ترجمۀ لغات قرآن کريم

فهرست کتاب

سورۀ توبه

سورۀ توبه

﴿بَرَآءَةٞ«بیزاری».

﴿سِيحُواْ«سیر کنید».

﴿أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ«چهار ماه».

﴿غَيۡرُ مُعۡجِزِي«نمی‌توانید ناتوان سازید».

﴿مُخۡزِي«خواور ورسواکننده».

﴿أَذَٰنٞ«اعلام».

﴿لَمۡ يَنقُصُو«فروگذارنکردند».

﴿ٱنسَلَخَ«پایان پذیرفت».

﴿ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ«ماههای حرام».

﴿وَٱحۡصُرُو«محاصره کنید».

﴿ٱقۡعُدُواْ«بنشینید».

﴿مَرۡصَدٖۚ«کمینگاه».

﴿فَخَلُّواْ«رهاکنید».

﴿أَحَدٞ«یکی».

﴿ٱسۡتَجَارَكَ«ازتوپناه خواست».

﴿أَجِر«پناه بده».

﴿مَأۡمَنَ«محل امنش».

﴿يَظۡهَرُواْ«پیروزشوند».

﴿لَا يَرۡقُبُواْ«رعایت نمی‌کنند».

﴿إِلّٗا«خویشاوندی».

﴿ذِمَّةٗۚ«پیمان».

﴿وَتَأۡبَىٰ«ابادارد».

﴿نَّكَثُوٓاْ«شکستند».

﴿أَئِمَّةَ«پیشوایان».

﴿هَمُّواْ«قصدکردند».

﴿أَحَقُّ«سزاوارتر».

﴿يَشۡفِ«شفا می‌بخشد».

﴿غَيۡظَ«خشم».

﴿تُتۡرَكُواْ«رها می‌شوید».

﴿وَلِيجَةٗۚ«همراز، محرم اسرار».

﴿مَا كَانَ«(سزاوار)نیست».

﴿يَعۡمُرُواْ«آبادکنند».

﴿سِقَايَةَ ٱلۡحَآجِّ«آب دادن به حجاج».

﴿عِمَارَة«آبادساختن».

﴿لَا يَسۡتَوُۥنَ«برابرنیستند».

﴿أَعۡظَمُ«بزرگتر، برتر».

﴿ٱلۡفَآئِزُونَ«رستگاران».

﴿نَعِيمٞ مُّقِيمٌ«نعمتهای جاویدان».

﴿ٱسۡتَحَبُّواْ«ترجیح دادند».

﴿عَشِيرَتُ«خویشاوندان، قبیله».

﴿ٱقۡتَرَفۡ«کسب کرده، به دست آورده است».

﴿ٱقۡتَرَفۡتُمُو«کسب کرده اید، به دست آورده اید».

﴿كَسَادَ«کساد، بی رونقی».

﴿مَسَٰكِنُ«خانه‌ها».

﴿أَحَبَّ«محبوبتر».

﴿تَرَبَّصُواْ«منتظرباشید».

﴿مَوَاطِن«جاها».

﴿ضَاقَتۡ«تنگ آمد».

﴿رَحُبَتۡ«فراخی، وسعت».

﴿مُّدۡبِرِينَ«پشت کنان».

﴿سَكِينَتَ«آرامش».

﴿جُنُودٗا«لشکریان».

﴿نَجَسٞ«پلید».

﴿عَامِ«سال».

﴿عَيۡلَةٗ«فقیر».

﴿ٱلۡجِزۡيَةَ«جزیه(مالیات)».

﴿عَن يَد«بدست خویش».

﴿صَٰغِرُونَ«باذلت وخواری».

﴿يُضَٰهِ‍ُٔونَ«مشابهت می‌کنند».

﴿أَحۡبَارَ«دانشمندان یهود».

﴿رُهۡبَٰنَ«رهبان، پارسایان».

﴿يُطۡفِ‍ُٔواْ«خاموش کنند».

﴿يَأۡبَى«ابامی‌کند».

﴿يُظۡهِرَ«غالب گرداند».

﴿يَكۡنِزُونَ«می‌اندوزند، گنجینه می‌کنند».

﴿ٱلذَّهَبَ«طلا».

﴿ٱلۡفِضَّة«نقره».

﴿يُحۡمَىٰ«گرم کنند».

﴿تُكۡوَىٰ«داغ کنند».

﴿جِبَاه«(جمع جبهه)پیشانها».

﴿جُنُوبُ«جمع جنب، پهلوها».

﴿كَنَز«گنج، اندوخته».

﴿عِدَّةَ«شماره».

﴿أَرۡبَعَةٌ«چهار».

﴿حُرُمٞۚ«حرام است».

﴿كَآفَّةٗۚ«همگی، دسته جمعی».

﴿ٱلنَّسِيٓءُ«تاخیرافکندن، جابه جاکردن».

﴿يُوَاطِ‍ُٔواْ«مطابق کند».

﴿ٱنفِرُواْ«حرکت کند».

﴿ٱثَّاقَلۡتُمۡ«می‌چسپید».

﴿ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ«دومین دو نفر».

﴿ٱلسُّفۡلَىٰۗ«پایین».

﴿ٱلۡعُلۡيَا«بالا».

﴿خِفَافٗا«سبک بار».

﴿ثِقَالٗا«گران بار».

﴿عَرَض«متاع».

﴿قَاصِدٗا«آسان».

﴿بَعُدَتۡ«دور».

﴿ٱلشُّقَّةُۚ«مسافت راه، پرمشقت».

﴿أَذِنتَ«اجازه دادی».

﴿يَسۡتَ‍ٔۡذِنُ«اجازه می‌خواهند».

﴿ٱرۡتَابَتۡ«گرفتارشک است».

﴿يَتَرَدَّدُونَ«سرگردانند».

﴿ٱلۡخُرُوجَ«بیرون شوند».

﴿أَعَدُّواْ«آماده می‌کردند».

﴿عُدَّة«سازوبرگ».

﴿ٱنۢبِعَاثَ«حرکت».

﴿خَبَالٗا«شر، فساد».

﴿لَأَوۡضَعُواْ«به سرعت راه می‌رفتند».

﴿سَمَّٰعُون«شنوندگان».

﴿خِلَٰلَكُمۡ«درمیان شما».

﴿قَلَّبُواْ«دگرگون کردند».

﴿ٱئۡذَن«اجازه بده».

﴿سَقَطُواْ«افتاده اند».

﴿تَسُؤۡ«ناراحت می‌کند».

﴿فَرِحُونَ«شادیکنان، شادمانه(بر می‌گردند)».

﴿إِحۡدَى«یکی ازدو».

﴿ٱلۡحُسۡنَيَيۡنِ«دو نیکی».

﴿طَوۡعًا«از روی میل».

﴿كَرۡهٗا«به اکراه».

﴿نَفَقَٰت«انفاقها».

﴿كُسَالَىٰ«کسالت، بی میلی».

﴿تَزۡهَقَ«برآید».

﴿يَفۡرَقُونَ«می‌ترسند».

﴿مَلۡجَ‍ًٔا«پناهگاه».

﴿مَغَٰرَٰتٍ«غارها».

﴿مُدَّخَلٗا«تونلی، دهلیز».

﴿يَجۡمَحُونَ«شتابان می‌گریزند».

﴿يَلۡمِز«خرده می‌گیرند، عیب جویی می‌کنند».

﴿أُعۡطُواْ«داده شوند».

﴿يَسۡخَطُونَ«خشم می‌گیرند».

﴿حَسۡبُنَا«یرای ماکافیست».

﴿رَٰغِبُونَ«رغبت می‌ورزیم».

﴿ٱلۡعَٰمِلِينَ«کارگزاران».

﴿ٱلۡمُؤَلَّفَة«دلجوئی شده گان».

﴿ٱلرِّقَاب«(آزادکردن)بردگان».

﴿ٱلۡغَٰرِمِينَ«(ادای وام)بدهکاران».

﴿ٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ«به راه ماندگان».

﴿يُؤۡذُونَ«آزارمی‌دهند».

﴿أُذُنٞ«گوش است(خوش باور)».

﴿يُحَادِدِ«مخالفت(ودشمنی)کند».

﴿خُوض«شوخی کردن، حرف زدن».

﴿لۡعَب«بازی».

﴿نَلۡعَبُۚ«بازی می‌کردیم».

﴿لَا تَعۡتَذِرُواْ«عذرنیاورید».

﴿خَلَٰقِ«نصیب، بهره».

﴿خُضۡتُمۡ«فرورفتید».

﴿ٱلۡمُؤۡتَفِكَٰتِۚ«زیروروشده، واژگون شدگان».

﴿أَتَتۡ«آمدند».

﴿جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ«بهشتهای جاوید».

﴿ٱغۡلُظۡ«سخت بگیر».

﴿نَقَم«عیبجوی کرد».

﴿مَا نَقَمُوٓاْ«عیبجویی نکردند».

﴿يَكُ«هست».

﴿أَعۡقَب«پدیدار کرد».

﴿أَخۡلَفُواْ«خلاف وعده کردند».

﴿ٱلۡمُطَّوِّعِين«رغبت کننده، فرمان بردار».

﴿جُهۡدَهُمۡ«به اندازه توانایی».

﴿سَبۡعِينَ«هفتاد».

﴿فَرِحَ«خوشحال شدند، شادمان گردید».

﴿ٱلۡمُخَلَّفُون«واپس ماندگان».

﴿خِلَٰفَ«بعد(مخالفت)».

﴿مَقۡعَدِ«نشستن».

﴿ٱلۡحَرِّ«گرما».

﴿لۡيَضۡحَكُواْ«بخندند».

﴿يَبۡكُواْ«گریه کنند».

﴿ٱلۡخَٰلِفِين«پس ماندگان».

﴿أُوْلُواْ ٱلطَّوۡلِ«توانگران».

﴿ٱلۡخَوَالِف«بازماندگان».

﴿ٱلۡمُعَذِّرُونَ«عذرآورندگان».

﴿ٱلۡأَعۡرَابِ«بادیه نشینان، اعراب».

﴿نَصَحُواْ«خیرخواهی کنند».

﴿أَحۡمِلُ«سوارکنم».

﴿ٱلدَّمۡعِ«اشک».

﴿ٱلسَّبِيلُ«راه».

﴿أَغۡنِيَآءُ«توانگران».

جزء یازدهم

﴿يَعۡتَذِرُونَ«عذرخواهی می‌کنند».

﴿أَخۡبَار«خبرها».

﴿أَجۡدَر«سزاوارتر».

﴿مَغۡرَمٗا«غرامت، زیان».

﴿ٱلدَّوَآئِرَۚ«پیش آمد ناگوار، حوادث».

﴿دَآئِرَةُ«حوادث بد و ناگوار».

﴿قُرُبَٰتٍ«سبب تقرب».

﴿صَلَوَٰت«دعاها».

﴿قُرۡبَةٞ«قربت».

﴿ٱلسَّٰبِقُونَ«پیشگامان».

﴿حَوۡلَكُم«پیرامون شما».

﴿مَرَدُواْ«خوی گرفته اند».

﴿ٱعۡتَرَفُواْ«اعتراف کردند».

﴿خَلَطُواْ«بهم آمیختند».

﴿صَل«دعاکن».

﴿سَكَنٞ«مایۀ آرامش».

﴿مُرۡجَوۡنَ«موقوف به فرمان، به تأخیرانداختهشدگان».

ارجاء﴿أرۡجَآئ«به تأخیرانداختن».

﴿إِرۡصَاد«کمینگاهی».

﴿حَارَبَ«مبارزه کرد، جنگید».

﴿لَا تَقُمۡ«نایست».

﴿أُسِّسَ«بناشده».

﴿بُنۡيَٰن«پایه، شاهلوده».

﴿شَفَا«کناره، لبه».

﴿جُرُف«پرتگاه».

﴿هَارٖ«شکافته، سست».

﴿ٱنۡهَارَ بِهِۦ«بااوفروریزد».

﴿لَا يَزَالُ«پیوسته».

﴿بَنَوۡاْ«بناکرده اند».

﴿رِيبَةٗ«شک».

﴿ٱلۡحَٰمِدُونَ«سپاسگزاران».

﴿ٱلسَّٰٓئِحُونَ«روزه داران، سفرکنندگان درراه خدا».

﴿ٱلنَّاهُونَ«بازدارندگان».

﴿أَوَّٰه«لابه کننده».

﴿حَلِيم«بردبار».

﴿سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَة«زمان سختی».

﴿ٱلثَّلَٰثَةِ«سه(نفر)».

﴿خُلِّفُواْ«موقوف گذاشته شدن، واگذارشدند».

﴿ضَاقَتۡ«تنگ شد».

﴿رَحُبَتۡ«فراخی، وسعت».

﴿ظَمَأٞ«تشنگی».

﴿نَصَبٞ«خستگی».

﴿مَخۡمَصَةٞ«گرسنگی».

﴿يَطَ‍ُٔونَ«گامی برنمی‌دارند».

﴿مَوۡطِئٗا«قدمگاه، جایگاهی».

﴿نَّيۡلًا«گزند، دستبرد».

﴿وَادِيًا«وادی».

﴿يَلُونَكُم«نزدیک شمایند».

﴿غِلۡظَةٗ«درشتی، شدت».

﴿يُفۡتَنُونَ«آزمایش می‌شوند».

﴿كُلِّ عَامٖ«هرسال».

﴿صَرَفَ«بازگردانید».

﴿عَزِيزٌ«دشوار، گران».

﴿عَنِتُّمۡ«رنج‌های شما، رنج بردید».

﴿رَءُوفٞ«رؤوف».

﴿حَسۡبِيَ«برای من کافی است».

﴿ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ«عرش بزرگ».