سورۀ انفال
﴿ٱلۡأَنفَالُ﴾«جمع نفل، غنایم».
﴿ذَاتَ بَيۡنِكُمۡ﴾«میانۀ خودتان را».
﴿وَجِلَتۡ﴾«ترسان گردد».
﴿كَمَآ﴾«همانگونه».
﴿يُجَٰدِلُونَ﴾«مجادله میکنند».
﴿تَبَيَّنَ﴾«روشن شد، آشکار گردید».
﴿كَأَنَّمَا﴾«گویی».
﴿يُسَاقُونَ﴾«رانده میشوند».
﴿إِحۡدَى﴾«یکی از دو».
﴿أَنَّهَا لَكُمۡ﴾«که آن از آن شما است».
﴿تَوَدُّون﴾«دوست میداشتید».
﴿غَيۡرَ﴾«بدون، غیر».
﴿ذَاتِ ٱلشَّوۡكَةِ﴾«جنگ، دارای نیرو وقدرت».
﴿يُحِقَّ﴾«پایدار کند».
﴿يُبۡطِلَ﴾«باطل را بر دارد، نابود کند».
﴿تَسۡتَغِيثُونَ﴾«یاری میخواستید».
﴿مُمِدُّ﴾«یاری میدهم».
﴿مُرۡدِفِينَ﴾«پیاپی فرود میآیند».
﴿ٱلنُّعَاسَ﴾«خواب سبکی».
﴿أَمَنَةٗ﴾«آرامشی».
﴿يَرۡبِطَ﴾«پیوند نهد، محکم بدارد».
﴿ٱلۡأَعۡنَاق﴾«گردن».
﴿كُلَّ بَنَانٖ﴾«همۀ انگشتان، دستها».
﴿شَآقُّواْ﴾«مخالفت کردند».
﴿زَحۡفٗا﴾«انبوه، لشکر کشی».
﴿مُتَحَرِّفٗا﴾«گراییده، از سوی به سوی رود، برای حمله دوباره».
﴿مُتَحَيِّزًا﴾«از جای به جای ملحق شونده، پیوستن به گروهی دیگر».
﴿رَمَيۡتَ﴾«انداختی».
﴿رَمَىٰ﴾«انداخت».
﴿لِيُبۡلِي﴾«آزمایش کند».
﴿بَلَآءً﴾«آزمایشی».
﴿مُوهِنُ﴾«سست کننده».
﴿تَعُودُواْ﴾«باز گردید».
﴿نَعُدۡ﴾«بازخواهیم».
﴿لَا تَوَلَّوۡاْ﴾«روی نگردانید».
﴿شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ﴾«بدترین جنبندگان».
﴿ٱسۡتَجِيبُواْ﴾«اجابت کنید».
﴿يَحُولُ﴾«حایل میشود».
﴿ٱلۡمَرۡءِ﴾«شخص».
﴿يُحۡيِيكُمۡ﴾«شما را حیات میبخشد».
﴿خَآصَّةٗ﴾«به ویژه، تنها».
﴿يَتَخَطَّفَ﴾«بربایند».
﴿َٔاوَىٰ﴾«پناه داد».
﴿لَا تَخُونُواْ﴾«خیانت نکنید».
﴿يُثۡبِتُو﴾«زندانی کنند».
﴿أَمۡطِرۡ﴾«بباران».
﴿أَوۡلِيَآءَ﴾«متولیان، سرپرستان».
﴿مُكَآءٗ﴾«سوت کشیدن».
﴿تَصۡدِيَةٗ﴾«کف زدن».
﴿لِيَمِيزَ﴾«تا جدا سازد».
﴿يَرۡكُمَ﴾«روی هم بگذارد».
﴿إِن يَنتَهُواْ﴾«اگر دست برداند».
﴿سَلَف﴾«گذشته است».
﴿يَعُودُواْ﴾«باز گردند».
﴿مَضَتۡ﴾«گذشته است».
﴿سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾«روش، سنت».
﴿ٱلۡمَوۡلَىٰ﴾«سرپرست، سرور».
جزء دهم
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ﴾«بدانید».
﴿غَنِمۡتُم﴾«غنیمتی بدست آوردید».
﴿خُمُسَهُۥ﴾«یک پنجم».
﴿ٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡيَا﴾«کنارۀ نزدیکتر».
﴿ٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰ﴾«کنارۀ دور تر».
﴿ٱلرَّكۡب﴾«کاروان».
﴿أَسۡفَلَ﴾«پایین تر».
﴿تَوَاعَدتُّمۡ﴾«بایکدیگر وعده میگذاشتید».
﴿مَنَامِكَ﴾«خوابت».
﴿فَشِلۡتُمۡ﴾«سست میشدید».
﴿سَلَّمَ﴾«سلامت داشت، نجات داد».
﴿يُقَلِّلُ﴾«کم جلوه داد».
﴿تَذۡهَبَ﴾«از میان میرود».
﴿رِيحُكُمۡ﴾«قوت ومهابت شما».
﴿بَطَرٗا﴾«مغرورانه، باسرکشی».
﴿رِئَآءَ﴾«خود نمایی».
﴿جَارٞ﴾«حامی وپناه دهنده».
﴿تَرَآءَتِ﴾«همدیگر رادیدند، روبرو شدند».
﴿نَكَصَ﴾«گریخت، بازگشت».
﴿ٱلۡحَرِيقِ﴾«سوزان».
﴿بِظَلَّٰمٖ﴾«ستم کننده، کمترین ستم(روا نمیدارد)».
﴿كَدَأۡبِ﴾«شیوه».
﴿لَمۡ يَكُ﴾«نیست».
﴿مُغَيِّرٗا﴾«تغییر دهنده، تغییر نمیدهد».
﴿كُلِّ مَرَّةٖ﴾«هر بار».
﴿يَتَّقُونَ﴾«بیابی، پیروز شوی».
﴿ٱلۡحَرۡبِ﴾«جنگ».
﴿شَرِّدۡ﴾«چنان حمله ببر، پراکنده کن».
﴿تَخَافَنَّ﴾«بیم داشتی».
﴿ٱنۢبِذۡ﴾«بیانداز».
﴿رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ﴾«اسبان بسته، پرورش اسبان (برای جهاد)».
﴿تُرۡهِبُونَ﴾«بترسانید».
﴿جَنَحُواْ﴾«مایل شدند».
﴿أَلَّفَ﴾«الفت داد».
﴿حَرِّضِ﴾«تشویق کن».
﴿عِشۡرُونَ﴾«بیست (نفر)».
﴿يَغۡلِبُواْ﴾«غلبه میکنند».
﴿مِاْئَتَيۡنِ﴾«دویست (نفر)».
﴿مِّاْئَةٞ﴾«صد(نفر)».
﴿أَلۡفٗا﴾«هزار(نفر)».
﴿ٱلۡـَٰٔنَ﴾«اکنون».
﴿خَفَّفَ﴾«تخفیف داد».
﴿ضَعۡفٗاۚ﴾«ناتوانی».
﴿لۡفَيۡنِ﴾«دو هزار(نفر)».
﴿أَسۡرَىٰ﴾«جمع اسیر، اسیران».
﴿يُثۡخِنَ﴾«کشتار(وجنگ)بسیار کند، پیروز وغالب گردد».
﴿لَّوۡلَا﴾«اگر نبود».
﴿سَبَقَ﴾«سابق، پیشین، پیشی گرفته است».
﴿أَمۡكَنَ﴾«چیره کرد، پیروز گردانید».
﴿ءَاوَواْ﴾«پناه دادند».
﴿وَلَٰيَت﴾«دوستی، یاری، مسئولیت».
﴿ٱسۡتَنصَرُو﴾«یاری خواستند».
﴿أُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ﴾«خویشاوندان».
﴿أَوۡلَىٰ﴾«سزاوارتر».