سورۀ حجر
﴿رُّبَمَا﴾«چه بسا».
﴿يُلۡهِ﴾«غافل سازد، سرگرم کند».
﴿لَّوۡ مَا﴾«چرا نه، اگر».
﴿شِيَعِ﴾«گروهها، امتها، دستهها».
﴿نَسۡلُكُ﴾«راه میدهیم، وارد میکنیم».
﴿ظَلُّواْ﴾«آغاز کنند».
﴿يَعۡرُجُونَ﴾«بالا روند».
﴿سُكِّرَتۡ﴾«پوشانده است».
﴿بُرُوجٗا﴾«برجهایی».
﴿ٱسۡتَرَقَ﴾«استراق کند، دزدانه گوش دهد».
﴿شِهَابٞ﴾«آذرخش، شهاب».
﴿مَدَدۡنَٰ﴾«گستردیم».
﴿رَوَٰسِيَ﴾«کوههای استوار».
﴿مَّوۡزُونٖ﴾«مناسب، سنجیده».
﴿لَوَٰقِحَ﴾«بارور کننده».
﴿صَلۡصَٰلٖ﴾«گل خشکیده».
﴿حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ﴾«گل بویناک تیره
﴿ٱلسَّمُومِ﴾«سوزان، شعلۀ آتش».
﴿جُزۡءٞ﴾«بهره ای، گروهی».
﴿ءَامِنِينَ﴾«درامن وامان، ایمنی».
﴿غِلٍّ﴾«کینه، حسد».
﴿سُرُرٖ﴾«جمع سریر، تختها».
﴿مُّتَقَٰبِلِينَ﴾«روبه روی یکدیگر».
﴿نَصَبٞ﴾«خستگی ورنج».
﴿نَبِّئۡ﴾«خبر ده».
﴿وَجِلُونَ﴾«میترسیم، بیمناکیم».
﴿وجل﴾«ترس».
﴿فَبِمَ﴾«پس به چه چیز».
﴿تُبَشِّرُونَ﴾«بشارت میدهید».
﴿ٱلۡقَٰنِطِينَ﴾«ناامیدان».
﴿قنَط﴾«نا امید شد».
﴿يَقۡنَطُ﴾«نا امید میشود».
﴿مَا خَطۡب﴾«چه کار مهمی، مقصود چیست؟».
﴿ٱلۡغَٰبِرِينَ﴾«بازماندگان، گذشتگان».
﴿قَوۡمٞ مُّنكَرُونَ﴾«گروهی ناشناس».
﴿يَمۡتَرُونَ﴾«تردید داشتند».
﴿فَأَسۡرِ﴾«ببر، بکوچان».
﴿ٱمۡضُواْ﴾«بروید».
﴿مَقۡطُوعٞ﴾«نابود شده، بریده شده».
﴿لَا تَفۡضَحُونِ﴾«مرا رسوا نکنید».
﴿لَعَمۡرُكَ﴾«به جان تو(ای پیامبر)».
﴿مُشۡرِقِينَ﴾«هنگام طلوع آفتاب».
﴿مُتَوَسِّمِينَ﴾«هوشیاران، ذکاوت مندان».
﴿بِسَبِيلٖ مُّقِيمٍ﴾«بر سر راه (کاروانیان)پا برجا است».
﴿أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَيۡكَةِ﴾«یاران درختستان، قوم شعیب».
﴿بِإِمَامٖ مُّبِينٖ﴾«سر راه آشکار است».
﴿يَنۡحِتُونَ﴾«میتراشیدند».
﴿ٱلۡمَثَانِي﴾«مکرر، بار بار خوانده شده(سوره فاتحه)».
﴿لَا تَمُدَّنَّ﴾«ندوز».
﴿ٱخۡفِضۡ﴾«فرود آر، فروتن باش».
﴿جَنَاحَ﴾«بال(شفقت)».
﴿ٱلۡمُقۡتَسِمِينَ﴾«تقسیم کنندگان».
﴿عِضِينَ﴾«بخش بخش، قطعه قطعه».
﴿ٱصۡدَعۡ﴾«آشکارا بیان کن».
﴿ٱلۡيَقِينُ﴾«مرگ».