سورۀ محمد
﴿أَضَلَّ﴾«نابودکرد، گمراه کرد».
﴿كَفَّرَ﴾«دورساخت، بخشید».
﴿أَصۡلَحَ﴾«اصلاح نمود».
﴿بَالَ﴾«کار، حال».
﴿فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ﴾«زدن گردنها، گردنها را بزنید».
﴿أَثۡخَنتُمُو﴾«ازپای درآوردید، کشتید».
﴿ٱلۡوَثَاقَ﴾«بند، بستن».
﴿فِدَآءً﴾«فدیه(بگیرید)».
﴿عَرَّفَ﴾«بیان داشته است، شناسانده است».
﴿فَتَعۡسٗا﴾«هلاک، وای، مرگ».
﴿غَيۡرِ ءَاسِنٖ﴾«غیر فاسد، بدبو نشده».
﴿خَمۡرٖ﴾«باده، شراب(ناب)».
﴿مُّصَفّٗىۖ﴾«خالص، مصفی».
﴿أَمۡعَآءَ﴾«رودهها».
﴿ءَانِفًاۚ﴾«الآن، اکنون».
﴿أَشۡرَاطُ﴾«جمع شرط، نشانه، علامتها».
﴿ٱلۡمَغۡشِيِّ﴾«بیهوش شده».
﴿أَوۡلَىٰ﴾«شایسته تر، سزاورباد».
﴿أَصَمَّ﴾«کرنمود».
﴿أَقۡفَال﴾«جمع قفل، قفلها».
﴿سَوَّلَ﴾«بیاراست، زینت داد».
﴿أَمۡلَىٰ﴾«فریب داد».
﴿إِسۡرَارَ﴾«پنهانکاری، نهان داشتن».
﴿أَضۡغَٰن﴾«جمع ضغن، کینهها».
﴿لَحۡنِ ٱلۡقَوۡلِۚ﴾«آهنگ گفتار، طرزسخن گفتن».
﴿لَن يَتِر﴾«هرگز نکاهد، نخواهدکاست».
﴿يُحۡف﴾«سختی ورزد، اصرارکند».