سورۀ نور
﴿ٱجۡلِدُواْ﴾«تازیانه بزنید».
﴿جَلۡدَةٖ﴾«تازیانه».
﴿رَأۡفَة﴾«رأفت، رحمت کاذب».
﴿يَرۡمُونَ﴾«(به زنا)متهم میکنند».
﴿ثَمَٰنِينَ﴾«هشتاد».
﴿يَدۡرَؤُاْ﴾«دور میکند، دفع می».
﴿ٱلۡإِفۡكِ﴾«تهمت بزرگ».
﴿تَوَلَّىٰ﴾«عهده داشته است».
﴿أَفَضۡتُمۡ﴾«پرداختید، فرو رفتید».
﴿تَلَقَّوۡن﴾«از یکدیگر میگرفتید».
﴿هَيِّنٗا﴾«سهل، آسان، کوچک، ناچیز».
﴿تَشِيعَ﴾«شایع شود، پخش گردد».
﴿مَا زَكَىٰ﴾«پاک نمیشد».
﴿لَا يَأۡتَلِ﴾«سوگند نخورد».
﴿مُبَرَّءُونَ﴾«پاکان، مبرا وپاک هستند».
﴿تَسۡتَأۡنِسُواْ﴾«اجازه بگیرید».
﴿غَيۡرَ مَسۡكُونَة﴾«غیر مسکونی».
﴿يَغُضُّواْ﴾«فروگیرند».
﴿غُض﴾«فرو گرفتن، پابین گرفتن».
﴿لَا يُبۡدِينَ﴾«آشکار نکند».
﴿بُعُولَتِهِنَّ﴾«جمع بعل، شوهرا ن».
﴿غَيۡرِ أُوْلِي ٱلۡإِرۡبَةِ﴾«افرادی که میل جنسی ندارند».
﴿عَوۡرَٰتِ﴾«جمع عورت، شرمگاه».
﴿ٱلۡأَيَٰمَىٰ﴾«جمع أیّم، مردان وزنان مجرد».
﴿إِمَآئ﴾«جمع أمة، کنیزان».
﴿فَتَيَٰت﴾«جمع فتاة، دختران، مراد کنیزان است».
﴿ٱلۡبِغَآءِ﴾«زنا، فحشا».
﴿تَحَصُّنٗا﴾«پاکدامنی».
﴿عَرَضَ﴾«کالا، متاع ناچیز».
﴿كَمِشۡكَوٰةٖ﴾«چراغدان».
﴿مِصۡبَاح﴾«چراغ».
﴿زُجَاجَة﴾«شیشه».
﴿كَوۡكَب﴾«ستاره».
﴿دُرِّيّ﴾«درخشان».
﴿يُوقَدُ﴾«افروخته میشود».
﴿زَيۡتُ﴾«روغن».
﴿يُضِيٓء﴾«شعله ور شود، روشن شود».
﴿تُرۡفَعَ﴾«بلند شود».
﴿تَتَقَلَّبُ﴾«دگرگون(وبی تاب)میشود».
﴿سَرَابِ﴾«سراب».
﴿قِيعَة﴾«بیابان».
﴿ٱلظَّمَۡٔانُ﴾«تشنه».
﴿لُّجِّيّٖ﴾«پهناور، عمیق».
﴿لَمۡ يَكَدۡ﴾«ممکن نیست، نزدیک نیست».
﴿رُكَامٗا﴾«متراکم».
﴿ٱلۡوَدۡقَ﴾«قطره باران».
﴿خِلَٰل﴾«لابه لا، میان».
﴿بَرَد﴾«تگرگ».
﴿سَنَا﴾«درخشندگی».
﴿مُذۡعِنِينَ﴾«گردن نهادگان با سرعت».
﴿يَحِيف﴾«ستم کند».
﴿يَسۡتَخۡلِفَنَّ﴾«جانشین خواهد کرد، حکومت خواهد بخشید».
﴿ٱسۡتَخۡلَفَ﴾«جانشین ساخت».
﴿مُعۡجِزِينَ﴾«به ستوه آورندگان، فرار کنندگان از عقوبت».
﴿يَسۡتَٔۡذِنُواْ﴾«اجازه بگیرند».
﴿ٱسۡتَٔۡذَنَ﴾«اجازت میخواستند، اجازت میگرفتند».
﴿ٱلۡحُلُمَ﴾«حد بلوغ».
﴿تَضَعُونَ﴾«میگذارید، بیرون میآورید».
﴿ٱلظَّهِيرَةِ﴾«نیمروز، وقت ظهر».
﴿ٱلۡأَطۡفَٰلُ﴾«کودکان».
﴿ٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ﴾«زنان پیر از کار افتاده، بازنشستگان از زنان».
﴿مُتَبَرِّجَٰتِۢ﴾«آشکار کنندگان زینت».
﴿ٱلۡأَعۡرَجِ﴾«لنگ».
﴿أَعۡمَٰم﴾«جمع عمّ، عموها».
﴿عَمَّٰتِ﴾«عمهها».
﴿أَخۡوَٰلِ﴾«جمع خال، داییها».
﴿شَأۡن﴾«کار».
﴿يَتَسَلَّلُونَ﴾«فرار میکنند، میخزند، کنار میکشند».
﴿تَسَلل﴾«کنار کشیدن، پنهانی فرار کردن».
﴿لِوَاذٗاۚ﴾«پناه بردن، پشت سر دیگران پنهان شدن».