عقیده مسلمان در پرتو قرآن

فهرست کتاب

دلیل حرمت این‌گونه اعمال:

دلیل حرمت این‌گونه اعمال:

۱- امام احمد/از عمران ابن حصینسروایت می‌کند که: پیامبر جحلقه‌ای را در بازوی مردی دید و فرمود: «وَيْحَكَ مَا هَذِهِ؟ قَالَ: مِنَ الْوَاهِنَةِ، قَالَ: أَمَا إِنَّهَا لَا تَزِيدُكَ إِلَّا وَهْنًا، انْبِذْهَا عَنْكَ، فَإِنَّكَ لَوْ مِتَّ وَهِيَ عَلَيْكَ مَا أَفْلَحْتَ أَبَدًا».

«وای برتو این چیست؟ آن مرد گفت «مِنَ الوَاهِنَة»بخاطر دور کردن «قـُلـُنج»ضعف و سستی است. پیامبر جفرمودند: آگاه باش که این برای تو فقط ضعف و سستی را زیاد می‌کند، آن را دور بینداز زیرا اگر تو بمیری و این در بازوی تو باشد هرگز رستگار نخواهی شد.»

۲- نهی پیامبر جاز چنین عملی به خاطر تعلیم صحابۀ کرام بوده تا دروازه‌هایی را که از طریق آن شرک رخنه می‌کند مسدود کند.

۳- حذیفهساز جملۀ همراهان پیامبر جبود که لیست منافقین را می‌نوشت، روزی به عیادت مریضی رفت و در بازوی او باز و بندی را دید که از چرم و یا پوست درخت و یا رشته و یا تار بود که عقیده داشتند به وسیلۀ آن تب دور می‌شود، حذیفه ÷بی‌درنگ آن را برید و آیۀ ذیل را تلاوت کرد:

﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ ١٠٦[یوسف: ۱۰۶].

یعنی: «و بیشتر آن‌ها به الله ایمان نمی‌آورند؛ مگر اینکه آنان (به نوعی) مشرک اند.»

۴- در اثری از عبدالله بن مسعودسروایت شده که روزی در گردن همسرش زینب رشته‌ای دید، پرسید این چیست؟ زینب گفت:

رشته‌ای است که برای دور کردن تب برای من وُدّه و افسون کرده شـده است، عبداللهس آن را کشید و پاره نمود و دور انداخت سپس گفت: خانواده عـبدالله از شرک بی‌نیاز است، من از رسول الله جشنیده‌ام که فرمود: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَةَ شِرْكٌ» [۳۰]؛ یعنی: «بدرستی که افسون‌ها، تَعوِیذها و تِوَلَه شرک است.»

(تِوَلَة: تعویذ از سحر است که برای دوستی مرد و زن نوشته می‌شود) سپس ابن مسعود به همسرش گفت: برای تو کافی است آن‌گونه که رسول الله جراهنمائی کرده و فرموده است همان طور بگوی:

«أَذْهِبْ الْبَأْسَ رَبَّ النَّاسِ، اشْفِ أَنْتَ الشَّافِي، لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ، شِفَاءً لَا يُغَادِرُ سَقَمًا» [۳۱].

یعنی: «ای پروردگار مردم! این عذاب و سختی را دور کن؛ شفا دِه که تو شفا دهنده ای؛ شفایی جز شفای تو وجود ندارد، شفائی که هیچ بیماری باقی نمی‌گذارد.»

پس چون افسون (وُدَّه) استعانت از غیرالله به الفاظ غیر مفهوم است، منع شده زیرا شاید آن کلمات کفرآمیز باشد و سبب دخول انسان در شرک گردد [۳۲].

[۳۰] مسند أحمد، سنن أبوداود، سنن ابن ماجه، و مستدرک حاکم، در روایت حاکم واقعه به تفصیل ذکر شده، تیسیرالعزیزالحمید (ص:۱۶۴). [۳۱] امام بخاری در صحیح خود روایت کرده است. [۳۲] افسون: حیله، تزویر، مکر، نیرنگ، دمدمه، و کلماتی که جادوگران و عزایم خوانان هنگام سحر می‌خوانند، معاجم فارسی.