سعد و سعید یاوران راستین پیامبر

فهرست کتاب

حضرت‌ سعد ساز ديدگاه‌ رسول‌ الله ص:

حضرت‌ سعد ساز ديدگاه‌ رسول‌ الله ص:

۱) عَن علي سقال:

«مَا سَمعْتُ النّبيَّسجَمَعَ اَبَوَيْه لأَحَدٍ إلاَّ لسَعْد بن مالك (اَبيوَقاص)، فَإنِّي سَمعْتُهُ يَقُولُ يَوم اُحُد: يا سعد! ارم فداكَ اَبي وَ اُمِّي‌» [۳۹].

از حضرت‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ سروایت‌ شده‌ که‌ فرمودند:

«از پیامبر صنشنیدم‌ که‌ پدر و مادرش‌ را با هم‌ فدای‌ کسی‌ بکند مگر برای‌ سعد پسر ابی‌وقاص‌. به‌ راستی‌ در روز اُحد شنیدم‌ که‌ پیامبر صمی‌فرمود: «ای‌ سعد! تیر بینداز! پدر و مادرم‌ فدایت‌ باد!».

۲) عَنْ عَائشَةَ ب:

«سَهرَ رَسُولُ اللهصمَقْدَمَةَ الْـمَديْنَةَ لَيْلَةً فَقَال: «لَيْتَ رَجُلاً صَالِـحاً منْ اَصْحَابي يَحْرُسُني اللَّيلَة». إذْ سَمعْنَا صَوتَ سِلاَحٍ فَقَال: «مَنْ هَذا؟» قال: «أنَا سَعْدٌ». قال: «مَا جَاء بك‌َ؟» قَال‌َ: وَقَع‌َ في‌ْ نَفْسي‌ خَوْفٌ عَلَی رَسُولِ اللهِ فَجئْتُ أَحْرسُه». فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اللهصثُمِّ نَامَ» [۴۰].

از حضرت‌ عایشه‌ صدیقه‌ بروایت‌ است‌ که‌ فرمود: «هنگامی‌ که‌ در اوایل‌ شهر بودیم‌، شبی‌ رسول‌الله صاز خواب‌ بیدار شد و فرمود: «ای‌ کاش‌ الان‌ یکی‌ از اصحاب‌ باوفایم‌ اینجا می‌بود و شب‌ را از من‌ نگهبانی‌ می‌کرد». عایشه‌ صدیقه‌ می‌فرماید: در همان‌ لحظه‌ صدای‌ درآوردن‌ شمشیر از غلاف‌ به‌ گوشمان‌ رسید. رسول‌الله صفرمودند: «کیستی‌؟» جواب‌ داد: «من‌ سعد بن‌ ابی‌وقاص‌ هستم»‌.

پیامبر صفرمود: «چه‌ چیزی‌ باعث‌ شده‌ که‌ در این‌ وقت‌ شب‌ اینجا بیائی‌؟» سعد جواب‌ داد: «دلم‌ برای‌ رسول‌ خدا صشور می‌زد، به‌ همین‌ علت‌ آمدم‌ تا از ایشان‌ محافظت‌ کنم‌.» عائشه‌ صدیقه‌ می‌فرمایند: در آن‌ لحظه‌ رسول‌الله صبرای‌ سعد دعاء کرد، و راحت‌ خوابید».

۳) عن قميس بن ابيحازمسعن سعدس:

أنَّ النَّبيَّصقالَ: «اَللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لسَعْدٍ إذَا دَعَاك‌» [۴۱].

از قمیس‌ بن‌ ابی‌حازم‌ او نیز از سعد سروایت‌ کرده‌ که‌ رسول‌ خدا صفرمود: «پروردگارا! دعای‌ سعد را اجابت‌ فرما هرگاه‌ از تو چیزی‌ درخواست‌ کرد».

۴) عَن سعد بن ابيوقاصسقال:

أَنَّ رَسُولَ اللهصقالَ يومئذٍ، يعني يومَ اُحُدٍ: «اللَّهُمَّ اشْدُدْ رَمْيَتَهُ وَأَجِبْ دَعْوَتَهُ» [۴۲].

از سعد سروایت‌ شده‌ که‌ پیامبر صدر روز احد فرمود: «پروردگارا! تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و دعایش‌ را اجابت‌ فرما!».

۵) عَن جَابرٍسقال:

«اَقْبَلَ سَعْدٌ فَقَالَ النَّبِيُّص: هَذَا خَالي فَلْيُرِني امْرءٌ خَالَهُ» [۴۳].

از حضرت‌ جابر سروایت‌ است‌ که‌ فرمود: «در محضر رسول‌ خدا صبودیم‌ که‌ سعد بن‌ ابی‌وقاص‌ آمد. پیامبر صفرمودند: این‌ دایی‌ من‌ است‌، پس‌ هر کس‌ دایی‌ خودش‌ را به‌ من‌ معرفی‌ کند (که‌ آیا از او بهتر است‌!)».

توضیح‌: چون‌ حضرت‌ سعد ساز طائفه‌ی‌ بنی‌ زهره بودند و آمنه مادر پیامبر صنیز از همان‌ طائفه‌ بودند، لذا رسول‌الله صسعد را به‌ عنوان‌ دایی‌ خودش‌ نام‌ می‌برد. و به‌ وجود سعد مباهات‌ و افتخار می‌کند و برتری‌ و فضیلت‌ سعد را بیان‌ می‌فرماید.

۶) عَن‌ سَعْدٍ سقال‌:

«كَانَ رَجُلٌ مِنَ الْـمُشْرِكِينَ قَدْ أَحْرَقَ الْـمُسْلِمِينَ فَقَالَ لَهُ النَّبِىُّص: ارْمِ فِدَاكَ أَبِى وَأُمِّى. قَالَ: فَنَزَعْتُ لَهُ بِسَهْمٍ لَيْسَ فِيهِ نَصْلٌ، فَأَصَبْتُ جَنْبَهُ فَسَقَطَ فَانْكَشَفَتْ عَوْرَتُهُ، فَضَحِكَ رَسُولُ اللهِصحَتَّى نَظَرْتُ إِلَى نَوَاجِذِهِ» [۴۴].

حضرت‌ سعد سمی‌فرماید: «در جنگ‌ احد مردی‌ از مشرکین‌ مشغول‌ آتش‌ زدن‌ مسلمان‌ها بود، حضرت‌ رسول‌ صخطاب‌ به‌ من‌ فرمودند: ای‌ سعد! او را را با تیر بزن‌! پدر و مادرم‌ فدایت‌ باد!. تیری‌ از تیردان‌ به‌ دستم‌ افتاد که‌ فاقد پیکان‌ بود، آن‌ مرد را نشانه‌ گرفتم‌، تیرم‌ به‌ شدّت‌ به‌ وسط‌ پیشانیش‌ اصابت‌ کرد به‌ نحوی‌ که‌ نقش‌ بر زمین‌ شد و عورتش‌ ظاهر گشت‌. رسول‌الله صاز دیدن‌ این‌ صحنه‌ خوشحال‌ شده‌ و خنده‌ای‌ زد، طوری‌ که‌ دندان‌های‌ مبارکش‌ را دیدم»‌.

۷) عَن عبدالله بن عمرو س:

«ذات يوم والنبيصجالس مع أصحابه، رنا بصره الى الأفق في أصغاء من يتلقى همساً وسراً.. ثم نظر في وجوه أصحابه وقال لهم: يَطْلُعُ عَلَيْكُمُ الآنَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْـجَنَّةِ» [۴۵].

از حضرت‌ عبدالله بن‌ عمرو بروایت‌ شده‌ که‌: «روی‌ پیامبر صدر جمع‌ یارانش‌ بود. نگاهش‌ را به‌ سویی‌ متمرکز کرده‌ و به‌ صدای‌ خفیفی‌ چیزی‌ را زمزمه‌ می‌کرد، سپس‌ به‌ یارانش‌ نگاهی‌ کرده‌ و فرمود: «تا چند لحظه‌ی‌ دیگر مردی‌ از اهل‌ بهشت‌ از این‌ درب‌ وارد می‌شود».

عبدالله گوید: همه‌ی‌ ما دوست‌ داشتیم‌ که‌ آن‌ مرد از بستگان‌ ما باشد، همگی‌ چشمانشان‌ را به‌ درب‌ دوخته‌ بودند که‌ چه‌ کسی‌ بر آنان‌ نمایان‌ خواهد شد، ناگهان‌ سعد بن‌ ابی‌وقاص‌ وارد شد.

عبدالله بن‌ عمرو ـ ك ـ نزد او رفته‌ و ماجرا را برای‌ سعد تعریف‌ کرده‌ سپس‌ از او خواست‌ که‌ راز رسیدن‌ به‌ چنین‌ مقام‌ و مژده‌ای‌ را برای‌ او بگوید، آیا عمل‌ خاص‌ و ویژه‌ای‌ انجام‌ می‌دهد؟ سعد گفت‌: همان‌ اعمالی‌ را انجام‌ می‌دهم‌ که‌ همگی‌ انجام‌ می‌دهیم‌، تنها چیزی‌ که‌ من‌ سراغ‌ دارم‌ اینکه‌ هیچ‌گاه‌ کینه‌ و بغض‌ کسی‌ را در قلبم‌ جای‌ نمی‌دهم‌ و نسبت‌ به‌ همه‌ حسن‌ظن‌ دارم [۴۶].

۸) عَن سَعدٍ سقال‌:

«لَقَدْ رَأَيْتُنِي وَأَنَا ثُلُثُ الْإِسْلَامِ، مَا أَسْلَمَ أَحَدٌ إِلاَّ فِي الْيَوْمِ الَّذِي أَسْلَمْتُ فِيهِ وَلَقَدْ مَكَثْتُ سَبْعَةَ أَيَّامٍ وَإِنِّي لَثُلُثُ الْإِسْلَامِ» [۴۷].

از سعد روایت‌ شده‌ که:‌ «من‌ سومین‌ مسلمان‌ بودم‌، روزی‌ که‌ من‌ مسلمان‌ شدم‌ کسی‌ دیگر به‌ اسلام‌ ملحق‌ نشد و تا هفت‌ روز من‌ یک‌ سوم‌ اسلام‌ بودم»‌.

۹) عَن سعدٍسقال‌:

«إِنِّى لأَوَّلُ الْعَرَبِ رَمَى بِسَهْمٍ فِى سَبِيلِ اللهِ» [۴۸].

حضرت‌ سعد سگوید: «من‌ اولین‌ فرد از میان‌ اعراب‌ بودم‌ که‌ در راه‌ خداوند تیراندازی‌ کرده‌ است‌».

[۳۹] بخاری‌: ح‌ ۴۰۵۹. مسلم‌: ح‌ ۲۴۱۱. ترمذی‌: ح‌ ۳۷۵۵. ابن‌ ماجه‌: ح‌ ۱۲۹. مسند احمد: ج‌۱، ص‌ ۱۲۴. [۴۰] بخاری‌: ح‌ ۲۸۸۵. مسلم‌: ح‌ ۲۴۱۰، ۴۹. ترمذی‌: ح‌ ۳۷۵۶. مسند احمد: ج‌۱، ص‌۳۹۱. [۴۱] ترمذی‌: ح‌ ۳۷۵۱. [۴۲] شرح‌ السنة للبغوي‌: ح‌ ۳۹۲۲. [۴۳] ترمذی‌: ح‌ ۳۷۵۲. [۴۴] مسلم‌: ح‌ ۲۴۱۲. الرياض‌ النضرة‌: ج‌۴،ص‌ ۲۷۹. أصحاب‌ الرسول‌: ص‌ .۲۵۲. [۴۵] سیر أعلام‌ النبلاء: ج‌۱،ص‌ ۱۰۸. رجال‌ حول‌ الرسول‌: ص‌ ۷۶. [۴۶] رجال‌ حول‌ الرسول‌: ص‌ ۷۶. [۴۷] بخاری‌: ح‌ ۳۷۲۷، ابن‌ماجه‌: ح‌ ۱۳۲. [۴۸] بخاری‌: ح‌ ۳۷۲۸، مسلم‌: ۲۹۶۶، ترمذی‌: ح‌ ۲۳۶۵، ابن‌ماجه‌: ح‌ ۱۳۱، مسند احمد: ج‌۱، ص‌ ۱۷۴.