دفاع از اصحاب رسولص:
از عامر بن سعد سروایت کردهاند که گفت:
«سعد سمردی را دید که به حضرت علی سو حضرتطلحه و زبیر (رضیالله عنهما) دشنام میداد. سعد او را از این کارشنهی کرد، اما آن مرد نپذیرفت. سعد گفت:
«حال که این طور است، دعایت میکنم».
آن مرد گفت:
«طوری مرا تهدید میکنی انگار که پیامبری؟!»
سعد از آنجا برگشت و وضویی گرفته و دو رکعت نماز خواند، سپسدستها را به دعا برداشت و گفت:
«اللهم إن كنت تعلم أن هذا الرجل قد سبّ أقواماً سبقت لهم منك الحسنی وأنه قد أسخطك سبّه إياهم فاجعله آية وعبر» «پروردگارا، خودت میدانی که این مرد گروهی را دشناممیدهد که پیشتر نزد تو نیکو و مورد رضایت بودهاند و دشنامش بهآنها تو را به خشم آورده است، پس او را درس عبرتی برای دیگرانقرار ده!».
طولی نکشید که شتری عصبانی از یکی از خانهها بیرون جهید،طوری که هیچ چیزی نمیتوانست جلوی آن را بگیرد، تا اینکه بهمحل ازدحام مردم رسید، انگار دنبال چیزی میگشت، ناگهان مردمورد نظر (که سعد دعایش کرده بود) را یافت، او را کشید و زیرلگدش انداخت، تا اینکه جان سپرد [۱۶].
به راستی خداوند دعای انسان صادق و صالحی را که نسبت بهاصحاب و یاران رسولالله صغیرت و تعصب به خرج دهد، بدونتأخیر قبول میفرماید؛ همان افرادی که از پیشگامان نخستین اسلامبودند، آنانی که جانشان را فدای پیامبر صکردند و در رکاب او درتمامی غزوات و جنگها حضور یافتند، آنانی که پیامبرصازاذیت و آزارشان و از شتم و دشنامشان امت را برحذر داشته است:
«لا تسبّوا أصحابي! فوالذي نفسي بيده لو أنفق أحدكم مثل اُحد ذهباً ما بلغ مُدّ أحدهم ولا نصيفه» [۱۷]. «یارانم را دشنام ندهید! قسم به پروردگاریکه جانم در قبضهی قدرت اوست، اگر هر کدام از شما به اندازهی کوه احد طلادر راه خدا انفاق نماید»، از نظر ارزش و ثواب به اندازهی یک مُد آنها و یانصف آن در نزد پروردگار، نمیرسد.
[۱۶] عمالقة الإسلام: ج۳، ص ۱۳. [۱۷] متفق علیه، رواه الشیخان.