برخیز: جستجویی در معجزات و نشانه های رسول الله صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

با ابوجهل

با ابوجهل

خداوند متعال خود محافظت از پیامبرش ج را بر عهده گرفته و فرموده است: ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ٩٤ إِنَّا كَفَيۡنَٰكَ ٱلۡمُسۡتَهۡزِءِينَ٩٥ ٱلَّذِينَ يَجۡعَلُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۚ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٩٦[الحجر: ٩٤-٩٦]. «پس آنچه را بدان ماموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما [شر] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد همانان که با الله معبودی دیگر قرار می‌دهند پس به زودی [حقیقت را] خواهند دانست».

از جمله مثال‌های این محافظت، اتفاقی است که برای فرعون این امت، ابوجهل رخ داد.

ابوجهل بسیار متکبر و گردنکش بود... روزی به نزد یارانش که کنار کعبه نشسته بودند رفت و گفت: آیا محمد میان شما سر خود را به خاک می‌مالد؟ (یعنی نماز می‌گزارد؟)

گفتند: آری.

گفت: قسم به لات و عزی، اگر ببینم چنین می‌کند گردنش را له خواهم کرد.

تف بر او! چه زشت بود و چه اخلاق زشتی داشت!

کمی نگذشته بود که پیامبر ج با آرامش و وقار به نزد کعبه آمد و در نزدیکی آن تکبیر گفت و به نماز ایستاد و شروع به مناجات پروردگار کرد.

این صحنه امتحانی فوری برای شجاعت ابوجهل نزد یارانش بود. آیا کاری را که ادعا کرده بود انجام خواهد داد؟

ابوجهل با تکبر به سوی پیامبر ج رفت... به گمان خودش می‌توانست پای بر گردن مبارک پیامبر ج بگذارد!

اما هنوز به پیامبر ج نرسیده بود که فریاد کشید و عقب گرد کرد... انگار داشت با دستانش چیزی را از چهره‌ی خود دور می‌کرد...

در حالی که رنگ از رخسارش پریده بود به نزد یارانش بازگشت...

نگاهی به او انداختند و گفتند: تو را چه شده؟

گفت: میان من و او خندقی از آتش و صحنه‌ای وحشتناک و بال‌هایی بود...

همین که پیامبر خدا ج نمازش را تمام کرد گفت: «اگر به من نزدیک شده بود فرشتگان او را تکه تکه می‌ربودند».

خداوند متعال در این باره چنین نازل کرد: ﴿أَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي يَنۡهَىٰ٩ عَبۡدًا إِذَا صَلَّىٰٓ١٠ أَرَءَيۡتَ إِن كَانَ عَلَى ٱلۡهُدَىٰٓ١١ أَوۡ أَمَرَ بِٱلتَّقۡوَىٰٓ١٢ أَرَءَيۡتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰٓ١٣ أَلَمۡ يَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَىٰ١٤ كَلَّا لَئِن لَّمۡ يَنتَهِ لَنَسۡفَعَۢا بِٱلنَّاصِيَةِ١٥ نَاصِيَةٖ كَٰذِبَةٍ خَاطِئَةٖ١٦ فَلۡيَدۡعُ نَادِيَهُۥ١٧ سَنَدۡعُ ٱلزَّبَانِيَةَ١٨ كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩١٩[العلق: ٩-١٩]. «آیا دیدى آن کس را که باز می‌داشت (۹) بنده‌ای را آنگاه که نماز می‌گزارد (۱۰) چه پندارى اگر او بر هدایت بود (۱۱) یا به پرهیزگارى امر می‌کرد [براى او بهتر نبود؟] (۱۲) [و باز] آیا چه پندارى [که] اگر او به تکذیب پردازد و روى برگرداند [چه کیفرى در پیش دارد؟] (۱۳) مگر ندانسته که الله می‌بیند؟ (۱۴) زنهار اگر باز نایستد موى پیشانى [او] را سخت بگیریم (۱۵) [همان] موى پیشانى دروغ ‌زن گناه پیشه را (۱۶) [بگو] تا گروه خود را بخواند (۱۷) به زودی نگهبانان آتش را فرا می‌خوانیم (۱۸) هرگز! فرمانش مبر و سجده کن و خود را [به الله] نزدیک گردان».