۱۷۱- آنچه به هنگام عطسه گفته میشود و آنچه به هنگام خمیازه انجام میشود
سخن دراین جا دربارهی آن چیزی است که به هنگام عطسه گفته میشود و آنچه به هنگام خمیازه کشیدن انجام میشود. در صحیح بخاری از ابوهریره سروایت شده که رسول الله جفرمودند: «خداوند عطسه را دوست دارد و از خمیازه بدش میآید؛ پس کسی که عطسه میکند و الحمد لله میگوید؛ بر هر مسلمانی که آن را میشنود حق است که به او یرحمک الله گوید. اما خمیازه این از [تصرف] شیطان است، تا آنجا که در توان دارد از آن خود داری کند؛ پس اگر کسی [که خمیازه میکشد] «ها» بگوید، شیطان بر او میخندد» [۳۹۶].
حکمت در گفتن الحمد لله به هنگام عطسهزدن آن است که عطسه کننده -همچنان که ابن قیم/میگوید:- با این عطسه زدن راحتی و آسودگی ومنفعتی به واسطهی خروج بخارهای حبس شده در مغزش بدست میآورد که اگر در آن باقی میماند بیماریهای سختی در او پدید میآورد و به همین خاطر برایش مقرر شده که به خاطر این راحتی و منفعت خدا را ستایش نماید [چرا که به علاوهی این راحتی] اعضای بدنش نیز بعد از این حرکت و لرزش شدید که برای بدن رخ داده انسجام و وضعیت خود را حفظ کرده است پس سپاس و ستایش مختص خداوند است، ستایشی آنچنان که شایستهی ذات بزرگوار و شکوه عزتمندش باشد [۳۹۷].
پیشتر در حدیث بالا آمد که خداوند عطسه را دوست دارد و این به خاطر نفع و خیری است که برای آدمی در بر دارد و همچنین به خاطر حمد و ستایش و دعای است که از آن نشأت گرفته و حاصل میآید.
در مقابل خداوند از خمیازه بدش میآید چرا که از جانب شیطان است و اغلب به همراه سنگینی بدن و انباشتگی وسستی و تمایل به تنبلی و کسالت انجام میشود، فرد مسلمان مأمور است تا آن جا که میتواند از آن جلوگیری کند، در صحیحین از ابوهریره سروایت شده که رسول الله جفرمودند: «خمیازه از تصرفات شیطان است. اگر کسی از شما خمیازه میکشد، باید تا حد امکان آن را دور کند؛ وقتی یکی از شما [در حالت خمیازه] بگوید: ها؛ شیطان میخندد». و در روایتی از امام مسلم آمده که: «هرگاه کسی از شما میخواست خمیازه بکشد، باید تا حدی که میتواند از آن جلوگیری کند» [۳۹۸]. این که میفرماید: «باید تاحدی که میتواند از آن جلوگیری کند»، این به مثابهی تلاش برای جلوگیری از پدیدآمدن خمیازه است، اگر توان چنین کاری را نداشت به هنگام رخ دادن خمیازه بکوشد دهانش را ببندد و اگر نتوانست چنین کند دستش را یا گوشهی لباسش را بر روی دهانش بگذارد.
شایستهی فرد مسلمان نیست که خمیازه بکشد در حالی که دهانش باز است و دست یا گوشهی لباسش را بر روی دهانش قرار نداده است، این حالت شکل و فرم زشتی از شخص به تصویر کشیده و به علاوه راه و وسیلهای برای داخل شدن شیطان [بر او] است. در صحیح مسلم از ابوسعید خدری سروایت شده که رسول الله جفرمودند: «هرگاه یکی از شما خمیازه کشید، باید دستش را بر دهانش بگذارد؛ زیرا شیطان [از این راه بر او] داخل میشود» [۳۹۹]. دلیلی برای پناه بردن به خداوند از [شر] شیطان به هنگام خمیازه کشیدن به اثبات نرسیده است، اما اگر فرد مسلمان به هنگام خمیازه کشیدن به یاد آورد که این از تصرفات شیطان است و از آن به خدا پناه جوید اشکالی در این کار وجود ندارد به شرط آن که آن را به عنوان روشی [دائمی] قرار ندهد.
اما در خصوص مطالبی که مربوط به عطسه است، در سنت تعدادی آداب و احکام مهم آمده که مراعات و پای بندی و توجه بدانها برای فرد مسلمان شایسته و نیکو است. این آداب جزو زیباییها و کمالات این آیین و شریعت، و بیانگر تأمین همهی امور آدمی و تمامی احوال اوست.
در صحیح بخاری از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر جفرمود: هرگاه یکی از شما عطسه کرد باید بگوید: الحمد لله، و باید برادر یا رفیقش به او بگوید: یرحَمُك الله [خداوند بر تو رحم کند] و هرگاه برادر یا رفیقش به او یرحَمُك الله گفت، عطسه کننده باید در جوابش بگوید: «یهدِيکمُ اللهُ وَیصلِحُ بَالَکم»(خداوند شما را هدایت کند و احوالتان را اصلاح فرماید)» [۴۰۰]. برادر و خواهر مسلمانم -خداوند تو را محفوظ دارد- به این زیبایی و کمالی که شریعت به هنگام عطسه زدن بدان فرا میخواند بنگر؛ به این حمد و ستایش و مهربانی و دلسوزی مؤمنین نسبت به هم و دعا بنگر، عطسه کننده شکر و سپاس خدای را به جای میآورد، و کسی که این را شنیده برای او طلب رحمت مینمایند سپس عطسه کننده دعای او را با دعا معاوضه و مبادله میکند و برای آن که برایش طلب رحمت نموده، دعای هدایت و اصلاح حال مینماید. چه خویشاوندی و نزدیکی مستحکمی، و چه ارتباط و اتصال زیبایی.
اسلام دعای خیر کردن برای عطسه کننده [ای که الحمد لله گفته] را حقی از حقوق متقابل میان مسلمانان قرار داده است، در صحیح مسلم از ابوهریره سروایت شده که رسول الله جفرمودند: «حَقَّ المُسْلِمِ عَلَى المُسْلِمِ سِتٌّ: إِذا لَقَیتَهُ فَسَلِّمْ عَلَیه، وَإِذَا دَعَاک فأجِبْهُ، وَإِذَا اِسْتَنْصحَك فَانْصَحْ لَهُ، وَإِذَا عَطَسَ وَحَمِدَ اللهَ قَشَمَّتْهُ، وَإِذَا مَرِضَ فَعُدْهُ، وَإِذَا مَاتَ فَاتَّبِعُهُ».
«حق مسلمان بر مسلمان شش چیز است:
۱- هرگاه ملاقاتش کردی بر او سلام کن.
۲- هرگاه تو را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرد.
۳- هرگاه از تو طلب نصیحت کرد، به نیکی نصیحتش کن.
۴- هرگاه عطسه زد و حمد خداوند را به جای آورد، برایش دعای خیر کن.
۵- هرگاه بیمار شد، از او عیادت کن.
۶- هرگاه از دنیا رفت به تشییع جنازهاش برو» [۴۰۱].
تشمیت عبارت است از دعای خیر کردن و از واژهی شوامت گرفته شده به معنای قوائم است، تو گویی وقتی کسی عطسه میکند تو برایش دعای ثبات و مداومت در انجام طاعت را میکنی، و برخی گفتهاند: این جمله یعنی: خداوند تو را از شماتت و سرزنش دیگران دور گرداند.
این دعای خیر شایان و سزاوار کسی است به هنگام عطسهزدن حمد و سپاس خدای را به جای آورد. اما کسی که عطسهزده و الحمد لله نگوید برایش دعای خیر نمیکنند، در صحیحین از أنس سروایت شده که: «دو نفر در محضر پیامبر جعطسه کردند و حضرت برای یکی از آن دو دعای خیر کرد و برای دیگری چنین نکرد و مردی که پیامبر جبرایش دعا نکرد گفت: فلانی عطسه کرد و شما برایش دعای خیر کردید و من هم عطسه کردم ولی برایم دعا نفرمودی؟! آن حضرت فرمود: او حمد خداوند را به جای آورد [والحمد لله گفت] ولی تو حمد خداوند را به جای نیاوردی» [۴۰۲].
در صحیح مسلم از ابوبرده روایت شده که گفت: به نزد ابوموسی اشعری سرفتم در حالی که او در خانهی دختر فضل بن عباس بود، من عطسه زدم اما ابوموسی به من «یرحمک الله»نگفت، و آن زن عطسه زد و به او یرحمک الله گفت، به نزد مادرم بازگشتم و موضوع را به او گفتم، وقتی ابوموسی به نزد مادرم آمد، مادرم گفت: پسرم نزد تو عطسه زد و تو به او یرحمکالله نگفتی امام آن زن عطسه زد و تو به او یرحمک الله گفتی، ابوموسی سگفت: پسرت عطسه زد اما الحمد لله نگفت من هم به او یرحمک الله نگفتم اما آن زن عطسه زد والحمد لله گفت. من نیز به او یرحمک الله گفتم، شنیدم که پیامبر جفرمودند: «هرگاه یکی از شما عطسه زد و الحمد لله گفت به او یرحمک الله بگویید. اما اگر الحمد لله نگفت به او یرحمک الله نگویید» [۴۰۳].
گفتن یرحمک الله تا سه مرتبه است، بیشتر از سه عطسه [نشانهی] سرماخوردگی است و برای شخص دعای بهبودی و عافیت میشود، در صحیح مسلم از سلمه بن أکوع روایت شده که گفت: او از پیامبرجشنید که به مردی که در حضور ایشان عطسه زد فرمود: «یرحمک الله»، سپس آن مرد بار دیگر عطسه زد، و پیامبر خدا جبه او فرمود: «این مرد دچار زکام (سرماخوردگی) شده است» [۴۰۴]. ترمذی این حدیث را روایت کرده و در روایت خود آورده است که: سلمه گفت: آن مرد برای بار دوم و سوم نیز عطسه زد، و پیامبر خدا جفرمود: «این مرد دچار زکام است» [۴۰۵].
در سنن ابوداود از ابوهریره سبه صورت مرفوع و موقوف روایت شده که : «تا سه بار عطسه زدن برادرت به او یرحمکالله بگو، اما بیش از آن او دچار زکام است [۴۰۶].
ابن قیم/میگوید: «این که در این حدیث میفرماید: «این مرد دچار زکام است» توصیه و تذکر به آن است که برایش دعای بهبودی و عافیت نمایند، چرا که زکام بیماری است، این سخن بیانگر عذر آوردن برای ترک یرحمکالله گفتن بعد از سه بار است، و هشداری است نسبت به این بیماری تا شخص در پی درمان آن باشد و آن را به حال خود رها نکند که کار بر او سخت گردد، سخن پیامبر جهمهاش حکمت و رحمت و علم و هدایت است [۴۰۷].
سنت است که به هنگام عطسه، صدای آن را پایین آورد تا مردم ناراحت نشوند، ابوداود از ابوهریرهسروایت کرده که: «پیامبرجهرگاه عطسه میکرد، دست یا لباسش را جلوی دهانش میگرفت و بدین وسیله صدای عطسهاش را پنهان میکرد یا پایین میآورد» [۴۰۸]. عطسهکننده و کسی که یرحمک الله میگوید باید در گفتههایشان به آنچه در سنت آمده پای بند و ملزم باشند. سنت است که شخص عطسه زننده بگوید: الحمد لله، میتواند بگوید: «الحمد لله عَلَى کلِّ حالٍ: ستایش در همه حال سزاوار خداوند است». چرا که گفتن این اضافه در سنن ابوداود به اثبات رسیده است، و کسی که دعای خیر میکند بگوید: «یرْحَمُك اللهُ: خداوند بر تو رحم کند» و بعد از این دعای خیر عطسه کننده در مقابل به او بگوید: «یهْدِيکمُ اللهُ وَ یصْلِحُ بَالَکمْ: خداوند شما را هدایت کند و احوالتان را اصلاح فرماید». پیشتر حدیث ابوهریره سدر این باره بیان شد.
عطسه کننده به جای این میتواند بگوید: «یرْحَمُنَا اللهُ وَإِياکمْ وَیغْفِرُ لَنَا وَلَکمْ: خداوند به ما و شما رحم کند و ما و شما را بیامرزد»؛ زیرا مالک در موطأ از نافع روایت کرده که: عبدالله بن عمربهرگاه عطسه میکرد، به او میگفتند: «یرْحَمُك اللهُ»و او در جواب میگفت: «یرْحَمْنَا اللهُ و إِياکمْ، وَیغْفِرْلَنَا وَلَکمْ» [۴۰۹]گذشتگان [این امت] -/- کسی که بر این مطلب نقل شده و مأثور میافزود را مورد نقد و اعتراض قرار داده و کارش را ناپسند میشمردند. در سنن ترمذی روایت شده که مردی در کنار ابن عمربعطسه زد و [پس از عطسهاش] گفت: «الحمد لله وَالسَّلامُ عَلَى رسول الله»، و ابن عمر گفت: من [نیز] میگویم: «الحمد لله وَالسَّلامُ عَلَى رسول الله»، [اما نه در هنگام عطسه] در حالی که پیامبر خدا جبه ما نیاموخته است که این چنین بگوییم، بلکه به ما آموخته است که [پس از عطسه] بگوییم: الحمد لله عَلَى کلِّ حَالٍ» [۴۱۰].
این مطلب نشان دهندهی اشتیاق و تمایل شدید گذشتگان -/- برپای بندی به سنت و دنباله روی از راه و رسم بهترین این امت است، خداوند ما را بدانان ملحق نموده و در تبعیت از آنان موفق بدارد.
[۳۹۶] صحیح بخاری شماره [۶۲۲۳]. [۳۹۷] بنگر به: زادالمعاد [۲/۴۳۹ ـ ۴۳۸]. [۳۹۸] صحیح بخاری شماره [۳۲۸۹]، و صحیح مسلم [۲۹۹۴]. [۳۹۹] صحیح مسلم شماره [۲۹۹۵]. [۴۰۰] صحیح بخاری شماره [۶۲۲۴]. [۴۰۱] صحیح مسلم شماره [۲۱۶۲]. [۴۰۲] صحیح بخاری شماره [۶۲۵۵]، و صحیح مسلم شماره [۲۹۹۱]. [۴۰۳] صحیح مسلم شماره [۲۹۹۲]. [۴۰۴] صحیح مسلم شماره [۲۹۹۳]. [۴۰۵] سنن ترمذی شماره [۲۷۴۳]. [۴۰۶] سنن ابوداود شماره [۵۰۳۴] و آلبانی/در «السلسه الصحیحه» شماره [۱۳۳۰] آن را صحیح دانسته است. [۴۰۷] زادالمعاد [۲/۴۴۱]. [۴۰۸] سنن ابوداود [۵۰۲۹] و آلبانی/در «صحیح الجامع» شماره [۴۷۵۵] آن را صحیح دانسته است. [۴۰۹] الموطأ شماره [۲۷۷۰]. [۴۱۰] سنن ترمذی شماره [۲۷۳۸] و آلبانی/در «صحیح ترمذی» شماره [۲۲۰۰] آن را حسن دانسته است.