندة وجود داشته باشد. ۳- فرمانروا، روشی برای خضوع و فروتنی فرمانبردار داشته باشد. ۴- سرانجامی مد نظر باشد؛ یعنی که اگر انسان در برابر فرمانروا خاضع و فروتن بود، سرانجام خوبی در انتظارش باشد؛ و اگر نه سرانجام بدی داشته باشد.
امام مودودی /در کتاب المصطلحات الأربعة گفته است: «دین چهار معنا دارد: ۱- فرمانروایی. ۲- فرمانبرداری. ۳- روشِ فرمانبرداری. ۴- جزا و پاداش. البته نبایست این معناها را اینگونه جدا کرد. در حقیقت دین معنای چهار سویة دارد؛ نه چهار معنای جداگانه. دین یعنی: فرمانبرداری و خضوع در برابر فرمانروایی مسلط به شیوة خاص؛ آن هم بدان سبب که عواقبی در بر دارد. مودودی معناهای واژة «رب» را هم توضیح داده است؛ اما در ترتیب، معانی را آنگونه که ما توضیح دادیم، بیان نکرده است؛ زیرا ما از روی سورة فاتحه، معناهای ویژة را برای واژة «رب» بیان کردیم. در نتیجه یومِ الدین تنها به معنای «روز جزا» نیست؛ حتی تعبیر روز جزا برای آن نادرست است، بلکه «یوم الدین» به معنای روز دریافت اجر و پاداش از سوی کسانیاست که به شیوة ویژة در برابر فرمانروای خود خضوع و انقیاد داشتهاند؛ و دریافت جزای بد برای آنانیکه خضوع و انقیاد نداشتهاند.