سورۀ بلد
﴿حِلُّۢ﴾«جای گزین، ساکن».
﴿كَبَد﴾«رنج».
﴿لُّبَدًا﴾«زیاد، انبوه».
﴿شَفَتَيۡنِ﴾«تثنیه شفة، دولب».
﴿ٱلنَّجۡدَيۡنِ﴾«دوراه».
﴿لَا ٱقۡتَحَمَ﴾«برنیامد، قدم نگذاشت».
﴿ٱلۡعَقَبَةَ﴾«گردنه».
﴿فَكُّ﴾«آزادکردن».
﴿ذِي مَسۡغَبَة﴾«دارنده گرسنگی، قخطی».
﴿ذَا مَقۡرَبَةٍ﴾«دارای خوشیاوندی».
﴿ذَا مَتۡرَبَةٖ﴾«خاک نشین، خاکسار، نیازمند».
﴿مُّؤۡصَدَةُۢ﴾«سرپوشیده».