سعیدسمستجاب الدعوة:
حضرت سعید سنیز یکی از افرادی بود که اگر دست به دعا بر میداشت و چیزی را از خداوند درخواست میکرد، پروردگار توانا دعایش را رد نمیفرمود و درخواستش را میپذیرفت.
به عنوان نمونه، به روایت هشام بن عروه مراجعه میکنیم. هشام از پدرش روایت میکند که:
«أَروی» دختر اویس، ادعا میکرد که سعید بخشی از زمین او را غصب کرده و آن را به ملک خود افزوده است. او این موضوع را در محضر مسلمانان تکرار میکرد و از آن سخن میگفت. سپس شکایت آن را پیش مروان بن حکم، والی مدینه برد. مروان چند نفر را نزد سعید فرستاد که با او صحبت کنند. این شایعه بر شاگرد مخلص رسول خدا صسخت آمد و گفت:
«گمان میکنید به او ظلم میکنم! چگونه به او ظلم میکنم؟! من که شنیدم از پیامبر صمیفرمود: «هر کس یک وجب زمین را غصب کند، به امر خداوند در روز قیامت تا هفت طبق آتش به گردنش طوق میشود».
مروان در این لحظه گفت: «بعد از گفتن این حدیث دیگر بینهای از تو نمیخواهیم».
حضرت سعید سگفت: «پروردگارا! این زن گمان میکند من به او ظلم کردهام، اگر دروغ میگوید، او را نابینا کن، و در چاهی بینداز که بر سر آن با من نزاع دارد. و حق مرا طوری مشخص و روشن فرما که مسلمانان بدانند من به او هیچ ظلمی نکردهام» [۸۰].
طولی نکشید که در درّهی عقیق سیلی جاری شد که هرگز چنان سیلی جاری نشده بود، و بر اثر سیل حد زمین مورد نزاع کشف و معلوم شد و برای مسلمانان مشخص شد که سعید راست گفته است.
یک ماه بعد از آن، زن، بیناییاش را از دست داد، و در حالی که در زمینش میگشت، به قعر چاه افتاد.
عبدالله بن عمر بگفته است: «وقتی ما بچه بودیم میشنیدیم، که میگفتند: «خدا مانند أروی کورت کند» [۸۱].
چگونه دعایش قبول نمیافتد در حالی که رسول خدا صفرمود: «از دعای مظلوم بترسید، که بین مظلوم و خداوند حجابی وجود ندارد».
آن هم وقتی مظلوم، سعید بن زید، یکی از ده یار بهشتی پیامبر ص، یکی از مجاهدان راه اسلام، و یکی از پیشگامان نخستین اسلام باشد.
[۸۰] اصحاب الرسول: ص ۲۶۸ به نقل از مسلم: ح ۱۲۳۱. [۸۱] مختصری از زندگانی یاران پیامبر ص: ص ۱۸۷.