مبارزه عاطفه و ایمان:
این صحنه یکی از صحنههای زیبای تاریخ اسلام است که در آن مبارزهی عاطفه و محبّت انسانی و ایمان و محبّت پروردگار به جنگ برخاستند، اما کدام یک چیره میشوند؟ انسان باایمان کدام راه را ترجیح میدهد؟!.
اینجا صداقت در ادعای محبّت خدا و رسول و دین پروردگار مشخص میشود و عهد و پیمانی که با پروردگار بسته است.
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ﴾[فصلت: ۳۰]. [فصلت / ۳۰]
«کسانی که میگویند: پروردگار ما تنها خدا است، و سپس (بر این گفتهی خود که اقرار به وحدانیت است میایستند، و آن را با انجام قوانین شریعت عملاً نشان میدهند، و بر این راستای خداپرستی تا زندهاند) پا بر جا و ماندگار میمانند فرشتگان پیش ایشان میآیند و (بدانان مژده میدهند) که نترسید و غمگین نباشید...».
به خوبی در این صحنه تأمل کنید که چگونه ایمان واقعی و محبّت الله و رسول قلب «سعد س» را درنوردیده و غبار شرک و محبّت غیر را از آن برچیده است.
هنگامی که مادرم اعتصاب غذا کرده بود به من گفت:
«این نخوردن و نیاشامیدن را ادامه میدهم تا بمیرم، آن وقت مردم به تو خواهند گفت: ای قاتل مادر!».
گفتم:
ای مادر! این کار را نکن ؛ چراکه من در مقابل هیچ چیزی دینم را ترک نخواهم کرد.
وقتی دیدم مادرم اعتصابش را نمیشکند به او گفتم:
«يا أمه! تعلمين والله لو كان لك مائة نفس، فخرجت نفساً نفساً ما تركت ديني، إن شئت فكلي أو لا تأكلي» [۸]. «ای مادر! این را خوب بدان! قسم به پروردگار اگر صد جان داشته باشی و یکی پس از دیگری آن را از دست بدهی، از دینم دست نخواهم کشید، حال دیگر هرطور که دوست داری میخوری یا نمیخوری..».
وقتی این ارادهی قاطع مرا دید، اعتصابش را شکست و شروع به خوردن کرد.
[۸] مسلم: ۱۷۴۸ (الفضائل). احمد: ج۱، ص ۱۸۱. ترمذی: ۳۱۸۸.