فقه ذکر و دعا - جلد سوم

فهرست کتاب

۱۳۲- اذکار بیرون رفتن از خانه

۱۳۲- اذکار بیرون رفتن از خانه

در سنّت ذکرهای با برکت و دعاهای سودمندی از پیامبرجبه اثبات رسیده که فرد مسلمان هنگام خارج شدن از منزلش آنها را می‌گوید و هنگامی که این ذکرها را گفت، به یاری خدا حفظ شده، و کارش صورت پذیرفته، و از شر و آفات مصون مانده، و به راه راست و صواب هدایت می‌شود. ترمذی و بوداود و دیگران از أنس بن مالک‌سروایت کرده‌اند که: پیامبرخداجفرمود: «هرکس هنگام بیرون از خانه‌اش بگوید: «بسم الله، تَوَكَّلْتُ عَلَی‌ اللهِ، لاَحَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ: به نام الله، بر الله توکل کردم، هیچ تحول و قدرتی جز به یاری و مدد الله نیست». در این هنگام به او گفته می‌شود: [به واسطه‌ی استعانتی که از خداوند کرده‌ای] به راه راست هدایت شدی و از [هر امر با اهمیت دنیوی و اخروی] به حدّ کفایت برخوردار شدی و [از هر دشمن شیطانی] حفظ شدی، و شیطان از مسیر راه او کنار می‌رود، شیطانی به شیطانی دیگر می‌گوید: با شخصی که هدایت و کفایت شده و در پناه خداوند است چه می‌کنی؟» [۱۰۲].

گفتن این ذکر با برکت برای فرد مسلمان، هر بار که از خانه‌اش بیرون می‌رود تا کاری از کارهای مفید دینی یا دنیوی‌اش را به انجام برساند، سودمند است، و این بدین خاطر است که در حرکتش محفوظ مانده، و در انجام کارش یاری شده، هدف و نیازش برآورده شود. آدمی یک چشم برهم زدن از پروردگارش بی‌نیاز نیست، بدین شکل که خداوند حافظ و یاری‌دهنده او، و برآورده‌کننده و هدایت‌کننده‌اش باشد، و آدمی به این مرحله نمی‌رسد مگر این‌که در دست‌یابی به خواسته‌هایش به سوی خداوند روی آورد، لذا پیامبرجکسی را که از خانه‌اش بیرون می‌رود راهنمایی نموده که این ذکر با برکت را بگوید تا در راهش هدایت شده و در برآوردن هدف و نیازش کفایت شده و از شرور و آفت‏ها حفظ شود.

این‌که می‌گوید: «بسم الله»یعنی: با استعانت از خداوند بیرون می‌روم، هرکس که هر کاری می‌کند به هنگام گفتن بسم الله فعلی مناسب حال خودش تقدیر کرده و در نظر می‌گیرد، «باء» در «بسم الله»برای طلب یاری است، یعنی: در حالی از خانه بیرون می‌روم که از خداوند درخواست یاری و حفظ و راهنمایی شدن دارم.

این‌که می‌گوید: «تَوَكَّلْتُ عَلَى ‌الله»یعنی: ‌بر او اعتماد و تکیه نمودم، و تمامی امورم را به او سپردم. توکل همان اعتماد [به خدا] و تفویض [امور به او] است که جزو اعمال قلب است، و اختصاص آن به غیر خدا جایز نیست، بلکه باید تنها به خداوند توکل جُست و بس. خداوند می‌فرماید:

﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٢٣[المائدة: ۲۳].

«و اگر مؤمنید [باید که] بر خدا توکّل کنید».

یعنی: فقط بر او توکل کنید، و نه کس دیگری. این را شرط [داشتن] ایمان قرار داده است، توکل دربرگیرنده همه انواع عبادات و بالاترین و بزرگ‌ترین مقامات توحید است و این امر به خاطر آن است که کارهای نیک و طاعات گوناگونی از آن پدید می‌آید، هرگاه آدمی در تمام امور دینی و دنیوی‌اش فقط بر خداوند تکیه و اعتماد نماید، و نه کس دیگری؛ إخلاصش صحیح بوده، و پیوندش با خداوند تقویت شده، و روی آوردنش به او فزون گشته و خداوند قصدش را برآورده می‌سازد، خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ[الطلاق: ۳].

«و کسی که بر خداوند توکّل کند همو او را بس است».

یعنی: او را کافی است، و کسی که خداوند او را کافی باشد دشمن نمی‌تواند در او طمع کند، اگر آسمان‌ها و زمین و هر آن که در آنهاست بخواهند با حیله به او آسیب برسانند خداوند گشایش و راه رهایی برای او فراهم کرده و او را از جایی که نمی‌پندارد، روزی خواهد داد. این مطلب نشان‌دهنده بزرگی فضیلت توکل بوده و به راستی بزرگ‌ترین اسباب جلب منفعت و دفع مضرت است.

این‌که می‌گوید: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ»،‌ بیان کلمه‌ی تسلیم شدن و واگذاری و اعطای اختیار به خداوند، و هم‌چنین بیان فقدان هر نوع نیرو و توانی جز به استعانت از خداوند است، بی‌شک آدمی مالک و صاحب‌اختیار هیچ چیزی از امور خود نبوده، و توان دفع ضرر و زیان و شری، و قدرت جلب خیر و منفعتی را نداشته و ندارد مگر این‌که اراده و خواست خدا بدان چیز تعلق گیرد، گفتن لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِموجب فراهم شدن و حاصل آمدن کمک و یاری خداوند می‌گردد.

اگر شخص مسلمان در این ذکر بیندیشد می‌بیند که از ابتدا تا انتهای آن مشتمل بر پناه بردن به خداوند و متمسک شدن، و توکل و اعتماد نمودن بر او، و سپردن اختیار همه امور به او است، و کسی که این چنین عمل نماید حفظ و یاری و توفیق و هدایت خداوند را برای خود به دست آورده و کسب می‌کند.

این‌که می‌گوید: «در این هنگام به او گفته می‌شود» و در روایتی دیگر: «به او گفته می‌شود: هدایت شدی و به حدّ کفایت برخوردار شدی و حفظ شدی» جایز است که گوینده «خدا» باشد و جایز است که فرشته‌ای از فرشته‌ها باشد.

این که می‌گوید: «هدایت شدی» یعنی: به راه راست و صواب هدایت شدی. به علت یاری طلبیدنت از خداوند در راهی که تو در پی پیمودن آنی [به راه راست هدایت شدی]. کسی را که خداوند او را هدایت کند هیچ گمراه‌کننده‌ای نمی‌تواند او را گمراه کند.

این‌که می‌گوید: «به حدّ کفایت برخوردار شدی» یعنی: از اهر امر با اهمیت دنیوی و اخروی به حد کفایت برخوردار شدی.

این‌که می‌گوید: «حفظ شدی» یعنی: از شر دشمنانت از [جمله] شیاطین و غیر آنان حفظ شدی.

این‌که می‌گوید: «شیطان از مسیر راه او کنار می‌رود» بدین خاطر است که اگر کسی این‌چنین باشد که گفته شد، راهی برای تسلط شیطان بر او باقی نمی‌ماند؛ چرا که او خود را در دژی مستحکم و پناهگاهی متین و راسخ قرار داده که در آن در برابر شیطان رانده شده مورد حمایت قرار می‌گیرد.

این‌که می‌گوید: «شیطانی به شیطانی دیگر می‌گوید: با شخصی که هدایت و کفایت شده و در پناه خداوند است چه می‌کنی؟» یعنی: یکی از شیاطین به این شیطانی که می‌خواهد این شخص را فریفته و مورد آزار و اذیت قرار دهد این چنین می‌گوید که: چگونه راه برای فریفتن و آزردن مردی، برای تو باقی می‌ماند که به این ویژگی‌ها که عبارتند از: هدایت و کفایت و حفظ شدن، دست یافته است.

این [حدیث] ما را به عظمت جایگاه این ذکر مبارک و اهمیت مداومت بر بیان آن به هنگام خروج فرد مسلمان از منزلش -در هر بار که از خانه خارج می‌شود- راهنمایی می‌کند؛ تا به این اوصاف بابرکت و نتایج و ثمرات عظیمی که در این حدیث از آنها نام برده شده دست یابد.

از دیگر اذکار عظیم و سودمند برای فرد مسلمان که می‌تواند به هنگام بیرون رفتن از خانه‌اش بیان کند ذکری است که در سنن ابوداود و ابن ماجه و دیگران به نقل از ام ‌سلمة لروایت شده که گفت: پیامبر خداجهرگاه از خانه من بیرون می‌رفت، نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود و می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أَضَلَّ، أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أَظْلَمَ، أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَيَّ: پروردگارا، از این‌که ره گم کنم و یا این‌که دیگری مرا گمراه سازد، یا [از مسیر حق] بلغزم و یا از جانب دیگری لغزانده شوم، یا این‌که [نسبت به کسی] ستم روا دارم و یا مورد ستم واقع شوم، یا این‌که [نسبت به حقّی که بر من واجب است] نادان شوم و یا این‌که در حق من نادانی شود، به تو پناه می‌برم» [۱۰۳].

این حدیث، حدیثی مهم و عظیم، و دعایی با برکت است که شایسته است فرد مسلمان به هنگام بیرون رفتنش از خانه بر بیان آن مداومت ورزد آن هم برای تأسی به پیامبرجکه در هر بار خارج شدن از خانه‌اش بر گفتن آن مداومت می‌ورزید. هم‌چنان که سخن‌ ام ‌سلمة لبیان‌گر چنین چیزی است: «پیامبر خداجهرگاه از خانه من بیرون می‌رفت، نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود و می‌فرمود»، سپس این دعا را بیان داشت.

اگر در این دعا بیندیشی می‌بینی که در هدف و مقصود با حدیث پیشین هماهنگ و منطبق است، سخنش در حدیث پیشین «هُدِيتَ»مطابق با این سخنش در این حدیث است: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُبِكَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أَضَلَّ»، و سخنش «كُفِيتَ»مطابق با این سخنش است: «أَظْلِمَ أَوْ أَظْلَمَ»، و سخنش «وَوُقِيتَ»مطابق با این سخنش است: «أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَيَّ»،آدمی با گفتن این دعا از آنچه او را از هدایت و پاس داشتن و حفاظت دور می‌گرداند به خداوند پناه می‌برد، هیچ ایرادی ندارد که آدمی هنگام خروج از منزل هر دو دعا را بگوید.

در این دعا مفاهیمی والا و معانی سودمندی وجود دارد که شرح و توضیح آن خواهد آمد، تنها با استعانت از خداوند است که آدمی توفیق انجام کاری را می‌یابد.

[۱۰۲] سنن ابوداود شماره [۵۰۹۵]، و سنن ترمذی شماره [۳۴۲۶]، و آلبانی/در «صحیح‌الجامع» شماره [۴۹۹] آن را صحیح دانسته است. [۱۰۳] سنن أبوداود شماره [۵۰۹۴]، و ابن‌ماجه شماره [۳۸۸۴]، آلبانی/در «صحیح‌ابن‌ماجه» شماره [۳۱۳۴] آن را صحیح دانسته است. علامه آلبانی/در «الصحیحه» [۳۱۶۳] جمله «نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود» را ضعیف دانسته است.