معنای شرط [۲۲۶]
شرط: علمای اصول، شرط را به چیزی تعریف کردهاند که وجود چیزی متعلق به وجود آن باشد و برای وجودش لزومی به وجود چیز دیگری نباشد، اما با عدم وجودش، عدم وجود آن چیز ثابت گردد.
به عنوان مثال: یکی از شروط «لا إله إلا الله» «نطق و اقرار» است و «لا إله إلا الله» بدون وجود آن، تحقق و صحت نمییابد؛ ولی وجود نطق و اقرار به تنهایی مستلزم وجود بقیهی شروط نیست [۲۲۷].
و به همین ترتیب، بقیهی شروط «لا إله إلا الله» که انشاءالله به تفصیل در مورد هرکدام بحث خواهیم کرد، وجود هریک شرطی برای صحت توحید است. و شرط صحت شهادت توحید (لا إله إلا الله) مستلزم وجود تمامی این شروط است و در صورت عدم یکی از این شروط، وجود (کامل) لا إله إلا الله به طور مستقیم منتفی میشود و به صاحبش سودی نمیرساند و برای تحقق «لا إله إلا الله» و تحقق نفع رسانی آن، چارهای جز تحقق کامل و بدون نقص شروط و ارکان آن وجود ندارد [۲۲۸].
و اکنون بحث تفصیلی شروط «لا إله إلا الله» را آغاز میکنم، چیزی که شما را به خاطر آن، به این بحث مهم دعوت نمودهایم.
[۲۲۶] به نقل از کتاب شروط لا إله إلا الله ص ۳۷ (مترجم). [۲۲۷] یک مثال ساده: نماز خواندن، بدون وضو گرفتن باطل است ولی بعداز وضو گرفتن، شرط نیست که فرد نماز بخواند، شاید قرآن بخواند. [۲۲۸] به عبارتی سادهتر: وجود هر کدام از شروط «لا إله إلا الله» لازم است ولی کافی نیست؛ اما شرط لازم و کافی صحت شهادت توحید، تحقق کامل و بدون نقص شروط «لا إله إلا الله» میباشد.