بررسی کلی نماز و تفسیر سوره فاتحه

فهرست کتاب

راه هدایت کدام است؟

راه هدایت کدام است؟

در چند آیة نخست سورة حمد، راه بندگی روشن شد. اکنون بنده در پیشگاه پروردگار و در حال گفت و گو با اوست؛ و از او می‌خواهد که خود و دیگر عالَمین (انسان‌ها) را – که تا این مرحله از بندگی رسیده‌اند – هدایت کند، تا از این پس نیز سالک این راه شوند: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦ [۳۰]در این باره توضیحات کافی داده شد. تنها این پرسش می‌ماند: مگر کسی‌که می‌گوید: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦خود مهتدی نیست؟ پس «إهدنا» چه معنایی دارد؟

طرح این پرسش بر اثر بی‌توجهی‌ست. چون هدایت امری نیست که یک لحظه انجام گیرد؛ و بعد تمام شود. انسان لحظه به لحظه نیازمندِ هدایت است؛ یعنی کسی‌که به راه بندگی وارد شده، هرگام کوچک بندگی را که بر می‌دارد، باید مهتدی باشد؛ یعنی انسانی می‌تواند مؤمن باشد؛ اما به کج‌راهه بیفتد. چون هر لحظه و هر روز، مسایل جدیدی برای مؤمن پیش می‌آید؛ و این که در هر موضوع، موضعِ درست چیست؟ این کار آسانی نیست.

پس هدایت‌خواستن از خداوند برای این است، کسی‌که تا اینجا رسیده، از این پس هم در هر گامی به خداوند نیازمند است که او را دستگیری کند. همان‌گونه که فرموده:

﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ[العنكبوت: ٦٩].

«آنان که در [راه] ما کوشیدند، راه‌هایمان را به آنان نشان می‌دهیم».

کسی‌که برای خداوند مجاهدت کرده – به یقین – در راه راست گام بر می‌دارد، پس چرا فرموده است: ﴿لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَا.

مقصود از این بخش آیه چنین است: خداوند از این پس در شاخه‌های گوناگون صراط مستقیم و در زمینه‌های روابط انسان با خدا و مردم و نعمت‌های خدا و نظام سیاسی و مانند آن، او را هدایت می‌کند [۳۱].

در ادامه، نمازگزار از خداوند می‌خواهد به راهی هدایت شود که به نعمت می‌رسد؛ و می‌گوید: ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ«راه کسانی‌که به آنان انعام کردة».نعمت‌داده‌شدگان چهار گروه‌اند: «انبیاء و صدیقان و شهداء و صالحان».

﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ[النساء : ٦٩].

«کسانی‌که خداوند به آنان انعام داده است (از) پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان».

مؤمن هنگامی‌که راهش را با آنان یکی می‌کند، به آنان می‌پیوندد. نمی‌تواند پیامبر شود – چون نبوت کسبی نیست –، اما آن سه رتبة دیگر به دست‌آوردنی‌اند؛ و به همت انسان بستگی دارد که صدیق شود؛ یعنی سراسر زندگیش بر صدق و راستی در بندگی خدا باشد. شهید شود؛ یعنی زندگیش گواهِ حقانیت دین خدا باشد؛ و گواه باشد بر این که الوهیت تنها از آن خداست؛ نه کسی دیگر؛ و صالح و نیکوکار باشد؛ پس این چهار گروه منعم علیه ﴿أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡهستند.

به راه کسانی‌که بر آنان انعام کردة ما را هدایت کن: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧که این‌ها نه مغضوب علیهم هستند؛ نه ضالین؛ یعنی نه این یکی؛ نه آن یکی. در اصطلاح (علم نحو) به «لا»ی موجود در ﴿وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧، زائد می‌گویند، منظور از زائد این نیست که معنا نداشته باشد، بلکه در معنا نقش اساسی دارد؛ یعنی اگر «لا» نباشد؛ و گفته شود: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧؛ یعنی کسانی‌که به آنان انعام کردة مجموع این دو گروه نیستند؛ اما این که یکی از آنان نباشد، نفی نمی‌شود؛ ولی زمان که «لا» افزوده شود، بیان می‌کند که نه اینان هستند؛ و نه آنان.

***

[۳۰] « ما را به راه راست هدایت کن». [۳۱] ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ: زمانی‌که از خداوند می‌خواهد، به راه ﴿ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡهدایت‌شان کند، نا آشکارا خواسته است که او را به سرانجام و نهایتِ نعمت برساند؛ و ﴿ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡچهار گروه اند.