آیات قرآن در شأن حضرت سعد س
۱) ﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَيۡنِ أَنِ ٱشۡكُرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيۡكَ إِلَيَّ ٱلۡمَصِيرُ ١٤ وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَاۖ وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗاۖ وَٱتَّبِعۡ سَبِيلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَيَّۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٥﴾[لقمان» ۱۴-۱۵].
«ما به انسان دربارهی پدر و مادرش سفارش کردهایم (که در حق ایشان نیک باشد و نیکی کند، به ویژه مادر؛ چرا که) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستی تازهای دچار آمده است. پایان دوره شیرخوارگی او دو سال است (و در این دو سال، کودک شیر، یعنی شیرهی جان مادرش را مینوشد. مادر در این مدّت ۳۳ ماههی حمل و شیرخوارگی، مهمترین خدمات و بزرگترین فداکاری را مبذول میدارد. لذا به انسان توصیهی ما این است) که هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش و (بدان که سرانجام) بازگشت به سوی من است (و نیکان را جزا و بدان را سزا میدهم). هرگاه آن دو، تلاش و کوشش کنند که چیزی را شریک من قرار دهی که کمترین آگاهی از بودن آن و (کوچکترین دلیل بر اثبات آن) سراغ نداری، از ایشان فرمانبرداری مکن (چراکه در مسئله عقائد و کفر و ایمان همگامی و همراهی جایز نیست، و رابطهی با خدا مقدّم بر رابطهی انسان با پدر و مادر است، و اعتقاد مکتبی برتر از عواطف خویشاوندی است، ولی در عین حال) با ایشان در دنیا به طرز شایسته و به گونهی بایستهای رفتار کن، و راه کسانی را در پیش گیر که به جانب من (با یکتاپرستی و طاعت و عبادت) رو کردهاند. بعد هم همه به سوی من برمیگردید و من شما را از آنچه (در دنیا) میکردهاید آگاه میسازم (و بر طبق اعمالتان پاداش و کیفرتان میدهم)».
امام طبری در تفسیرش: ۲۰ / ۸۵. امام قرطبی: ۱۳ / ۳۲۸. ابنکثیر: ۳ / ۴۰۵. الخازن: ۱۵۶/۵. الدر المنثور: ۱۴۱/۵ و امام ابوالحسن علی بن احمد الواحدی در کتاب «اسباب نزول قرآن» صفحهی ۳۵۶ و دیگر تفاسیر معتبر شأن نزول این آیه را در مورد حضرت سعد سذکر کردهاند [۳۸]که تحت عنوان «اسلام آوردن سعدس» داستان آن را نقل کردیم).
۲) ﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حُسۡنٗاۖ وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآۚ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٨﴾[العنکبوت: ۸].
«ما به انسان توصیه میکنیم که به پدر و مادرش کاملاً نیکی کند و (اما ای انسان!) اگر آن دو تلاش کردند که برای من انباز قرار دهی ـ که کمترین اطلاعی از آن نداری (و اصلاً شرک با علم و عقل سازگار نیست) ـ از ایشان اطاعت مکن، بازگشت همهی شما به سوی من است و از کارهایی که کردهاید آگاهتان میکنم (و جزا و سزای اعمالتان را بیکم و کاست خواهم داد)».
۳) ﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ إِحۡسَٰنًاۖ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ كُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ كُرۡهٗاۖ وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًاۚ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓۖ إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٥﴾[الأحقاف: ۱۵].
«ما به انسان دستور میدهیم که به پد و مادر خود نیکی کند؛ چراکه مادرش او را با رنج و مشقت حمل میکند و با رنج و مشقت وضع میکند. و دوران حمل و از شیر باز گرفتن او سی ماه طول میکشد (آنگاه دوران سخت مراقبت و پاسخگویی به نازها و نیازهای کودکانه و جوانانه و مخارج ازدواج و تهیهی کار و مسکن و غیره فرا میرسد) تا زمانی که به کمال قدرت و رشد عقلانی میرسد و به چهل سالگی پا میگذارد (بدین هنگام انسان لایق و با ایمان رو به آستانهی آفریدگار جهان میکند) و میگوید: پروردگارا به من توفیق عطا فرما تا شکر نعمتی را به جای آورم که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای و کارهای نیکویی را انجام دهم که میپسندی و مایهی خوشنودی تو است. و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نیکویی را در میان دودمانم تداوم بخش. من توبه میکنم و به سوی تو برمیگردم، و من از زمرهی مسلمانان و تسلیمشدگان فرمان یزدانم».
۴) یکی دیگر از آیات نازل شده در شأن حضرت سعد سآیهی ۵۲ سورهی انعام است. سعد میفرماید که این آیه مبارکه در شأن ۶ نفر نازل شده که من و عبدالله بن مسعود از جمله آنها هستیم.
شأن نزول این آیهی مبارکه آن است که کفار نزد حضرت رسول الله صآمده و پیشنهاد کردند که شما دوستی با این گروه فقرای بیحسب و نسب را ترک کن تا ما به تو بپیوندیم. این آیه نازل شد و از ترک کردن فقرا به خاطر کفار نهی شد:
﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥٢﴾[الأنعام: ۵۲].
«کسانی را (از پیش خود) مران که سحرگاهان و شامگاهان خدای را به فریاد میخوانند (همه وقت به عبادت و پرستش خدا مشغولند و) منظورشان (تنها رضایت) اوست. و نه حساب ایشان بر تو است و نه حساب تو بر آنان است (و هر کس در گرو عمل خویش است، چه شاه چه درویش است). اگر (به حرف مشرکان دربارهی اینگونه مؤمنان گوش دهی و از خود) آنان را برانی، از زمرهی ستمگران خواهی بود».
[۳۸] رجال أنزل الله فيهم قرآناً: ج۱، ص ۱۵۹.