سورۀ هود
﴿أُحۡكِمَتۡ﴾«محکم واستوارشده است».
﴿فُصِّلَتۡ﴾«روشن شده، به تفصیل بیان شده است».
﴿مِن لَّدُنۡ﴾«از نزد، از جانب».
﴿يُؤۡتِ﴾«میدهد، میبخشد».
﴿يَثۡنُونَ﴾«خم میکنند».
﴿يَسۡتَغۡشُونَ﴾«به سرمیکشند، میپوشانند».
﴿ثِيَابَ﴾«لباس».
جزءدوازدهم
﴿أَخَّرۡنَا﴾«به تأخیر اندازیم».
﴿أُمَّةٖ مَّعۡدُودَةٖ﴾«زمان محدودی، مدتی اندک».
﴿مَا يَحۡبِس﴾«چه چیز مانع شده است».
﴿لَيۡسَ مَصۡرُوفًا﴾«برگردانده نخواهد شد».
﴿ئَُوسٞ﴾«ناامید».
﴿كَفُورٞ﴾«ناسپاس».
﴿نَعۡمَآءَ﴾«خوشی، نعمت، آسایش».
﴿فَرِح﴾«شادمان».
﴿فَخُورٌ﴾«فخرفروش، خودستایی».
﴿تَارِكُۢ﴾«واگذاری، رها کننده».
﴿ضَآئِقُۢ﴾«تنگ شود، ناراحت گردد».
﴿مُفۡتَرَيَٰتٖ﴾«بافته، دروغین».
﴿نُوَفِّ﴾«کامل وتمام میدهیم».
﴿لَا يُبۡخَسُونَ﴾«کم داده نشوند، کم وکاست نخواهدشد».
﴿صَنَعُواْ﴾«انجام داده اند، ساختند».
﴿ٱلۡأَحۡزَابِ﴾«جمع حزب، گروها».
﴿لَا تَكُ﴾«نباش».
﴿مِرۡيَةٖ﴾«ترید، شک».
﴿يُعۡرَضُونَ عَلَىٰ﴾«عرضه میشوند».
﴿ٱلۡأَشۡهَٰد﴾«گواهان».
﴿لَا جَرَمَ﴾«مسلما، بدون شک».
﴿ٱلۡأَخۡسَرُون﴾«زیان کارترند».
﴿أَخۡبَتُوٓاْ﴾«فروتنی کردند».
﴿يَسۡتَوِيَانِ﴾«یکسانند».
﴿أَرَاذِلُنَا﴾«فرومایگان، ارازل».
﴿بَادِيَ ٱلرَّأۡيِ﴾«ساده لوح، کوتاه فکر».
﴿عُمِّيَتۡ﴾«پوشیده مانده است».
﴿نُلۡزِمُ﴾«اجبارکنم، وادارم».
﴿طَارِدِ﴾«دورکننده، طردکننده».
﴿طَرَد﴾«دور کردن، راندن».
﴿تَزۡدَرِيٓ﴾«حقیرمیآیند».
﴿إِجۡرَامِ﴾«گناه کردن».
﴿إِجۡرَامِي﴾«گناهم».
﴿لَا تَبۡتَئِسۡ﴾«غمگین مباش».
﴿ٱصۡنَعِ﴾«بساز».
﴿أَعۡيُنِنَا﴾«دیدگان ما، به نظارت ما».
﴿لَا تُخَٰطِبۡنِي﴾«سخن مگو».
﴿يَحِلُّ﴾«فروآید، به سراغ اش آید».
﴿فَارَ﴾«جوشیدن گرفت».
﴿ٱلتَّنُّورُ﴾«تنور».
﴿ٱرۡكَبُواْ﴾«سوارشوید».
﴿مَجۡرٜىٰهَا﴾«حرکت آن، روان شدنش».
﴿مُرۡسَىٰهَآ﴾«توقف آن، لنگرانداختن».
﴿مَعۡزِلٖ﴾«کناره ای».
﴿َٔاوِيٓ﴾«پناه میبرم».
﴿حَالَ﴾«حایل شد، جدایی انداخت».
﴿ٱبۡلَعِي﴾«فروبر، فروخور».
﴿أَقۡلِعِي﴾«فروبند، بس کن».
﴿غِيضَ﴾«فرونشست».
﴿ٱسۡتَوَتۡ﴾«قرارگرفت».
﴿ٱلۡجُودِيِّ﴾«جودی، نام کوه است».
﴿بُعۡدٗا﴾«دوری باد، هلاکت باد».
﴿أَعِظُ﴾«اندرز میدهم».
﴿ٱهۡبِطۡ﴾«فرود آی، پیاده شو».
﴿تَارِكِيٓ﴾«ترک کننده، رها نمیکنیم».
﴿ٱعۡتَرَىٰ﴾«آسیبی رسانده است».
﴿نَاصِيَتِ﴾«پیشانی».
﴿جَحَدُواْ﴾«انکار کردند».
﴿عَنِيدٖ﴾«دشمن حق، خیره سر».
﴿أُتۡبِعُواْ﴾«به دنبال دارند».
﴿ٱسۡتَعۡمَرَ﴾«به آباد کردنش گمارد».
﴿مُّجِيبٞ﴾«اجابت کننده است».
﴿مَرۡجُوّٗا﴾«مایۀ امیدواری، به توامید میداشتیم».
﴿مُرِيبٖ﴾«به شک افکنده، تردید».
﴿تَخۡسِيرٖ﴾«زیان، هلاک، زیانکاری».
﴿لَا تَمَسُّوهَا﴾«آزاری به آن نرسانید».
﴿عَقَرُو﴾«پی کردند».
﴿غَيۡرُ مَكۡذُوبٖ﴾«دروغ نخواهد بود».
﴿ٱلصَّيۡحَةُ﴾«بانگی مرگبار».
﴿ۡجَٰثِمِينَ﴾«خشکیدند، از پای در آمدند و مردند».
﴿مَا لَبِثَ﴾«طولی نکشید، درنگ نکرد».
﴿عِجۡلٍ﴾«گوساله».
﴿حَنِيذٖ﴾«بریان».
﴿لَا تَصِلُ﴾«نمیرسد».
﴿أَوۡجَسَ﴾«احساس کرد».
﴿خِيفَةٗۚ﴾«ترس، هراس».
﴿ضَحِكَتۡ﴾«خندید».
﴿وَرَآءِ﴾«بعد، به دنبال».
﴿يَٰوَيۡلَتَىٰٓ﴾«ای وای بر من».
﴿ءَأَلِدُ﴾«آیامیزایم».
﴿عَجُوزٞ﴾«پیر زن».
﴿بَعۡلِي﴾«شوهرم».
﴿شَيۡخًاۖ﴾«پیر مرد».
﴿أَتَعۡجَبِينَ﴾«آیا عجب میکنی».
﴿أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ﴾«اهل بیت، خاندان».
﴿ذَهَبَ﴾«رفت».
﴿ٱلرَّوۡعُ﴾«خوف، ترس».
﴿مُّنِيبٞ﴾«بازگشت کننده، توبه کننده».
﴿غَيۡرُ مَرۡدُودٖ﴾«بدون برگشت».
﴿سِيٓءَ بِهِمۡ﴾«نگران شد».
﴿ضَاقَ﴾«تنگ آمد».
﴿ذَرۡعٗا﴾«تاب وتوان».
﴿عَصِيبٞ﴾«بسیار سخت، دشوار».
﴿يُهۡرَعُون﴾«شتابان آمدند».
﴿ضَيۡفِيٓۖ﴾«مهمانانم».
﴿رَجُلٞ رَّشِيدٞ﴾«مرد عاقلی».
﴿نُرِيدُ﴾«میخواهیم».
﴿رُكۡنٖ شَدِيدٖ﴾«تکیه گاه محکمی».
﴿لَن يَصِلُوٓاْ﴾«هرگز نخواهند رسید».
﴿فَأَسۡرِ﴾«پس ببر، بکوچان».
﴿قِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّيۡلِ﴾«پاسی از شب».
﴿لَا يَلۡتَفِتۡ﴾«روی بر نگرداند».
﴿مُصِيبُهَا﴾«به او خواهد رسید».
﴿عَٰلِيَهَا﴾«روی آن را».
﴿سَافِلَهَا﴾«پایین آن».
﴿حِجَارَةٗ﴾«سنگها».
﴿سِجِّيلٖ﴾«سنگ وگل».
﴿مَّنضُودٖ﴾«متراکم، پیاپی».
﴿مُّسَوَّمَةً﴾«نشاندار».
﴿بِبَعِيدٖ﴾«دور».
﴿وَدُودٞ﴾«دوستدار».
﴿مَا نَفۡقَهُ﴾«نمیفهمیم».
﴿رَهۡطُكَ﴾«قبیله ات».
﴿رَجَمۡنَٰك﴾«تو را سنگسار میکردیم».
﴿رَهۡطِيٓ﴾«قبیله ام، عشیره ام».
﴿أَعَزُّ﴾«گرامیتر».
﴿ظِهۡرِيًّا﴾«پشت سر انداخته شده».
﴿ٱرۡتَقِبُوٓاْ﴾«انتظار بکشید، چشم براه باشید».
﴿رَقِيبٞ﴾«منتظر، چشم براه».
﴿أَوۡرَدَ﴾«وارد کرد».
﴿ٱلۡوِرۡدُ﴾«آبشخور».
﴿ٱلۡمَوۡرُودُ﴾«که بر آن وارد شدند، جایگاهی».
﴿ٱلرِّفۡدُ﴾«عطا، بخشش».
﴿ٱلۡمَرۡفُودُ﴾«عطا شده».
﴿حَصِيدٞ﴾«درو شده».
﴿تَتۡبِيبٖ﴾«هلاکت».
﴿يَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ﴾«روزی است حاضر شوند، روز دیدنی».
﴿شَقِيّٞ﴾«بد بخت».
﴿سَعِيدٞ﴾«خوشبخت».
﴿زَفِيرٞ﴾«ناله، دم».
﴿شَهِيقٌ﴾«فریاد، باز دم».
﴿مَا دَامَتِ﴾«تازمانی که (باقی)است».
﴿فَعَّالٞ﴾«کننده است، انجام میدهد».
﴿عَطَآءً﴾«عطا، بخشش».
﴿غَيۡرَ مَجۡذُوذٖ ﴾«قطع نشدنی، نابریده، ناگسستنی».
﴿لَا تَكُ﴾«نباش».
﴿مِرۡيَةٖ﴾«شک وتردید».
﴿غَيۡرَ مَنقُوصٖ﴾«بی کم وکاست، بطور کامل».
﴿لَا تَطۡغَوۡاْۚ﴾«سرکشی نکنید».
﴿لَا تَرۡكَنُوٓاْ﴾«تمایل وتکیه نکنید».
﴿طَرَفَيِ﴾«دو طرف».
﴿زُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ﴾«ساعاتی از شب».
﴿ٱلۡحَسَنَٰتِ﴾«نیکیها».
﴿ٱلسَّئَِّاتِۚ﴾«بدیها».
﴿أُوْلُواْ بَقِيَّةٖ﴾«خردمندان، صاحبان فضل».
﴿أُتۡرِفُواْ﴾«خوشگذرانی کردند».
﴿نُثَبِّتُ﴾«استوار گردانیم».
﴿فُؤَادَكَۚ﴾«دلت».