تبرک به درخت و سنگ:
از جملۀ اعمال حرام و شرکی که پیامبر جبه مبارزه با آنها دستور دادهاند تبرک جستن به درختها، سنگها، قبرها و امثال آن است.
به این اعتقاد که در آنها رازی یا برکت خاصّی نهفته است و هر که به آن دست مالـد و یا پیـرامون آن طواف کند یا آن را زیارت کند و یا در نزد آن بنشیند آن برکت را بدست خواهد آورد و کسی که در چنین اعمالی غلو کند، کارش به شرک اکبر میانجامد، زیرا بتان بزرگ عربها یا صخره بودند مثـل «لات» و یا درخت بودند مثل «عزی» و یا سنگ بودند مثل «منات». به همین خاطر پیامبر اسلام از تبرک جستن به درخت و سنگ و امثال آن نهی فرمودهاند.
چنانکه امام احمد/از أبوواقد اللیثی روایت کرده است که: «أَنَّهُمْ خَرَجُوا عَنْ مَكَّةَ مَعَ رَسُولِ اللهِ جإِلَى حُنَيْنٍ، قَالَ: وَكَانَ لِلْكُفَّارِ سِدْرَةٌ يَعْكُفُونَ عِنْدَهَا، وَيُعَلِّقُونَ بِهَا أَسْلِحَتَهُمْ، يُقَالُ لَهَا: ذَاتُ أَنْوَاطٍ، قَالَ: فَمَرَرْنَا بِسِدْرَةٍ خَضْرَاءَ عَظِيمَةٍ، قَالَ: فَقُلْنَا: يَا رَسُولَ اللهِ جاجْعَلْ لَنَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: " قُلْتُمْ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، كَمَا قَالَ قَوْمُ مُوسَى:﴿اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾ إِنَّهَا لَسُنَنٌ، لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ سُنَّةً سُنَّةً»
«ما همراه رسول الله جبه سوی غزوۀ حُنین میرفتیم و مشرکین درخت سدری داشتند ، در نزد آن اعتکاف نموده اسلحههای خود را بر آن آویزان مینمودند و آن درخت را «ذَات أنوَاط» مینامیدند. ما وقتی که از کنار آن درخت سدر سبز بزرگ عبور میکردیم گفتیم: «ای رسـول خدا! برای ما هم مانند مشرکین درخت ذات انواطی ایجاد کن.» رسول الله جبا شنیدن این سخن فرمودند: سوگند به ذاتی که نفس من در دست او است ، شما آنچه را گفتید که بنی اسرائیل به موسی گفتند که: برای ما بتی (معبودی) بساز همانطور که ایشان بتان و معبودانی دارند، موسی گفت: به راستی شما قومی نادان هستید! روشهای کسانی را که قبل از شما بودند پیروی میکنید.» [۴۳]
آشکار است که آنها تنها تبرک به درخت را میخواستند و خواهان آویزان نمودن اسلحه بر آن بودند.
پیامبر جآنها را به شدت زجر داد تا سلب وسیله شرک گردد.
حالا اگر مسؤلانه بیندیشیــم در سرزمینهای مسلمانان چه تعداد «ذات انواط» وجود دارد که پیامبر جاز آن ممانعت کرده است؟!
بر مسلمانان به ویژه بر علماء و زمامدارانشان واجب است که در راه از بین بردن این منکرات بکوشند و این بتان را چه درخت باشد چه ستون، چه چشمه، چه سنگ و ...، هرچه که باشد مَحو کنند چرا که اقتداء به کردار پیامبر جلازم است.
در صحیح مسلم از ابوهیاج اسدی روایت است که گفت:
علیسبه من فرمود:
«أَلَا أَبْعَثُكَ عَلَى مَا بَعَثَنِي عَلَيْهِ رَسُولُ اللهِ جأَنْ لَا تَدَعَ تِمْثَالًا إِلَّا طَمَسْتَهُ، وَلَا قَبْرًا مُشْرِفًا إِلَّا سَوَّيْتَهُ» [۴۴].
«آیا تو را نفرستم به آنچه مرا رسول الله فرستاده بود، اینکه هیچ مجسمهای را نگذاری مگر اینکه آن را ویران کنی و هیچ قبر بلندی را مگر این که آن را با زمین یکسان کنی.»
امام ابوبکر طرطوشی میفرماید: [۴۵]
«وقتی که به عمرسخبر رسید که مردم به نزد آن درختی که یاران رسول الله جدر زیر آن با پیامبر جبیعت نموده بودند نماز میخوانند، بخاطر ترس از افتادن مسلمانان در فتنه دستور داد تا آن درخت را ببرند. در صورتی که عمرسدرمورد درختی که در قرآن کریم از آن یاد شده بود و اصحاب کرام در زیر آن با پیامبر جبیعت کرده بودند چنین موقفی را اختیار نمود.»
پس موقف او در برابر این بتان که سبب بروز فتنهها و معصیتها شده اند چگونه خواهد بود؟
این بود چند نمونه از دلایل و احادیث نبویو آثار صحابۀ کرامش و علمای سلف رحمهم الله که ذکر گردید.
و نیز دلایل از قرآن و سنت در رابطه با موضوع فوق زیاد است، ولی پرداختن به آن از حوصله این رسالهی کوچک خارج است.
و به خاطر عدم اطناب اختصار نمودم، امید است که این مذکره اختصار مخل نشده باشد.
[۴۳] امام احمد روایت کرده است. [۴۴] مسلـم روایت کرده است. [۴۵] کتاب الحوادث والبدع ـ از ابو بکر طرطوشی، و نیز محمد بن وَضاح القرطبی ـ در کتاب البدع والنهی عنها ـ موضوع را ذکر نموده است. و نیز شیخ السلام در اقتضاء الصراط المستقیم: ص / ۳۸۳ تشریح نموده است.