مبحث اول: ایمان به رسول الله ج
ایمان به رسول الله جشرط ایمان و حد و مرز اسلام است و اسلامِ شخص جز با آن قبول نمیشود، بلکه هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه الله ﻷاز او عهد و پیمان گرفته که اگر در زمان بعثت محمد جزنده بود، بایستی که به او ایمان آورده و او را یاری کند، چنانکه علی ابن ابی طالب سو پسر عمویش ابن عباس ب [۳۵۶]در مورد این کلام الله ﻷاینچنین میگویند: «الله متعال میفرماید: ﴿ وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِكُمۡ إِصۡرِيۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ ٨١ فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٨٢ ﴾، «(به خاطر بیاورید) هنگامی را که الله پیمان مؤکد از (یکایک) پیامبران (و پیروان آنان) گرفت که چون کتاب و فرزانگی به شما دهم و پس از آن پیامبری آید و (دعوت او موافق با دعوت شما بوده و) آنچه را که با خود دارید تصدیق نماید، باید بدو ایمان بیاورید و وی را یاری دهید. (و بدیشان) گفت: آیا (بدین موضوع) اقرار دارید و پیمان مرا بر این کارتان پذیرفتید؟ گفتند: اقرار داریم (و فرمان را پذیرائیم. خداوند بدیشان) گفت: پس (برخی بر برخی از خود) گواه باشید و من هم با شما از زمره گواهانم. پس هر که بعد از این (پیمان محکم، از ایمان به پیامبر اسلام) روی بگرداند، از زمره فاسقان (و بیرون روندگان از شرع الله و کافران به انبیاء از اوّل تا آخر) است».
حافظ ابن کثیر /در تفسیر این آیه میگوید: «الله ﻷدر این آیه خبر داده که از هر پیامبری که او را مبعوث کرده، از آدم ÷تا عیسی ÷عهد و پیمان گرفته که هرگاه به یکی از آنها کتاب و حکمت عطا کرده و به هر درجهای که رسیدند و پس از آن، پیامبر پس از او آمد، بایستی که بدو ایمان آورده و او را یاری کنند و علم و نبوتی که به وی عطا شده، او را از اتباع و پیروی و یاری پیامبری که پس از او مبعوث شده، باز ندارد.
و امام احمد گفته است: عبدالرزاق برایمان روایت کرده است و سفیان باخبرمان نموده است که او از جابر و جابر از شعبی و او از عبدالله بن ثابت نقل کرده است: عمر بن خطاب نزد رسول الله جآمد و گفت: یا رسول الله، من به برادری یهودی از بنی قریظه دستور دادم (که چیزهای از تورات برایم بنویسد) و او سخنان نادره و پندآمیزی از تورات برایم نوشته است. آیا اجازه میفرمایید که آنها را برایت بخوانم؟ عبدالله بن ثابتسمیگوید: رخسار رسول الله جدگرگون شد. آنگاه عمر سگفت: من به پروردگاری الله ﻷو دین اسلام و پیامبری محمد بسنده کرده و خشنودم. عبدالله بن ثابتسمیگوید: رسول الله جغم و اندوهش برفت و فرمود: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَوْ أَصْبَحَ فِیكُمْ مُوسَى ثُمَّ اتَّبَعْتُمُوهُ، وَتَرَكْتُمُونِی لَضَلَلْتُمْ، إِنَّكُمْ حَظِّی مِنَ الْأُمَمِ، وَأَنَا حَظُّكُمْ مِنَ النَّبِیِّینَ». «سوگند به آن که جانم در دست اوست، اگر موسی علیه الصلاة والسلام به میان شما بیاید و به دنبال او روان شوید و مرا به حال خود واگذارید، گمراه خواهید شد» [۳۵۷].
بنابراین محمد فرستادهی الله ﻷو خاتم الانبیاء، اوست که تا روز قیامت امام اعظم در هر عصری بوده که اطاعت از او واجب و مقدم بر تمامی انبیاء میباشد و بر این اساس است که رسول الله جدر شب اسراء زمانیکه تمامی انبیاء در آنجا جمع بودند امام آنها بودند. و همچنین رسول الله جشفیع در محشر، به هنگام آمدن الله ﻷبرای قضاوت در میان بندگانش میباشد و آن مقام محمودی است که تنها شایستهی اوست؛ مقامی که در محشر انبیاء و رسولان اولوالعزم از آن عدول کرده تا به رسول الله جمنتهی میگردد چرا که این مقام مخصوص محمد رسول الله جمیباشد» [۳۵۸].
[۳۵۶] کما فی تفسیر الطبری (۷۳۳۳، ۷۳۳۷). [۳۵۷] أخرجه أحمد فی مسنده (۳/۴۷۰) و(۴/۲۵۶) وعبدالرزاق فی مصنف (۶/۱۱۳) و(۱۰/۳۳۱) وابن الضریس فی فضائل القرآن (۸۸) والخطیب فی الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع (۱۳۳۹) وأبونعیم فی معرفة الصحابة (۳۵۷۱). قال الهیثمی فی المجمع (۱/۴۲۰): رواه أحمد والطبرانی، ورجاله رجال الصحیح، إلا أن فیه جابرا الجعفی وهو ضعیف. قلت: وللحدیث شواهد یتقوی بها: لذا قواه وحسنه الألبانی فی الإرواء (۶/۳۷)، وصحیح الجامع وراجع علل الدار قطنی (۲/۱۰۰) ومجمع الزوائد (۱/۲۱۲). [۳۵۸] انظر: تفسیر ابن کثیر (۱/۳۵۷).