عبوری بینظیر ازدریا در تاریخ جنگها:
سعد با شنیدن این جواب قاطعانه بسیار خوشحال شد و شروع به تشویق کردن سربازان برای عبور از آب کرد و فرمود:
«چه کسی فداکاری میکند و داوطلبانه به عنوان پیشقراول از آب عبور میکند تا از طرف دیگر رودخانه ما را یاری نماید و دشمن را از آنجا براند تا با خیال آسوده خود را به آن طرف آب برسانیم؟».
اولین نفر «عاصم بن عمرو» جواب مثبت داده و اعلام آمادگی کرد، سپس حدود ششصد نفر دیگر از افراد بسیار دلیر لشکر برای عبور از آب داوطلب شدند. حضرت سعد س، عاصم را فرمانده گروه ششصد نفری قرار داد. گروه در لبه رودخانه مستقر شد. عاصم فرماندهی گروه، سپاه را به عبور از رودخانه تشویق کرد و این آیه را تلاوت نمود:
﴿وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ كِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗا﴾[آلعمران: ۱۴۵].
«و هیچ کسی را نسزد که بمیرد مگر به فرمان خدا، و خداوند وقت آن را دقیقاً در مدّت مشخص و محدودی ثبت و ضبط کرده است».
و بعد از آن با خواندن «بسْمالله توكَّلْتُ عَلَیَ الله» اسبش را وارد آب کرد و بدون مشکل از آب گذشت و آن طرف رودخانه ایستاد. پس از او «قعقاع بن عمرو» که یکی از فرماندهان دلیر بود، وارد آب شده و ستونی ۶۰۰ نفری پشت سر او به حرکت افتادند، همگی با توکل بر الله و ایمان به او، سالم از آب گذشتند.
جمعی از سربازان ایرانی در ساحل آب خود را آماده کرده بودند تا از خروج مسلمانان از آب ممانعت کنند. عاصم که سواران لشکر فارس را دید به سربازانش دستور داد وقتی به اسبهای دشمن نزدیک شدید نیزههایتان را در چشم اسبهایشان فرو کنید. افراد اطاعت کرده وقتی به نزدیک افراد دشمن رسیدند نیزهها را در چشم اسبهایشان فرو کرده و آنها را کور کردند. به این ترتیب افراد دشمن مجبور به عقبنشینی شده و فرار کردند. عاصم و افرادش به سرعت از آب خارج شدند و به تعقیب دشمن پرداختند، طوری که دشمن را از کنارهی رود کاملاً دور کردند.
حضرت سعد که اوضاع را بر وفق مراد دید و از افراد دشمن مطمئن شد، خطاب به سپاه عظیم اسلام فرمود: همه این ورد را بخوانید و وارد آب شوید:
«نَسْتَعينُ بالله، نتَوَكَّلُ عَلَی الله، حَسْبُنَا الله وَنعْمَ الْوَكيل، وَلاَ حَولَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بالله الْعَليِّ الْعَظيم» [۳۱].
«از الله مدد میگیریم، و بر او توکل میکنیم، و الله برایمان کافی است و بهترین پشتیبان است، هیچ حرکت و قدرتی بدون اجازهی او وجود ندارد...».
فرمانده لشکر، حضرت سعد سدر جلو سپاه حرکت کرد و به دنبال او سپاه عظیم اسلام وارد آب شدند و حتی یک نفر هم از فرمان سعد سرپیچی نکرد. آب دجله مملو از سواران مجاهد بود، طوری که آب رودخانه قابل دیدن نبود.
در داخل آب سعد به سلمان فارسی گفت: قسم به خدا پروردگار ولیّ و دوستش را یاری میکند و دینش را غالب خواهد ساخت و دشمنش را شکست خواهد داد.
سلمان در جواب فرمود: به حقیقت اسلام، این دین نوظهور بحر را برای معتقدانش مسخّر کرده، همچنان که زمین سخت برای آنها مسخّر است. قسم به ذاتی که جان سلمان در دست اوست حتماً تمامی سپاه، بدون هیچ نقصانی از آب خارج خواهند شد، همچنان که سالم وارد آب شدند.
بعد از تمام شدن سخنان سلمان، فرمانده سعد سپاه را به جلو پیش برد تا اینکه طبق گفتهی سلمان کل سپاه از آب خارج شد. فقط شخصی به اسم «غرقده» از اسبش افتاد که قعقاع فوراً دستش را گرفته او را بر اسبش سوار کرد. به این ترتیب تمامی سپاه از آب بسیار عمیق دجله عبور کردند، تا به عنوان امری خارق العاده و معجزهای که خدا آن را برای اصحاب رسولش خلق کرد، در تاریخ ثبت شود.
[۳۱] طبری: ج۴، ص ۴۸.