حقیقت توحید

فهرست کتاب

یادآوری دوم

یادآوری دوم

طبق آنچه پیشتر بحث شد، باید به این مطلب اشاره کنیم که بین آنچه انسان به وسیله‌ی آن داخل اسلام می‌شود و بین صفتی که پیوسته بر آن حکم اسلامی نهاده می‌شود تفاوت است.

اما آنچه (انسان) به وسیله‌ی آن داخل اسلام می‌شود، اقرار به شهادت توحید است که تفصیل آن پیشتر گذشت، لیکن صفتی که باعث می‌شود کسی به طور مداوم، مسلمان شمرده شود و در دایره‌ی اسلام باقی بماند، آن است که وی به اعمال و اقوال ظاهری که منتهی به خروج از دایره‌ی اسلام می‎شود، دچار نگردد، پس اگر به چنین عملی دچار شود و آنچه ناقض اسلام است انجام دهد، صفت و حکم او (از اسلام) به صفت و حکم مرتد از دین منتقل می‎شود و احکام و تبعات «مرتد» بر وی اجرا می‌گردد.

و اگر گفته شود: مردی با اقرار نمودن به شهادت توحید داخل اسلام شد، سپس قبل از آن که کاری یا چیزی که به عنوان شرطی برای صحت توحید معتبر است از وی صورت پذیرد می‌میرد ... آیا صرف شهادت دادن او به «لا إله إلا الله» در روز قیامت به وی نفع می‌رساند؟

با توجه به سنت رسول الله جاگر کسی چنین صفتی داشته باشد، شهادت دادنش به توحید به وی نفع می‌رساند؛ اگرچه فرصتی هم برای انجام چیزی از شرط‌های صحت توحید نداشته باشد.

امام مسلم در حدیثی که در صحیحش [۳۴۴]آورده است، ذکر می‌کند که مردی از انصار نزد رسول الله جآمده و گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إلهَ إِلَّا اللهُ، وَأَنَّكَ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، ثُمَّ تَقَدَّمَ فَقَاتَلَ حَتَّى قُتِلَ، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «عَمِلَ هَذَا یَسِیرًا، وَأُجِرَ كَثِیرًا».«شهادت می‌دهم که معبودی بحق جز الله وجود ندارد و تو بنده و فرستاده‌ی او هستی، سپس به میدان جنگ رفت و (آن قدر) جنگید تا کشته شد. رسول الله فرمودند: عمل کمی انجام داد و پاداش زیادی گرفت».

و در روایت دیگری از امام بخاری [۳۴۵]آمده است که: «أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ مُقَنَّعٌ بِالحَدِیدِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أُقَاتِلُ أَوْ أُسْلِمُ؟ قَالَ: «أَسْلِمْ، ثُمَّ قَاتِلْ» ، فَأَسْلَمَ، ثُمَّ قَاتَلَ، فَقُتِلَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «عَمِلَ قَلِیلًا وَأُجِرَ كَثِیرًا».«مردی سراپا در آهن، پیش رسول الله جآمده و گفت: یا رسول الله، بجنگم یا مسلمان شوم؟ فرمود: اسلام بیاور و سپس جنگ کن، پس اسلام آورد و (آن قدر) جنگید تا کشته شد. سپس رسول الله جفرمودند: عمل کمی انجام داد و پاداش زیادی گرفت».

و در صحیح بخاری از انس بن مالک سروایت شده است که جوانی یهودی آب وضوی رسول الله جرا آماده می‌کرد و کفش ایشان را جفت می‌نمود. سپس مریض شد. رسول الله جپیش وی آمد و بر او داخل شدند، درحالیکه پدرش بالای سرش نشسته بود، رسول الله جبه آن جوان یهودی فرمودند: «یَا فُلَانُ، قُلْ لاَ إلهَ إِلَّا اللهُ». «ای فلانی بگو: «لا إله إلا الله»». (آن جوان) به پدرش که در نزد وی بود نگریست، پدرش سکوت کرد. پیامبر جباز درخواستش را بر وی تکرار نمود. (آن جوان) به پدرش که نزد وی بود نگریست. پدرش به او گفت: از اباالقاسم اطاعت کن. پس آن جوان (یهودی) گفت: شهادت می‌دهم که معبودی بحق جز الله وجود ندارد و تو فرستاده‌ی خدایی. رسول الله جبیرون آمد درحالیکه می‌گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَخْرَجَهُ بی‌مِنَ النَّارِ» [۳۴۶]. «سپاس بر خدایی که به وسیله‌ی من (آن جوان را) از آتش دوزخ خارج ساخت».

و در حدیث صحیح آمده است که رسول الله جبه عمویش ابوطالب که در حال مرگ بود شهادت توحید تلقین می‌کرد تا بدین وسیله برای وی در روز قیامت شفاعت کند. همچنان که در حدیث آمده است: «قُلْ لاَ إلهَ إِلَّا اللهُ، كَلِمَةً أُحَاجُّ لَكَ بِهَا عِنْدَ اللَّهِ»«(ای عموی من) کلمه‌ی لا إله إلا الله را بگو تا در (روز قیامت) نزد الله متعال آنرا دلیلی (برای شفاعت تو) قرار دهم».

این حدیث - تلقین دادن ابوطالب به «لا إله إلا الله» توسط رسول الله ج- نیز دلیلی برای استدلال در این مساله می‌باشد.

ابن جریر طبری در جلد سوم «الجامع» صفحه‌ی ۳۴۵ می‌گوید: «در بین تمامی دلایلی که در دست داریم (هیچگونه) اختلافی وجود ندارد که اگر کافری قبل از مرگش به اندازه‌ی چشم بر هم زدنی ایمان بیاورد (و مسلمان شود) حکمش در نماز خواندن بر (جنازه‌ی) وی، ارث و میراث و سایر احکام دیگر (به مانند) حکم مسلمانان خواهد بود. پس روشن است که اگر توبه‌ی وی در آن حال پذیرفته نمی‌شد حکم وی از حکم کفار به حکم اهل اسلام منتقل نمی‌شد».

می‌گویم: لازم است که این چشم بر هم زدنی که طبری /ذکر می‌کند قبل از معاینه (هنگام دیدن فرشته‌ی مرگ) و غرغره (لحظه‌ی رسیدن روح به حلقوم) باشد، چون توبه نمودن در هنگامی که روح به حلقوم می‌رسد (غرغره) هیچ فایده‌ای به صاحب آن نمی‌رساند.

رسول الله جمی‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَیَقْبَلُ تَوْبَةَ الْعَبْدِ، مَا لَمْ یُغَرْغِرْ» [۳۴۷]. «همانا الله متعال توبه‌ی بنده را قبل از رسیدن روح به حلقومش می‎پذیرد».

و در روایتی فرمودند: «مَنْ تَابَ إِلَى اللَّهِ قَبْلَ أَنْ یُغَرْغِرَ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ» [۳۴۸]. «هرکس قبل از رسیدن روح به حلقومش نزد الله توبه کند، الله متعال آن (توبه) را از وی می‌پذیرد»

[۳۴۴] رواه مسلم (۱۹۰۰). [۳۴۵] رواه البخاری (۲۸۰۸). [۳۴۶] مسند احمد (۱۲۷۹۲) وبخاری (۱۳۵۶). [۳۴۷] أخرجه أحمد والترمذی، وابن ماجه وغیرهم، صحیح الجامع، ۱۹۰۳. [۳۴۸] أخرجه الحاکم وغیره، صحیح الجامع، ۶۱۳۲.