فتح مدائن و کاخ سفید ایران:
سپاه اسلام پس از اینکه از آب خارج شدند به دنبال لشکر فارس حرکت کردند تا به شهر مدائن رسیدند. گروه «اهوال» و گروه «خرساء» به شهر هجوم برده و وارد شدند، اما بر خلاف انتظارشان کسی از سپاه فارس را در آنجا نیافتند تا با آنها جنگ کنند. دو گروه به بررسی شهر پرداختند و بدون هیچ هراسی در شهر گشت میزدند تا اینکه فهمیدند در «کاخ سفید» مرکز حکومت کسری (یزدگرد) عدهای از سربازان فارس جمع شدهاند و مترصد رسیدن مسلمین هستند. آنان به کاخ حمله نکردند و منتظر رسیدن سپاه اسلام شدند. بعد از مدتی سپاه اسلام وارد شهر مدائن، پایتخت امپراطوری قدرتمند ایران شد. سعد، سلمان فارسی را فرستاد تا از جنگجویان کاخ سفید بخواهد که تسلیم شوند. آنها روز اول و دوم از تسلیم شدن امتناع ورزیدند، اما در روز سوم سخنان سلمان س را پذیرفتند و از کاخ خارج شدند.
حضرت سعد در حالی که این آیه مبارکه را تلاوت میکرد، وارد کاخ شد:
﴿كَمۡ تَرَكُواْ مِن جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ ٢٥ وَزُرُوعٖ وَمَقَامٖ كَرِيمٖ ٢٦ وَنَعۡمَةٖ كَانُواْ فِيهَا فَٰكِهِينَ ٢٧ كَذَٰلِكَۖ وَأَوۡرَثۡنَٰهَا قَوۡمًا ءَاخَرِينَ ٢٨﴾[الدخان: ۲۵-۲۸].
«چه باغها و چشمهسارهای زیادی از خود به جای گذاشتند! و کشتزارها و اقامتگاههای جالب و گرانبهایی را و خوشی و رفاهی که در آن شادان و با ناز و نعمت زندگی میکردند. این چنین بود (ماجرای آنان) و ما همهی این نعمتها را به قوم دیگری دادیم (بدون دردسر و خونجگر)».
سپس در ایوان کاخ شروع به نماز خواندن کرده و هشت رکعت نماز را به جا آورد. سپس افرادی را به دنبال یزدگرد فرستاد تا او را دستگیر کنند. گروههای اعزامی از طرف سعد به دستهای از سربازان فارس برخوردند که حامل اموال زیادی بودند. مجاهدین به آنها حمله کردند و آنها را فراری دادند و اموال بسیاری از آنها گرفتند که از جمله تاج کسری و لباسها و زیورآلات او بود.
بعد از مدتی سعد سبه جمع و ثبت غنائم پرداخت، تا بعد از جمع کردن، آنها را بین مجاهدان تقسیم کند. اموال و داراییها بسیار زیاد بودند، به حدی که قابل شمارش و وصف نبود.