سعد و سعید یاوران راستین پیامبر

فهرست کتاب

واقعه جلولاء:

واقعه جلولاء:

کسری‌ (یزدگرد) توانست‌ از دست‌ سعد خود را نجات‌ دهد و ازمدائن‌ خارج‌ شود. او به‌ همراه‌ خانواده‌ و درباریانش‌ به‌ طرف‌ «حلوان‌»حرکت‌ کرد و در مسیر راه‌ به‌ جمع‌آوری‌ سپاه‌ پرداخت‌. سپاه‌ عظیمی‌را تشکیل‌ داد و مهران‌ را به‌ عنوان‌ فرمانده‌ سپاه‌ تعیین‌ کرد. سپاه‌کسری‌ به‌ فرماندهی‌ مهران‌ در جلولاء ماند و کسری‌ به‌ طرف‌ حلوان‌حرکت‌ کرد. به‌ این‌ ترتیب‌ سپاه‌ فارس‌ بین‌ کسری‌ و سپاه‌ اسلام‌ قرارگرفت‌. مهران‌ و لشکریانش‌ خندقی‌ به‌ دور جلولاء کندند و برای‌مقابله‌ با مسلمانان‌ به‌ تهیه‌ تجهیزات‌ جنگی‌ مشغول‌ شدند.

سعد سکه‌ از این‌ موضوع‌ مطلع‌ شد نامه‌ای‌ به‌ دارالخلافت‌ نوشت‌ وموضوع‌ را به‌ اطلاع‌ امیرالمؤمنین‌ رساند. حضرت‌ امیرالمؤمنین‌ درجواب‌ نوشت‌ که‌ سعد در مدائن‌ بماند و «هاشم‌ بن‌ عتبه‌» برادرزاده‌اش‌را به‌ فرماندهی‌ سپاه‌ برگزیند و تحت‌ فرماندهی‌ او آنها را اعزام‌ کند.سعد از فرمان‌ امیرالمؤمنین‌ اطاعت‌ کرده‌، هاشم‌ را به‌ عنوان‌ فرمانده‌سپاه‌ تعیین‌ کرد. همچنین‌ طبق‌ فرمان‌ حضرت‌ عمر، قعقاع‌ بن‌ عمرو رابه‌ عنوان‌ فرمانده‌ مقدمه‌ لشکر (قسمت‌ جلوی‌ لشکر) و سعد بن‌ مالک‌را به‌ عنوان‌ فرمانده‌ میمنة لشکر (قسمت‌ راست‌) و عمر بن‌ مالک‌ رافرمانده‌ مسیرة (قسمت‌ چپ‌ لشکر) قرار داد. تعداد نفرات‌ سپاه‌ اسلام‌برای‌ این‌ نبرد دوازده‌ هزار نفر بود که‌ با فرمان‌ هاشم‌ به‌ طرف‌ جلولاءحرکت‌ کردند.

سپاه‌ اسلام‌ به‌ جلولاء، محل‌ اجتماع‌ مجوس‌ رسیده‌ و خندق‌ رامحاصره‌ کردند. بارها و بارها میان‌ دو سپاه‌ جنگ‌ در گرفت‌. هر دوسپاه‌ از طرف‌ رهبرانشان‌ تقویت‌ می‌شدند. سپاه‌ مهران‌ به‌ وسیله‌ی‌نیروهای‌ کمکی‌ که‌ کسری‌ از حلوان‌ می‌فرستاد تقویت‌ می‌شد و سپاه‌هاشم‌ به‌ وسیله‌ی‌ نیروهای‌ کمکی‌ اعزامی‌ از طرف‌ سعدس. جنگ‌ از هرزمان‌ دیگر گرم‌تر شد. هاشم‌ مرتباً سپاه‌ را به‌ مقاومت‌ تشویق‌ می‌کرد وبه‌ توکل‌ علی‌الله و تهاجم‌ به‌ سوی‌ دشمن‌ فرا می‌خواند. از طرف‌ دیگرسپاه‌ فارس‌ با هم‌ پیمان‌ بستند و به‌ معبودشان‌ «آتش‌» قسم‌ خوردند که‌تا عرب‌ها را نابود نکرده‌اند، فرار نکنند. چندین‌ روز گذشت‌ تا اینکه‌امدادهای‌ پروردگار نزدیک‌ شد. آخرین‌ روز جنگ‌ هر دو سپاه‌ ازساعت‌های‌ اولیه‌ صبح‌ به‌ پیکار پرداختند. جنگ‌ بسیار شدید شد، به‌طوری‌ که‌ تیرهای‌ دو سپاه‌ تمام‌ شد و به‌ نیزه‌ها روی‌ آوردند. نیزه‌ها ازطرف‌ سپاه‌ فارس‌ به‌ طرف‌ مسلمین‌ و از طرف‌ مسلمین‌ به‌ طرف‌ سپاه‌فارس‌ پرتاب‌ می‌شد. بعد از نیزه‌ دو طرف‌ به‌ شمشیرها و طبرزین‌هاروی‌ آوردند. وقت‌ نماز ظهر فرار رسید. مجاهدین‌ اسلام‌ نمازشان‌ رااشارتاً خواندند و به‌ جنگ‌ ادامه‌ دادند. نیروهای‌ دشمن‌ مرتباً ازسنگرهایشان‌ عقب‌ می‌رفتند تا افراد تازه‌نفس‌ جای‌ آنها را بگیرد و ازنفوذ قهرمانان‌ اسلام‌ جلوگیری‌ کنند. جنگ‌ ادامه‌ پیدا کرد تا اینکه‌ایرانیان‌ لرزه‌ بر اندام‌ شده‌ پا به‌ فرار گذاشتند. اما قبل‌ از آنکه‌ فرار کنندمسلمانان‌ برای‌ آنها کمین‌ کرده‌ بودند و از هر طرف‌ که‌ خارج‌ می‌شدندشمشیرها را بر گردنشان‌ فرود می‌آوردند، طوری‌ که‌ زمین‌ پوشیده‌ ازمقتولین‌ مجوسی‌ شد. لذا آن‌ شب‌ جنگ‌ به‌ جلولاء (یعنی‌ پوشش‌)مشهور گشت‌.