سخن گفتن وی جاز لشکرکشی دریایی به سوی قبرص
پیامبر ج به نزد عمهشان، حرام بنت ملحانل میرفت و گاه نزد ایشان غذا میخورد... همسر وی عبادۀ بن صامتس از ملاقات پیامبر ج بسیار خوشحال می شود...
روزی پیامبر خدا ج مهمان آنان بود و نزد آنان غذا خورد. سپس در خانهی ام ملحان اندکی خوابید... سپس در حالی که میخندید از خواب بیدار شد.
ام ملحان سبب خندهی رسول الله ج را پرسید.
رسول الله ج فرمود: «گروهی از امت مرا [در خواب] به من نشان دادند که همانند پادشاهانی بر تخت خود برای جهاد در راه خدا سوار بر کشتیها بودند»...
پادشاهانی بر تخت خود!؟ ام ملحان مشتاق شد که او نیز از آنان باشد، پس گفت: ای پیامبر خدا! از الله بخواه مرا نیز از آنان بگرداند. پیامبر ج نیز دعا کرد که وی از زمرهی آنان باشد. سپس خوابید. کمی بعد دوباره در حالی که میخندید از خواب بیدار شد.
ام ملحان گفت: چه باعث شد بخندید ای پیامبر خدا؟
رسول الله ج فرمود: «گروهی از امت من را به من نشان دادند که در حال جهاد در راه خدا بودند...».
ام ملحان گفت: ای پیامبر خدا! دعا کن که من از هم از آنان باشم!.
فرمود: «تو از پیشاهنگان [آنان] خواهی بود».
سالها گذشت و پیامبر ج درگذشت و چهار خلیفهی راشدِ پس از او نیز یکی پس از دیگری به قدرت رسیدند و درگذشتند... سپس در دوران معاویۀس ام ملحانل [در راه جهاد] سوار بر کشتی شد و همین که از کشتی پیاده شد از مرکب خود افتاد و درگذشت [١٥].
***
نمونههایی که بیان شد نخستین نوع از معجزههای او ج بودند که بیشک از سوی خداوند متعال به ایشان میرسید، زیرا همانطور که میدانیم، غیب را تنها الله میداند، چنانکه خود میفرماید: ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦ إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ يَسۡلُكُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ﴾[الجن: ٢٦-٢٧]. «دانای غیب است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند (۲۶) جز پیامبری که از او خشنود باشد که برای او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانی قرار خواهد داد».
برای همین خداوند متعال به پیامبرش امر نمود که به مردم بگوید دانای غیب نیست: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ١٨٨﴾[الأعراف: ١٨٨]. «بگو جز آنچه الله بخواهد من برای خودم صاحب سود و زیانی نیستم و اگر غیب میدانستم قطعا خیر بیشتری میاندوختم و زیانی به من نمیرسید. من جز بیم دهنده و بشارت دهندهای برای گروهی که ایمان میآورند، نیستم».
و این آگاهی پیامبر از قسمتهایی از غیب یکی از نشانههای پیامبری اوست. بنابر این برای هیچ کس جایز نیست ادعای کشف غیب کند، و بلکه جایز نیست چنین کسانی را تصدیق کنیم یا از آنان چیزی بپرسیم.
***
[١٥] به روایت بخاری و مسلم.