سعد و سعید یاوران راستین پیامبر

فهرست کتاب

شیپور جنگ به صدا در آمد:

شیپور جنگ به صدا در آمد:

ایرانیان‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ اجازه‌ ندادند ندای‌ اسلام‌ در سرزمین‌شان‌ پخش‌ شود؛ چراکه‌ آنان‌ با ظلم‌ و ستم‌ بر مردم‌ فقیر به‌ عیاشی‌ و خوش‌گذرانی‌ و شهوت‌رانی‌ مشغول‌ شده‌ بودند و دینی‌ که‌ فقیر و گدا را با ثروتمند و پولدار با یک‌ دید می‌نگریست‌، دینی‌ که‌ در پی‌ برابری‌ و مساوات‌ بود، دینی‌ که‌ آزادی‌ و حقوق‌ شهروندی‌ را برای‌ همه‌ می‌خواست‌ و... برای‌ درباریان‌ و پادشاهان‌ ایران‌ بسیار خطرآفرین‌ بود، به‌ همین‌ علّت‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ حاضر به‌ پذیرفتن‌ آن‌ نشدند.

آنان‌ تعداد زیاد و تجهیزات‌ نظامی‌ پیشرفته‌ی‌ خویش‌ را نگریستند و در مقابل‌، سپاه‌ سی‌ هزار نفری‌ مسلمانان‌ را با شمشیرهای‌ قدیمی‌ و چندین‌ اسب‌ انگشت‌شمار، طبق‌ محاسبات‌ خویش‌ می‌توانستند در یک‌ روز تمام‌ سپاه‌ اسلام‌ را قلع‌ و قمع‌ کنند؛ چراکه‌ فرمانده‌ صاحب‌ نامی‌ همچون‌ «رستم‌» آنان‌ را فرماندهی‌ می‌کرد...

اما این‌گونه‌ نیست‌! قدرت‌ الله بر تمامی‌ قدرت‌ها غالب‌ می‌آید، هر ضعیفی‌ خود را به‌ «القوی‌» نسبت‌ دهد و بر او توکل‌ نماید، حتماً قوی‌ می‌شود. اوست‌ که‌ عزّت‌ می‌دهد و اوست‌ که‌ خوار و ذلیل‌ می‌کند، اوست‌ که‌ ملک‌ و پادشاهی‌ می‌دهد و اوست‌ که‌ از عده‌ای‌ سلطنت‌ را می‌ستاند... ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ[البقرة: ۲۰]. «خداوند بر هیچ چیز قادر و تواناست».

هنگام‌ ظهر بود، مجاهدان‌ نماز ظهر را با جماعت‌ ادا کردند. بعد از نماز، حضرت‌ سعد رو به‌ مجاهدان‌ کرده‌ و شروع‌ به‌ سخنرانی‌ نمود و آنان‌ را نسبت‌ به‌ اهمیت‌ جهاد در راه‌ خدا و شهادت‌ در این‌ راه‌ آگاه‌ ساخت‌ و فرمود:

﴿وَلَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّٰلِحُونَ ١٠٥[الأنبیاء: ۱۰۵].

«ما علاوه‌ بر قرآن‌، در تمام‌ کتب‌ (انبیای‌ پیشین‌) نوشته‌ایم‌ که‌ بی‌گمان‌ (سراسر روی‌) زمین‌ را بندگان‌ شایسته‌ی‌ ما به‌ ارث‌ خواهند برد (و آن‌ را به‌ دست‌ خواهند گرفت‌)».

پس‌ اگر شما اهل‌ تقوی‌ و جزو صالحان‌ باشید، باید بر این‌ آیه‌ اعتماد کنید که‌ پیروزی‌ از آن‌ ماست‌.

آگاه‌ باشید که‌ حسد در هیچ‌ کاری‌ جایز نیست‌ مگر برای‌ جهاد در راه‌ خدا! پس‌ ای‌ مردم‌! در جنگیدن‌ و جهاد کردن‌ نسبت‌ به‌ یکدیگر حسد بورزید!.

ای‌ مجاهدان‌! به‌ ذکر پروردگار مشغول‌ شوید و در حد توان‌ «الله اکبر» و «لاحول‌ ولا قوة إلا بالله» را تکرار کنید.

بعد از اتمام‌ سخنرانی‌، خود سعد بن‌ ابی‌وقاص‌ سه‌ مرتبه‌ «الله اکبر» گفت‌ و در مرتبه‌ی‌ چهارم‌ سپاه‌ توحید به‌ سوی‌ لشکر شرک‌ حمله‌ور شد.

روز اوّل‌، جنگ‌ تا هنگام‌ غروب‌ طول‌ کشید. هر دو سپاه‌ تلفات‌ زیادی‌ را متحمل‌ شدند، اما سپاه‌ کسری‌ چون‌ سواره‌نظام‌ قدرتمندی‌ داشت‌، توانست‌ مسلمانان‌ را غافلگیز کند. آنها فیل‌های‌ بزرگی‌ را به‌ سوی‌ سپاه‌ اسلام‌ سوق‌ دادند و چون‌ عرب‌ها با فیل‌ آشنایی‌ چندانی‌ نداشتند، نتوانستند در مقابل‌ فیل‌ها ایستادگی‌ کنند. از طرف‌ دیگر سواری‌های‌ سپاه‌ اسلام‌ رم‌ کرده‌، مهارشان‌ از دست‌ سوارکاران‌ در رفت‌، لذا روز اوّل‌، شکست‌ نسبی‌ نصیب‌ مسلمانان‌ شد.

این‌ امر برای‌ حضرت‌ سعد سبسیار گران‌ و سنگین‌ بود که‌ مسلمانان‌ در همان‌ روز اول‌ جنگ‌ غافلگیر شوند! اصلاً قابل‌ قبول‌ نبود. لذا وقتی‌ هوا کاملاً تاریک‌ شد صاحب‌نظران‌ سپاه‌ را جمع‌ کرده‌ تا با آنها در مورد چگونگی‌ مهار فیل‌های‌ وحشی‌ قوی‌هیکل‌ مشورت‌ کند. یکی‌ از یارانش‌ به‌ اسم‌ «قعقاع‌ بن‌ عمرو» اشاره‌ به‌ نکته‌ای‌ کرد که‌ برای‌ سعد جالب‌ بود. لذا سعد از او خواست‌ تا بیشتر توضیح‌ دهد. قعقاع‌ چگونگی‌ اجرای‌ طرحش‌ را به‌ طور کامل‌ شرح‌ داد. طرح‌ قعقاع‌ مورد تأیید هیأت‌ مشاورین‌ و فرمانده‌ لشکر قرار گرفت‌. و اجرای‌ کامل‌ این‌ طرح‌ به‌ قعقاع‌ محول‌ شد.

روز دوم‌، قبل‌ از آغاز جنگ‌، قعقاع‌ شترهایی‌ را آورده‌ و لباس‌های‌ بسیار عجیب‌ و غریب‌ به‌ تن‌ آنها پوشانده‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ ترسناک‌ترین‌ مخلوقات‌ خدا به‌ نظر می‌آمدند. قعقاع‌ به‌ همراه‌ گروهی‌ شترها را به‌ سوی‌ سپاه‌ ایران‌ می‌راند تا جایی‌ که‌ شترها را تا قلب‌ سپاه‌ دشمن‌ پیش‌ برد. وقتی‌ فیل‌ها و اسب‌های‌ دشمن‌ این‌ حیوانات‌ ترسناک‌ را دیدند، نعره‌های‌ عجیبی‌ سر دادند و رم‌ کردند طوری‌ که‌ مهارشان‌ از دست‌ فیل‌بانان‌ و اسب‌سواران‌ خارج‌ شد. سوارکاران‌ دشمن‌ از بالای‌ اسب‌هایشان‌ افتادند، عده‌ی‌ زیادی‌ از آنها نیز زیر سُم‌ فیل‌ها و اسب‌های‌ سرکش‌ له‌ شده‌ و از بین‌ رفتند. از طرف‌ دیگر سپاهیان‌ اسلام‌ که‌ تزلزل‌ سواره‌نظام‌ ایرانیان‌ را دیدند، تقویت‌ شدند و با قدرت‌ هر چه‌ تمام‌تر به‌ پیش‌ تاختند. روز دوم‌، جنگ‌ با پیروزی‌ مسلمین‌ و سپاه‌ اسلام‌ به‌ پایان‌ رسید.

صبح‌ روز سوم‌ باد شدیدی‌ وزیدن‌ گرفت‌ و چادرهای‌ لشکر ایران‌ را از جا کند. وحشت‌ سر تا پای‌ رستم‌ و لشکریانش‌ را فرا گرفت‌ و نتوانستند بیشتر مقاومت‌ کنند، لذا نظم‌ و یکپارچگی‌شان‌ کاملاً به‌ هم‌ خورد. و جمع‌ زیادی‌ از آنان‌ پا به‌ فرار گذاشتند. تقریباً وقت‌ غروب‌ بود که‌ «هلال‌ بن‌ علقمه‌» که‌ یکی‌ از فرماندهان‌ شجاع‌ و قوی‌ سپاه‌ بود، رعدآسا خود را به‌ چادر فرماندهی‌ سپاه‌ دشمن‌ رساند، و به‌ آسانی‌ رستم‌ سرگردان‌ را به‌ هلاکت‌ رساند. سپس‌ با صدای‌ بلند بانگ‌ برآورد: «الله اکبر» رستم‌، فرمانده‌ سپاه‌ فارس‌ را به‌ هلاکت‌ رساندم‌. وقتی‌ خبر کشته‌ شدن‌ رستم‌ پخش‌ شد، سربازان‌ ایرانی‌ کاملاً روحیه‌ی‌ خویش‌ را از دست‌ داده‌ و با تمام‌ توان‌ پا به‌ فرار گذاشتند. و بدین‌ شکل‌ نصرت‌ الهی‌ و امدادهای‌ غیبی‌ پروردگار شامل‌ حال‌ مجاهدان‌ گردید و دشمنان‌ آزادی‌ و خیرخواهی‌ را به‌ خاک‌ هلاکت‌ نشاند.

آری‌! بار دیگر پروردگار توانا همانند روز احزاب‌ و خندق‌، نصرت‌ خویش‌ را شامل‌ حال‌ مسلمانان‌ مخلص‌ نمود و با لشکرهای‌ غیبی‌ خویش‌ مجاهدان‌ را یاری‌ رساند، و باز هم‌ صحنه‌ای‌ از صحنه‌های‌ دوران‌ پیامبر صتکرار شد که‌ عده‌ی‌ کمی‌ در مقابل‌ چند برابرشان‌ به‌ پیروزی‌ رسیدند:

﴿كَم مِّن فِئَةٖ قَلِيلَةٍ غَلَبَتۡ فِئَةٗ كَثِيرَةَۢ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ[البقرة: ۲۴۹].

«چه‌ بسیارند گروه‌های‌ اندکی‌ که‌ به‌ فرمان‌ خدا (توفیق‌ نصیبشان‌ شده‌ است‌ و) بر گروه‌های‌ فراوانی‌ چیره‌ شده‌اند. و خداوند با شکیبایان‌ (و در صف‌ استقامت‌کنندگان‌) است‌».

این‌ فضل‌ و لطف‌ پروردگار بود که‌ در وعده‌ی‌ خویش‌ تخلف‌ نمی‌کند که‌ فرموده‌:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَيَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ ٥١[غافر: ۵۱].

«ما قطعاً پیغمبران‌ خود را و مؤمنان‌ را در زندگی‌ دنیا و در آن‌ روزی‌ که‌ گواهان‌ بپا می‌خیزند یاری‌ می‌دهیم‌ و دستگیری‌ می‌کنیم»‌.

صدای‌ الله اکبر در میدان‌ جنگ‌ طنین‌انداز شد و پیروزی‌ شیرینی‌ برای‌ مسلمانان‌ به‌ دست‌ آمد. حضرت‌ سعد سنامه‌ای‌ برای‌ امیرالمؤمنین‌ حضرت‌ عمر بن‌ خطاب‌ سنوشته‌، مژده‌ این‌ پیروزی‌ شیرین‌ را به‌ استحضار خلیفه‌ رساند [۲۸].

[۲۸] أعلام‌ الصحابة: ج‌۲، ص‌ ۴۱-۲۱. البداية والنهاية.أنیس‌ الطالبین‌ و...